ممکن است گاهی ساخت یک فیلم سال‌ها متوقف شود. برخی اوقات بازیگران و تیم سازنده به فیلمبرداری ادامه می‌دهند علیرغم اینکه کارشان با مشکلات بی‌پایان مواجه می‌شود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، معمولاً فرآیند ساخت یک فیلم حداکثر دو یا سه سال به طول می انجامد اما گاهی اوقات به دلیل مشکلات بودجه ای، تغییر استودیو سازنده، مرگ، جراحت یا تغییر یکی از تیم تولید مانند کارگردان یا بازیگر نقش اول باعث می شود که ساخت فیلمی یک دهه نیز به طول بیانجامد.

بدین ترتیب اگر فکر می کنید چنین اتفاق هایی تنها برای فیلم های گمنام و کمتر شناخته شده رخ می دهد کاملاً در اشتباهید. حتی ساخته های معروف ترین و بهترین کارگردانان جهان و بزرگ ترین استودیوهای فیلمسازی نیز گاهی اوقات وارد سال ها برزخ بی پایان شده اند.


بیشتربخوانید


Movie ۴۳ 

Movie ۴۳ 

هر چه در مورد ضعیف بودن و بی ارزشی فیلم Movie ۴۳ بگویید حق دارید، اما باید آن را یکی از پرستاره‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما دانست؛ از هیو جکمن، هالی بری و کریس پرت گرفته تا، اما استون، اما تورمن و بسیاری دیگر.

بسیاری از این بازیگران نمی‌خواستند نقشی در فیلم داشته باشند و تنها به دلیل دوستی با تهیه کننده فیلم، چارلز وسلر پذیرفتند که در آن بازی کنند. وقتی بازیگران دریافتند که در سناریو فیلم نشانه‌هایی از نژادپرستی، موضوعات بحث برانگیز و مسائل اروتیک وجود دارد بسیاری از آن‌ها سعی کردند از کشتی تولید آن پیاده شوند. به منظور حفظ این بازیگران، کارگردان و نویسنده فیلم، پیتر فارلی، به تهیه کننده گفت: «سعی کن آن‌ها را نگه داری. تنها زمانی که دوست دارند فیلم برداری‌های آنان را انجام بده و سعی کن احساس گناه شدیدی بکنند»؛ و این دقیقاً همان کاری بود که تهیه کننده فیلم انجام داد. وسلر چنان مشتاق حضور ریچارد گی‌یر در فیلم بود که یک سال صبر کرد تا این بازیگر فرصتی برای بازی پیدا کرده و در ادامه مکان تصویربرداری سکانس‌های او را ۳۰۰۰ مایل جابجا کرد تا گی‌یر بتواند بدون مشکل در محل فیلمبرداری حضور یابد. بعد از چهار سال طولانی و نفس گیر، وسلر توانست تمام بازیگرانی که می‌خواست را به کار گرفته و سکانس‌های مربوط به آنان را فیلمبرداری کند. اما علیرغم داشتن صبر یک قاتل سریالی، تعهد و التزام وسلر بی فایده بود. بعد از فروش تنها ۳۲ میلیون دلار و امتیاز ۴ درصد از وبسایت راتن تومیتوز، ساخت دنبال‌های فیلم Movie ۴۳ لغو شد.

Eraserhead

دیوید لینچ یکی از مشهورترین و دوست داشتنی ترین کارگردانان سینماست اما در دهه ۱۹۷۰ او نیز یکی از فیلمسازانی بود که با مشکلات فراوان برای ساخت فیلم مواجه بود. وقتی او کار بر روی اولین فیلمش، Eraserhead، را آغاز کرد، لینچ نتوانست هیچ استودیویی را متقاعد به سرمایه گذاری برای ساخت فیلمش کند. او ۲۰,۰۰۰ دلار از موسسه فیلم آمریکا برای ساخت این فیلم دریافت کرد اما بعد از سه سال این بودجه نیز به پایان رسیده و هنوز فیلمش ساخته نشده بود. وقتی دوست نزدیکش، ترنس مالیک، بخش هایی از فیلم Eraserhead را برای یک حامی مالی به نمایش گذاشت، او از تماشای این تصاویر برآشفته و محل را ترک کرد. از آنجای که لینچ نمی توانست دستمزد اعضای تیم تولید را بپردازد، علاوه بر کارگردانی، امور مربوط به جلوه های ویژه، طراحی تولید و تهیه کنندگی فیلم را نیز بر عهده گرفت.

