به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با ماه محرم، باشگاه خبرنگاران جوان برنامهای گفت و گو محور با نام «تنهای تنها» را تدارک دیده است که در حدود ۳۰ دقیقه به زندگی افرادی میپردازد که به گونهای متفاوت با محرم گره خورده است.
برنامه «تنهای تنها» که در ایام محرم از سایت باشگاه خبرنگاران جوان تقدیم شما میشود، در دومین برنامه خود میزبان حاج علی گرکانی هنرمند کاشیکار حرم امام حسین (ع) است که در ادامه صحبتهای او را میبینید.
حلقه وصل برنامه ما به زندگی شما حضورتان در عتبات عالیات است. نکته خاص این است که گرد بنایی در عتبات عالیات بر لباس شما نشسته است. برای ما بفرمایید از چه سالی کار بنایی را آغاز کردید و وارد کار اجرایی شدید؟
همواره انسان به راههایی وارد میشود؛ راهی که ما به آن وارد شدیم بازسازی و احداث اماکن زیارتی برای زائران اباعبدالله الحسین (ع) در عتبات عالیات بود. من از سال ۱۳۸۳ وارد عراق شدم. ابتدا به همراه سایر دوستان، در حرم امیرالمومنین علی (ع) تعویض سنگ دیوارها را شروع کردیم و سپس در سال ۱۳۸۵ ستاد بازسازی عتبات عالیات با مذاکره با کشور عراق تصمیم گرفت که صحن فعلی حضرت زهرا (س) را آماده کند. بنابراین، از سال ۱۳۹۰ کار اصلی را شروع کردیم.
کار بنایی را از چه زمانی شروع کردید؟
من در زمان تحصیل یعنی حدود ۵۰ سال پیش کار بنایی میکردم.
از کار در حرم امیرالمومنین (ع) برای ما بگویید. آیا خاطرهای از کار در حرم و بازسازیها دارید؟
زمانی که وارد حرم ائمه میشدم، مظلومیت فراوانی را می دیدم. سنگها تیر و خمپاره خورده بودند و گرد و غبار بسیاری در حرم بود. ستاد عتبات عالیات حرمها را بازسازی کرد و اولین کار ما در حرم امیرالمومنین (ع)، تعویض سنگهای دور و کف حرم بود.
زمانی که در صحن حضرت زهرا (س) بودیم، سنگی را برای نصب میآوردیم و ممکن بود سه بار این سنگ در جاهای مختلف بچرخد و در کار درست نشود. بنابراین آن را کنار میگذاشتیم و سنگ دیگری برمی داشتیم که جای آن درست میشد. آنجا معلوم میشد که ائمه روی اینها هم نظر دارند؛ در حرم امام حسین (ع) و ائمه دیگر نیز اینها را به وضوح می دیدم. حتی برخی دوست داشتند برای همکاری با ما به عراق بیایند، اما اتفاقی میافتاد که نمیتوانستند.
زمانی که در حرم آقا کار میکردیم، اول ماههای قمری در عراق رسم بود که دور ضریح را می بستند و ضریح را برای تمیز کردن باز می کردند. شبی که درها را بستند، ما هم داخل حرم بودیم. در عراق قبل از ورود درب را میزنند و وارد میشوند، اما آن شب شخصی حدود ۲۰ دقیقه درب باب القبله را میکوبید. کسی که مسئول بود، درب را باز کرد و شخصی با ریشهای سفید و لهجه لبنانی وارد شد. گفت مریضی دارم که میخواهد پای ضریح بیاید. اصرار فراوان کرد تا مریض را داخل آورد. آن مریض روی آرنج حرکت میکرد و کنار ضریح آمد و شروع به مصیبت خواندن کرد. یکی از مصیبتهایی که آنجا خواند و همه گریه کردند، این بود: «اگر کشتند چرا آبت ندادند، چرا زان درّ نایابت ندادند ...» این اتفاق شب اول ذی القعده سال ۱۳۸۹ رخ داد.
