به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شخصیت اصلی قصه بازیهای ویدیویی، اکثرا کاراکترهای با اعتماد به نفس و سختکوشی هستند که آدم فکر میکند میتوان به کمکشان کوه را جا به جا کرد. با این حال، برخی بازیها هم هستند که این قاعده قدیمی را شکستهاند و کنترل کاراکترهایی را به دستمان دادند که نه تنها قهرمان نبودند، بلکه کاملا شخصیت بد قصه به حساب میآمدند. در ادامه نگاهی به ۷ مورد از این بازیها انداختهایم و از کاراکترهایی برایتان گفتیم که در یک پیچش داستانی سنگین، فهمیدیم در موردشان اشتباه فکر میکردیم.
بیشتربخوانید
Heavy Rain
اسکات شلبی کاراگاهی بود که در قصه دردناک Heavy Rain قصد داشت که قاتل اوریگامی را پیدا کند. در جریان بخش داستانی اسکات شلبی، با چند خانوادهای که این قاتل بیرحم عزیزشان را از آنها گرفته بود ملاقات میکردیم و باید از بین صحبتهایشان به سرنخهایی منطقی میرسیدیم. با این حال، در آخر بازی به ما نشان داد که اسکات شلبی نه تنها قصد کمک به هیچکس را نداشته، بلکه خودش در تمام این مدت قاتل قصه بوده.
Bioshock Infinite: Burial at Sea
در فصل اول Burial at Sea، بازی شما را به رپچر برمیگرداند. جایی که الیزابت برای پیگری مسائلی که در اینجا اسپویلشان نمیکنم، سراغ بوکر میآید و از او میخواهد که در طول این ماجرا همراهش باشد. با این حال، در انتهای داستان میفهمیدیم که بوکر این تایملاین، در اصل خود کامستاک است و به خاطر قتل آنه سر از رپچر درآورده. یک اتفاق شوکه کننده که با یک پایانبندی غیرقابل انتظار هم همراه شد و ما را تا عرضه پارت دوم Burial at Sea، انگشت به دهان رها کرد.
Silent Hill ۲
سایلنت هیل ۲ اگر بهترین بازی ترسناک تاریخ نباشد، قطعا جزو سه تای برتر خواهد بود. اثری که لغت به لغت، خط به خط و پاراگراف به پارگراف قصهاش طوری با وسواس نوشته شده بود تا هیچکس نتواند از داستان فلسفی بازی ایرادی بگیرد. بازی قصه جیمز ساترلندی را روایت میکرد که سه سال پیش همسرش ماری را به خاطر بیماری از دست داده. در یک روز معمولی، نامهای مرموز به دست جیمز میرسد که فرستندهاش کسی نیست جز ماری. جیمز برای اینکه سر از راز این نامه مرموز دربیاورد، راهی سایلنت هیل میشود تا شاید بتواند اثری از همسر در گذشتهاش پیدا کند. با این حال، مهمترین بخش داستانی سایلنت هیل ۲، دقیقا در انتهای بازی قرار دارد. جایی که بالاخره میفهمیدیم، این خود جیمز بوده که همسرش را به قتل رسانده و تمام این مدت، تمام اجزای دنیای سایلنت هیل دست به دست هم داده بودند تا او این بخش تاریک از خاطراتش را به یاد آورد.
Braid
در بازی Braid شما نقش مردی به نام تیم را بر عهده میگرفتید که به دنبال یک پرنسس میگشت. این ماجراجویی مثل تمامی داستانهای مشابه دیگری به نظر میرسید که در آن قهرمان تلاش میکند تا شاهدخت قصه را نجات دهد و در این مسیر شما هم باید یک سری پازل را به کمک قدرت کنترل زمان حل میکردید. اما داستان بازی در نهایت به عقب بر میگشت و در انتها متوجه میشدیم که اصلا چرا پرنسس فرار کرده. غافلگیری اصلی آن بود که در آخر متوجه میشدیم که ما نه تنها قهرمان بازی نیستیم، بلکه کاملا در جبهه مخالف قرار داریم. این یعنی، تیم هیچ وقت نمیخواسته پرنسس را نجات دهد و در عوض ما در تمام این مدت داشتیم کمکش میکردیم تا او این دختر بینوا را برباید.