به منظور صرفه جویی در زمان رفتن به سر صحنه فیلمبرداری، لینچ به مدت یک سال در همان اتاقی می خوابید که در فیلم محل زندگی شخصیت هنری است. وقتی فیلمبردار فیلم به طور ناگهانی درگذشت، لینچ به این باور رسید که انگار فیلم او قرار نیست به پایان برسد. بعد از بارها و بارها تاخیر، پدر و برادر لینچ با او صحبت کرده و از او خواستند فیلمسازی را کنار گذاشته و برای تامین نیازهای خانواده اش سراغ یک کار واقعی با درآمد کافی برود. اما لینچ همچنان به پشتکار خود ادامه داده و در نهایت بعد از ۵ سال اولین فیلم خود را تکمیل کرد. فیلم Eraserhead بعد از انتشار نقدهای متفاوتی دریافت کرد و سودی اندک به دست آورد اما در ادامه به یکی از بهترین فیلم های ترسناک فانتزی تاریخ تبدیل شد.

 Sleeping Beauty  

 Sleeping Beauty  

شاید استودیو دیزنی بزرگ ترین و مشهورترین استودیو فیلمسازی جهان باشد اما انتظارات دیوانه وار والت دیزنی و عادت تغییرات برنامه هایش در لحظه همواره به تاخیرهای طولانی در ساخت آثارش منتهی می شود به ویژه در مورد کارتون Sleeping Beauty. در روزگار کنونی ساخت یک انیمیشن معمولی حدود ۴ سال زمان می برد. از آنجایی که سناریو کارتون Sleeping Beauty در سال ۱۹۵۱ نوشته شده بود، دیزنی انتظار داشت که فیلم را در سال ۱۹۵۵ منتشر کند. در حالی که ویلفرد جکسون، کارگردان فیلم، در سال ۱۹۵۳ کار خود را به پایان رساند اما دیزنی خواستار تغییرات گسترده در داستان شده و بخش زیادی از کارهای صورت گرفته توسط جکسون را کنار گذاشت. در حالی که جکسون سناریو را بازنگری می کرد دچار حمله قلبی شده و بجای او اریک لارسون روی صندلی کارگردانی نشست.

دیزنی نیز چنان از تعویق ها بدبیاری ها ناراحت شد که از شرکت در جلسات مربوط به فیلم خودداری می کرد که خود بیشتر و بیشتر ساخت فیلم را به تعویق می انداخت. دیزنی در ادامه لارسون را کنار گذاشته و کلاید جرونیمی را جایگزین او کرد. بعد از آن دیزنی کارگردانی دیگر به نام ولفگانگ ریترمن را کنار جرونیمی نشاند تا در ساخت صحنه مشهور مبارزه فیلم به او کمک کند. دیزنی که هنوز راضی نشده بود دو کارگردان دیگر را برای ساخت مجدد برخی سکانس ها استخدام کرد، از جمله سکانس ابتدایی فیلم. بعد از هفت سال طولانی، فیلم Sleeping Beauty در نهایت منتشر شد که علیرغم ۵٫۳ میلیون دلار فروش که آن را پس از Ben-Hur به دومین فیلم پرفروش سال تبدیل کرد اما به دلیل هزینه بالای ۶ میلیون دلاری اش به یک فیلم شکست خورده در گیشه تبدیل شد.

Little Nemo 

Little Nemo در اوایل قرن بیستم یک نمایش بسیار پرطرفدار بود که بر روی ماجراجویی های یک پسربچه در رویاهایش تمرکز داشت. در دهه ۱۹۸۰، یک استودیو انیمیشن سازی به نام TMS اعلام کرد که می خواهد از روی این نمایش یک فیلم بلند انیمیشن بسازد که Little Nemo: Adventures in Slumberland نام داشت. به محض اینکه خبر ساخت این اقتباس انیمیشنی به هالیوود رسید، همه می خواستند بخشی از آن باشد. در برهه ای از این کش و قوس ها، کارگردانی و نویسندگان مشهوری مانند جرج لوکاس، ری بردبری، چاک جونز، استیون اسپیلبرگ، برد برد، کریس کلمبوس و هایائو میازاکی در ساخت این انیمیشن مشارکت داشتند.