بازسازی کاظمین و سامرا را از چه زمانی آغاز کردید؟
در کاظمین در همان سالهای ۸۵ و ۸۶ تعویض سنگها انجام و حسینیه حیدریه ساخته شد. در زمان صدام خشتهای طلای گنبد امام جواد (ع) را جمع کرده بودند تا تعویض کنند؛ اما انجام نشد. ستاد عتبات عالیات اعلام آمادگی کرد و با کمکهای مردمی حدود ۳۰ تن مس و ۱۱۰ کیلوگرم طلا در آنجا کار شد.
در آن زمان در شهرها اعلام شد که برای حرم امام جواد (ع) میخواهیم طلا بگیریم. دختر خانمی آمد و گوشواره کوچک خود را از گوشش درآورد و گفت: «میخواهم این گوشواره را برای امام جواد (ع) بدهم، من همین را دارم». آن دختر یتیم و دانشجو بود.
کار در سامرا خیلی سختتر و به پایگاههای داعش نزدیکتر بوده است. از خاطرات خود در سامرا بگویید.
همان سالی که در کربلا کار میکردیم واقعه انفجار صحن ملکوتی امامین عسکریین (ع) به وقوع پیوست. اوایل از ورود افراد ممانعت می شد؛ اولین گروه عدهای از بچهها با خادمان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بودند که برای خاکبرداری رفتند. تا چند سال خاکها بیرون حرم بود. حتی پیشنهاد شد که کل حرم را بردارند و صحن را باز بسازند؛ اما آیت الله سیستانی با این کار موافقت نکردند. بنابراین کل حرم بازسازی، گنبد روی آن ساخته و دیوارکشیها حفظ شد.
برادرم میگفت که در سامرا مشغول جمع آوری داربستهای گنبد بود و زائران بسیاری هم در حیاط بودند. تختههایی تعبیه شده بود که در هنگام بازسازی خاک روی مردم و زوار نریزد. او (برادرم) تعریف می کرد یکی از این تختهها ناگهان رها شد و افتاد، ولی باد آن را چند طبقه پایین روی داربست انداخت. این تخته پایین نرفت تا به زائری آسیب برساند و این حتماً از کرامت ائمه بود.
چه زمانی وارد سوریه شدید؟ خاطرهای از بازسازی حرم حضرت زینب (س) دارید؟
من در زمان جنگ به سوریه رفتم. در درگیریهای داعش حدود ۶۰ خشت طلای گنبد حضرت زینب (س) و سنگهای کف صحن تعویض شد. قبل از داعش غربت حرم حضرت زینب (س) کمتر از حرم امام حسین (ع) بود و ایرانیهای بسیاری به آنجا رفت و آمد داشتند و کارهای ساخت و بازسازی را انجام میدادند. حدود یک ماه و نیم پیش برادر من، به حرم حضرت زینب (س) رفت و گفت غربتی که حرم داشت، بسیار زیاد بود.
حضور امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان را تا چه اندازه در زندگی خود احساس کرده اید؟
من حضور امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان را در زندگی خود و اطرافیان خود بسیار حس کرده ام. در کنار ضریح اباعبدالله الحسین (ع) سنگی قرمز رنگ که حد الراس بود، قرار داشت که الان در موزه است. زمانی که آن سنگ را برداشتیم از زیر سنگ عطری به مشام میرسید که تا ۴۸ ساعت هیچ بویی را متوجه نمیشدیم. ما واقعاً بوی سیب را حس کردیم. انسان وقتی این ها را می بیند، بسیار در زندگی اش تاثیر می گذارد.
تا به حال در زندگی احساس تنهایی کرده اید؟ این تنهایی را چطور پر می کنید؟
در دنیا اتفاقات مختلفی برای انسان رخ می دهد اما زمانی که آن را به غربت واقعه کربلا می برد، راحت تر می تواند خود را آرام کند.
انتهای پیام/