Star Wars: Knights of the Old Republic
بازی Star Wars: Knights of the Old Republic با معرفی دارث ملک در همان ابتدای کار، یک شرور واقعی را جلوی رویمان گذاشت که دوست داشتیم هر چه سریعتر کهشکان را از شرش خلاص کنیم. با این حال، هر چه جلوتر میرفتیم بازی در مورد استاد بد ذات دارث ملک بیشتر برایمان میگفت. فردی که در طول جریان بازی، اثری از او در کهکشان دیده نمیشد و همه به دنبالش بودند. با این حال، در انتهای بازی میفهمیدید که در تمام مدت، این ما بودیم که کنترل استاد شرور دارک ملک، یعنی دارث ریون را برعهده داشتیم.
Spec Ops The Line
زندگی در یک منطقه جنگی حتی اگر یک انسان معمولی هم باشید، به قدری سخت است که قطعا خیلی از ما تاب فشار روانی شرایطش را نداریم. حال تصور کنید سربازهایی که هر روز مجبورند در کنار حفظ جان خود، هزاران تصمیم سخت عجیب و غریب نیز بگیرند، چه میکشند. این دقیقا مسئلهای است که نویسنده Spec Ops The Line به خوبی به شرح آن پرداخته. بازی شما را در نقش کاپتان واکر به دبیای میفرستد که توسط طوفانهای شنی سهمگین کاملا نابود شده. در بازی باید به دنبال فردی به نام کانراد بگردید؛ کسی که در اصل یک کلنل سابق ارتش ایالات متحده بوده و حالا در دبی مقاصد خودش را دنبال میکند. در این مسیر باید تصمیمات سختی بگیرید که میشود از بین آنها به انداختن بمب فسفر سفید روی سر غیرنظامیهای دبی اشاره کرد. اتفاقی دردناک که واکر مسبب آن را کلنل کانراد میداند. با این حال، آخر بازی میفهمیم که در جریان اتفاقات Spec Ops The Line، اصلا کلنل کانرادی وجود نداشته و واکر بعد از دستور به شلیک بمبهای فسفر سفید، نتوانسته با خودش کنار بیاید و ذهن متوهمش سعی داشته با مقصر دانستن کانراد، از بار گناهنش کم کند.
Shadow of the Colossus
هدف بازی Shadow of the Colossus خیلی ساده است؛ ۱۶ کلوسی را بکش تا روح دختری به نام مونو از جهان مردگان به کالبد بیجانش بازگردد. در نگاه اول کلوسیها موجودات عظیمالجثه و خطرناکی به نظر میرسند که هیچکس برای کشتنشان ابائی ندارد. با این حال، وقتی نزدیک اکثر این کلوسیها میشوید، میفهمید که آنها کاری به کارتان ندارند و تنها موقعی حمله میکنند که از سمت شما آسیب ببینند. از طرفی، وقتی که یک کلوسی به دستتان کشته میشود، بازی موزیک غمگینی پخش میکند و باعث میشود این سوال را از خودتان بپرسید که آیا کار درستی انجام دادهام؟ نه، کار درستی انجام ندادهاید. چون در آخر بازی میفهمید که شما بازیچه دست اهریمنی به نام دورمین بودید که آزادیاش در ازای کشته شدن این کلوسیهای بیچاره بوده. این یعنی شما در اصل شخصیت بد کل ماجرا بودهاید و ۱۶ موجود بیآزاری را از بین بردید که فقط برای دفاع از خود و دنیا به شما حمله میکردند.
منبع: ویجیاتو
انتهای پیام/