اما شوربختانه سناریو این انیمیشن چنان آشفته بود که تمامی نام های بزرگ از ساخت آن کناره گیری کردند. اگر چه مراحل ساخت فیلم در سال ۱۹۸۲ آغاز شد اما Little Nemo تا سال ۱۹۸۹ منتشر نشد و تا سه سال بعد نیز در سینماهای غرب به نمایش درنیامد. علیرغم کش و قوس های فراون و طولانی در طول ساخت و تنها یک میلیون دلار فروش در گیشه، نتیجه کار فیلمی موفق از لحاظ هنری بود.

 Avatar ۲ 

انتشار فیلم Avatar ۲ بار‌ها به تعویق افتاده است و هنوز مشخص نیست کی منتشر شود. جیمز کامرون کارگردان فیلم می‌خواست اولین فیلم این مجموعه را در سال ۱۹۹۹ منتشر کند، اما وقتی که دریافت جلوه‌های ویژه آن دوران توان به تصویر کشیدن ایده‌های او را ندارد، به مدت ۸ سال تولید فیلم را متوقف کرد. بعد از چهار سال کار بر روی پروژه، فیلم Avatar بالاخره منتشر شده و به یکی از بهترین، موفق‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما تبدیل شد. با توجه به وقتی که کارگردان کانادایی برای بنیان نهادن فرانچایز Avatar انجام داده بود انتظار می‌رفت که ساخت قسمت دوم این مجموعه زودتر انجام شود. کامرون از همان ابتدا گفته بود که می‌خواهد یک سه گانه بسازد و اعلام کرده بود که قسمت‌های دوم و سوم به ترتیب در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ منتشر خواهند شد.

با این وجود کامرون آنقدر داستان این مجموعه را گسترش داد که به باور خودش تنها می توانست در چهار فیلم دیگر ایده هایش را به تصویر بکشد. همین موضوع او را وادار به بازنویسی فیلمنامه کرد که تاخیرهای طولانی و متعدد قسمت دوم و سوم فیلم را در پی داشت. او همچنین تاکید داشت که قسمت بعدی باید ظاهری متفاوت از قسمت اول داشته و به همین دلیل تصمیم گرفت بیشتر سکانس ها را در زیر آب فیلمبرداری کند. در نتیجه کامرون مجبور بود یک تکنولوژی کاملاً جدید و بسیار پیشرفته را توسعه دهد تا بتواند تصاویر مورد نظرش را ضبط کند که تاخیرهای بیشتر را در پی داشت. بعد از ۸ سال، گفته می شد که فیلم Avatar 2 در سال ۲۰۲۲ منتشر خواهد شد هر چند کمتر کسی از تعویق دوباره تاریخ انتشار آن شگفت زده می شود.

Roar  

Roar  

تیپی هدرن شوهرش، نوئل مارشال، را ترغیب کرد که فیلمی در مورد گربه سانان بزرگ وحشی بسازد و او نیز در آن نقش اصلی را بر عهده داشته باشد. بعد از اینکه مارشال سناریو فیلم Roar را نوشت، پیش بینی کرد که فیلمبرداری ها تنها ۶ ماه به طول بینجامد، فرآیندی که در نهایت ۱۱ سال زمان برد. اما مشکل از کجا بود؟ مشکل این بود که تمام کسانی که در ساخت فیلم Roar مشارکت داشتند سختی ها و خطرات کار با حیوانات وحشی را درست ارزیابی نکرده بودند. ملانی گریفیث، از بازیگران فیلم، چنان توسط یک شیر زخمی شد که کارش به جراحی پلاستیک کشید. یک شیر وحشی دندان هایش را چنان در جمجمه فیلمبردار فیلم فرو کرد که جراحان ناچار شدن جمجمه او را به هم بدوزند. مارشال نیز خود چندین بار مورد حمله گربه سانان فیلم قرار گرفت و جراحات ناشی از این حملات باعث قانقاریا شد که سال ها تولید فیلم را متوقف کرد.

