به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از سریالهای خاطرهانگیز تلویزیون که اولین نمونه از نوع خود بود، مجموعه «کارآگاه علوی» با کارگردانی حسن هدایت است که سریاول آن در سال ۱۳۷۵ و سریدوم آن در سال ۱۳۸۷ از تلویزیون پخش شد و بعد از آن هم، چنانکه رایج است، بارها شاهد بازپخش آن بودهایم.
احمد نجفی، بازیگر نقش کارآگاه علوی، در این سریال بازی خوبی از خود به نمایش گذاشت و توانست با مخاطبانش، ارتباط لازم را برقرار کند. شخصیت کارآگاه علوی، شخصیتی خیالی و ساخته ذهن نویسنده سریال است، اما داستانهای جنایی مطرح شده در آن، ریشه در رویدادهای واقعی و پروندههای موجود در بایگانی شهربانی قدیم دارد؛ پروندههایی که هر یک توسط یکی از کارآگاهان زبده اداره تأمینات و بعدها شهربانی، موردرسیدگی قرار گرفت و رازهای نهفته در آن کشف شد.
برای شناختن این کارآگاهها، به سراغ خسرو معتضد رفتم که در این زمینه صاحبنظر است و حتی یکی از پروندههای مطرح شده در سریال کارآگاه علوی، عیناً از روی متن و گزارش وی تنظیم شد.
واژه کارآگاه و کاربرد آن
بحثم با خسرو معتضد از معنای واژه کارآگاه شروع میشود و اینکه آیا این واژه وارداتی است یا وطنی؟ میگوید: کارآگاه یک واژه ایرانی است؛ در سیاستنامه خواجه نظامالملک، از این واژه استفاده شده است؛ همانطور که در گلستان سعدی هم میشود واژه پاسبان را یافت.
اینها واژههای وطنی است و چقدر خوب میشود اگر به استفاده از آنها رو بیاوریم. او درباره شکلگرفتن اداره تأمینات، زیرنظر افسران سوئدی صحبت میکند و نخستین کارآگاههای ایران را دستپرورده همین افسران میداند.
معتضد میافزاید: رضاشاه اداره تأمینات را به دو قسمت تقسیم کرد؛ تأمینات و عملیات یا همان اداره کارآگاهی.
این اداره کارآگاهی، مسئولیت انجام اقدامات مخفی، مانند ازمیان برداشتن مخالفان پهلوی را هم برعهده داشت؛ مثلاً شهید مدرس را همین افراد به قتل رساندند.
بیشتر بخوانید
کشف جرم؛ از تهران تا تخت جمشید
از این مورخ نامآشنا درباره کارآگاهانی میپرسم که در آن دوره پروندههای قطور جنایی را حل و فصل میکردند؛ همانهایی که کارآگاه علوی خیالی در کسوتشان ظاهر میشد و گُل میکاشت!
او میگوید: در این دوره، یعنی از اوایل سلطنت رضاشاه تا پیش از غائله ۲۸ مرداد، اداره تأمینات کارآگاهان زبدهای داشت و برخی پروندههای مشکل و مشهور، توسط همین افراد نخبه به نتیجه رسید.
مثلاً پرونده پسران احمد لیستر، بازرگان مشهور که اتفاقاً باجناق رضاشاه هم بود، توسط پاسیار محمد آصفی حل شد.
من در کتاب «سراب جانشین پسر» ماجرای کامل آن را آوردهام و در سریال هم عیناً همان آوردهشد. لیستر دو پسر به نامهای فرخشاد و فرامرز داشت که فرخشاد، هم از تحصیل و هم از قیافه بهتر برخوردار بود و مورد رشک برادرش قرار گرفت و درنهایت توسط او به قتل رسید.
راز این جنایت را که بعد از شهریور ۱۳۲۰، سر و صدای زیادی به راه انداخت، همین پاسیار محمد آصفی آشکار کرد. البته درجه نظامی کارآگاهان، لزوماً مانند آصفی بالا نبود؛ برخی مانند پاسبان عبدا... بَربَر که درجه استواری داشت هم، به عنوان کارشناس کشف جرم، برای خودشان اسم و رسمی داشتند.
نمونه دیگری که میتوانم نام ببرم، کارآگاهی به نام یاور فرخزادی است؛ سرگردی که در سال ۱۳۱۶، پرده از یک جنایت هولناک در تخت جمشید برداشت؛ ماجرا از این قرار بود که یک کارمند انگلیسی شرکت نفت انگلیس و ایران، به بهانه علاقه به آثار باستانی، چند دختر را به تخت جمشید کشانده و پس از تعرض وحشیانه، به قتل رساندهبود.
تکرار این جنایت، باعث بروز وحشت در شیراز آن روزگار شد. یاور فرخزادی توانست با شیوههای پیچیده کارآگاهی، راز این جنایات را کشف کند و مانع از وقوع حوادث مشابه شود.
پرونده پیچیده افشارطوس
با خسرو معتضد به دوران ملیشدن صنعت نفت و حوادث پیش از کودتا میرسیم؛ او معتقد است که پیچیدهترین پرونده جنایی در این دوره، پرونده قتل سرتیپ افشار طوس است.
معتضد میگوید: افشارطوس با مصدق قرابت خانوادگی داشت؛ ضمن این که قبل از آن هم مسئول املاک سلطنتی در ساری بود و البته، سابقه و پروندهاش در این دوره، اصلا خوب نیست.
قتل افشارطوس که در آن زمان رئیس شهربانی بود، توسط هواداران سلطنت و مخالفان مصدق انجام شد تا بیکفایتی نخستوزیر را به رخ بکشاند.
در آشکارشدن زوایای این پرونده جنجالی، چند کارآگاه زبده نقش داشتند که شاپور لوا مختاری و سروان فهیم، نقش مؤثرتری داشتند.
باید توجه داشتهباشیم که پیگیری چنین پروندهای، آن هم با آن شرایط سخت سال ۱۳۳۲، یعنی قتل فجیع افشارطوس و تهدیدات پیاپی طرفداران این اقدام، واقعاً جگر میخواست و اینها با شجاعت به مسئله ورود کردند؛ بگذریم که بعداً روند رسیدگی به آن چه فرجامی پیدا کرد؛ اما این کارآگاهان بالاخره با سماجت، زوایای این پرونده را آشکار کردند که البته، کار سادهای هم نبود.
منبع: روززنامه خراسان
انتهای پیام/