به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، انتشارات هزاره ققنوس به تازگی کتابهایی را با موضوعات مختلف منتشر کرده است که در اینجا به برخی از این کتابها اشاره میکنیم:
بیشتر بخوانید
«ماه در تکههای آینه»
کتاب «ماه در تکههای آینه» از جمله داستانهای بلندی است که به قلم ذبیح الله رحمانی در انتشارات هزاره ققنوس به تازگی منتشر شده است در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«در یک شب سیاه در کویری بی انتها تنها ماندهای میدانی کجا بودهای، اما نمیدانی کجا هستی و نمیدانی کجا باید بروی حیران و خستهای گاهی از جایی شاید نزدیک و شاید دور صدایی میآید؛ انگار مقصدی را راهنمایی می کند به سمتش میروی هنوز نرسیدهای که کور سوی آن مقصد را می بینی انگار دیگر خود می دانی به کجا بروی راه کج میکنی و میدوی تا اینکه با هر قدم آن کور سو دورتر و دورتر میشود برمی گردی تا به او رجوع کنی، اما دیگر صدایی نمیشنوی.
حال بیشتر و بیشتر وامانده ای در راه، کور سویی که دورتر و دورتر میشود و صدایی که گم کردهای حسرت میخوری و در تنهایی به دور خود میچرخی ندایی به گوش میرسد ندای کمک میشنوی سمتش میروی دستش را میگیری با خود همراهش میکنی، اما چه فایده؟ وقتی خود نمیدانی به کجا میروی به مقصدی نمیرسی بلکه گمراهتر میشوی و گمراهتر میکنی.
حال دیگر کورسویی هم نیست خسته میشوی و مینشینی گاهی احساس میکنی مسیری را میدانی؛ با وهم دانستن بلند میشوی و میروی، اما زود میفهمی در توهم بودهای در نا امیدی ندای کمک سر می دهی کسی دستت را میگیرد همراهش میروی، اما چه فایده؟ وقتی خود نمیداند به کجا میرود گمراهت می کند و خود گمراهتر میشود و باز.»
«کلاق من صیگار میکشد»
کتاب «کلاف من صیگار میکشد» از جمله داستانهای بلندی است که به قلم مجتبی گودرزی در انتشارات هزاره ققنوس منتشر شد در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«میدونید جناب بازپرس همه دیکتاتورها در طول تاریخ تلاش می کردند کار درست را انجام بدهند، اما من از شما می پرسم آیا اونها کارشان واقعا صحیح بود یا دچار توهم کار درست شده بودند؟ مسئله همین هست اکثر ما دچار توهم کار درست هستیم تفسیری غلط از واقعیت داریم و همواره به خیال کار صحیح دیگران رو هم گمراه می کنیم….»
«گریستن در تاریکی»
«گریستن در تاریکی» عنوان مجموعه شعری است که در انتشارات هزاره ققنوس به قلم عبدالحمید ضیایی منتشر شده است در یکی از غزلهای این کتاب آمده است:
ای خنده هایت بخیه زخمِ فراموشی
ژرف تُهی! تنهاییِ بعد از هم آغوشی!
در عشق، گاهی چارهای غیر از خیانت نیست.
گاهی اگر سودابه هم باشی، سیاووشی…
یک عمر جادو کرد و جنبل، آخرش دیدیم
بیرون نیامد از کُلاه عشق، خرگوشی
این شیرِ بی یال ودم و اشکَم، خودش مانده ست
در دام ها، چشم انتظارِ معجِزِ موشی!
من پنجمین دیوارِ زندانِ خودم هستم
دیگر نماندای اسم شب! نه چشم و نه گوشی
دیوانه ام کرده ست این دلتنگیِ کافر
آهای غمت ذکرِ تکلّم هایِ خاموشی!
شد سجده طولانی، گمان کردی مسلمانم؟
سبحانَ من…، سبحانَک…. آه از فراموشی!
«کلمات را در آغوش میگیرم»
کتاب «کلمات را در آغوش میگیرم» مجموعه شعر سپیدی است که در انتشارات هزاره ققنوس به قلم محمد مهدیزاده منتشر شده است در یکی از شعرهای سپید این کتاب آمده است:
چقدر دوری
چقدر دیر
حتی تیر
-تیر آرش کمانگیرـ هم
نمیتواند
مرا به مرز بوسه تو برساند
انتهای پیام/