یکی از فیل هایی که تیپی هدرن در فیلم سوار او شده بود او را به پایین پرت کرد که باعث شکسته شدن پای او شد. همچنین در یک مورد چنان مورد حمله یک شیر ماده قرار گرفت که زخم او با ۳۸ بخیه به هم دوخته شد. ۸ سال بعد از شروع ساخت فیلم، سدی که در نزدیکی محل ساخت فیلم قرار داشت شکسته و علاوه بر ویرانی بخش هایی از دکوراسیون فیلم، چندین حیوان را نیز کشت. اما مارشال بالاخره موفق به تکمیل فیلم گرفته و در سال ۱۹۸۱ آن را منتشر کرد. فیلم Roar علیرغم تمامی این فراز و نشیب ها در باکس آفیس شکست خورد اما بعدها یک فیلم مستند خارق العاده و جذاب با عنوان Roar: The Most Dangerous Movie Ever Made از روی آن ساخته شد که تولید کابوس وار فیلم را با جزییات کامل به تصویر می کشید.

 

 The Man Who Killed Don Quixote  

تری گیلیام رویای اقتباسی سینمایی از رمان دن کیشوت شاهکار میگل سروانتس را  از سال ۱۹۸۹ در سر می پروراند اما ساخته این فیلم را در عمل تا سال ۲۰۰۰ آغاز نکرد. در روز دوم فیلمبرداری، سیل تعدادی از تجهیزات را با خود برد و چنان محیط محل فیلمبرداری را تغییر داد که بخش زیادی از تصاویر فیلمبرداری شده در روز اول را بی ارزش می ساخت. بدنبال آن نوبت به حضور جنگنده ها در نزدیکی محل فیلمبرداری رسید که صدای فیلم را مخدوش کردند. هر چند ژان روچفورت، بازیگر نقش اول فیلم The Man Who Killed Don Quixote به مدت هفت ماه مشغول یادگیری زبان انگلیسی برای بازی در فیلم بود اما به دلیل فتق کمر از نقش اول فیلم کنار گذاشته شد. بدین ترتیب گیلیام ناچار به متوقف کردن پروژه ساخت فیلم گرفت هرچند در سال ۲۰۱۷ با جان هرت در نقش اصلی، تولید آن را از سر گرفت.

در کمال ناباوری اما هرت در همین سال درگذشت و نوبت به استخدام جاناتان پرایس در نقش دون کیشوت رسید. بعد از آن بود که گیلیام دست به کاری غیرمنتظره زد و سناریو را به کلی تغییر داد. گیلیام به دلیل مشکلات و بدبیاری های فراوان در ساخت این فیلم، اقتباس داستان دون کیشوت را به یک فیلم نیمه بیوگرافی در مورد کارگردانی تبدیل کرد که در ساخت فیلم دون کیشوت ناموفق می ماند. علیرغم تلاش های گیلیام، منتقدان از خجالت فیلم او درآمده و بدین ترتیب نتیجه ۱۸ سال کار او تنها ۲ میلیون دلار در باکس آفیس فروش داشت. بدین ترتیب بود فیلم The Man Who Killed Don Quixote به لقب نفرین شده ترین فیلم تاریخ سینما دست یافت.

 Dangerous Men  

 Dangerous Men  

فیلم Dangerous Men در مورد زنی است که بعد از کشته شدن نامزدش توسط دو موتورسوار خود دست به کار می شود تا انتقام بگیرد. با سناریویی چنین ساده شاید فکر کنید که فیلمبرداری این فیلم مدت زیادی طول نکشد، پس چه شد که ساخت این فیلم ۲۱ سال زمان برد. علت این امر ناکارآمدی و عدم صلاحیت کارگردان بود. جان رد، کارگردان فیلم، چنان در توهم بود که می گفت فیلم او از E.T. اسپیلبرگ نیز موفق تر و بزرگ تر خواهد بود. تولید فیلم در سال ۱۹۸۴ آغاز شد و یک سال بعد فیلم منتشر شد. اما بازیگران چنان از نتیجه کار خود برآشفته بودند که سال نمایش فیلم را ترک کردند.

رد اما از موضع خود عقب نشینی نکرده و اصرار داشت که با تدوین دوباره و اضافه کردن چندین سکانس دیگر نتیجه مورد نظر خود و دیگر اعضای تیم تولید حاصل خواهد شد. اما بعد از خودداری او از پرداخت هزینه های درمانی بازیگر زن نقش اول فیلم به دنبال یک جراحت در حین فیلمبرداری، این بازیگر از فیلم کناره گیری کرد. در نتیجه رد چنان داستان را تغییر داد که شخصیت اصلی قبلی فیلم بدون هیچ دلیل و توضیح خاصی در نیمی از سکانس های فیلم بالا و پایین می پرید. فیلم Dangerous Men تا سال ۲۰۰۵ به طور رسمی اکران نشد و آن گاه نیز رد با پرداخت مبالغی، ۵ سینما در لس آنجلس را متقاعد کرد فیلم او را به نمایش در بیاورند.

 Night Of The Ghouls  

 Night Of The Ghouls  

علیرغم شهرت اد وود به عنوان یک فیلمساز فاجعه، او بر این باور بود که اولین فیلمش با عنوان Plan 9 From Outer Space اعتبار حرفه ای او را دگرگون خواهد ساخت. بعد از شکست تجاری این فیلم، وود برای ساخت پروژه آینده اش نتوانست حمایت مالی جلب کند و به همین دلیل در ادامه دوران حرفه ایش به ساخت فیلم های پورن روی آورد. پیش از ورود به عرصه پورن، وود تلاش کرد فیلمی دیگر با عنوان Night of the Ghouls بسازد که داستان آن در مورد یک خلافکار بود که مشتریانش را ترغیب می کرد که می تواند با عزیزان درگذشته آن ها ارتباط برقرار کند. او از نتیجه نهایی فیلم ناراضی بوده و اصرار داشت که قبل از انتشار رسمی فیلم باید آن را از نو تدوین کند.

اما یک مشکل وجود داشت و آن اینکه تیم مراحل پیش تولید فیلم به دلیل نگرفتن دستمزد، نسخه نهایی فیلم را تحویل کارگردان نمی دادند. از آنجایی که وود پول کافی برای دادن دستمزد آنان را نداشت، چاره ای جز رها کردن فیلم خود نداشت. در سال ۱۹۸۴، یکی از طرفداران اد وود به نام وید ویلیامز موفق شد این فیلم را پیدا کند. بعد از اینکه وی توانست بدهی وود را پرداخت کند، مالکیت فیلم Night of the Ghouls را بدست آورد. او همان سال و ۶ سال پس از مرگ وود و ۲۷ سال پس از شروع ساخت، فیلم را در قالب وی اچ اس منتشر کرد.

 The Thief And The Cobbler  

 The Thief And The Cobbler  

۲۸ سال طول کشید تا فیلم The Thief And The Cobbler منتشر شود، و این بدان معناست که ساخت این فیلم بیش از هر فیلم دیگری در تاریخ سینما زمان برد. وقتی کارگردان، ریچارد ویلیامز، پروژه محبوب خود را آغاز کرد، بر این باور بود که اثر او به موفق ترین انیمیشن تمام دوران تبدیل می شود. ویلیامز یک انیماتور بسیار برجسته بود که کارگردانی انیمیشن Who Framed Roger Rabbit را نیز در کارنامه دارد. اما شوربختانه تنها استعداد و توانایی برای ساخت یک فیلم کافی نیست. بعد از اینکه ویلیامز نتوانست سرمایه لازم برای ساخت فیلم خود را کسب کند خود تهیه هزینه های فیلم را بر عهده گرفت.

در سال ۱۹۸۸ استودیو برادران وارن تهیه فیلم را بر عهده گرفت و مدتی بعد از ساخت آن کناره گیری کرد. سپس تهیه کننده ای به نام فرد کالورت ساخت این فیلم را بر عهده گرفته و نتیجه را در سال ۱۹۹۳ منتشر کرد. کار بزرگ ویلیامز اما به شدت توسط منتقدین تقبیح شده و فروش آن از یک درصد بودجه ساختش فراتر نرفت. ویلیامز چندان از این شکست رنجیده بود که دیگر در مورد این اثر خود صحبتی نکرد و به سوالات خبرنگاران در این مورد پاسخ نداد. اگر چه ویلیامز هیچگاه نتیجه نهایی فیلم خود را ندید اما پسرش بعد از تماشای این فیلم به پدرش گفت: «اگر روزی بخواهم از روی یک پل خودم را پایین بیندازم قبلش این فیلم را نگاه می کنم».

انتشار این خبر دلیل بر تایید محتوای آن نمی باشد و صرفا از سایت روزیاتو بازنشر شده است.

منبع: روزیاتو

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.