به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ،دلم میخواست ساده لوحانه چشم هایم را میبستم و میگفتم اشکالی ندارد بشر است دیگر، گاهی چیزی میگوید که نباید بگوید، رفتاری میکند که نباید انجام بدهد، به هر حال میهمان است و میهمان هم حبیب خدا، حالا گیریم پیشتر زباله هایش را میریختند و میرفتند و فراموش میکردند، حالا هم شاید فراموش کرده اند مهربانی مردم این سرزمین را، اما اینها آرامم نمیکند، تکرار ناپاکیزگیهای رفتاری را جفای بزرگی در حق اهالی سرزمین مادری خود میدانم خصوصا برای آنانی که پا را از گلیم میهمان بودنشان درازتر کرده اند.
هتاکها به بهشت نمیروند
صبح روز جمعه ۷ شهریورهنوز دو وزنه ناقابل روی پلکها سنگینی میکرد که با صدای تلفن از خواب بیدار شدم آن سوی خط به قول خبرنگاران یک منبع آگاه بود، خبر را که گفت چشمهایم گرد شد دستگیری ۱۵ دختر و پسر مسافر، پارتی مختلط، مشروبات الکلی و ... آن هم در شبی که. بگذریم به حرمت همان شب.
بیشتر بخوانید
هنوز در شوک خبر اولی بودم که دومی هم از راه رسید، یک کلیپ شوک آور و منزجر کننده از میهمانی که همه میزبانان ناخواسته اش را در شمال با الفاظی رکیک خطاب قرار داد و تمسخر کرد و خندید و رفت، دوباره و سه باره کلیپ را میبینم، میافتم به درد کشیدن، در سرم انگار آتشفشان است، سیل است، زلزله چند ریشتری است، کولاکی است از جنس کلماتی زشت، زبانش انگار خنجر داشت، نمیدانست حرفها هم میتوانند انسانها را لت و پار کنند، در تردید هستم نکند اینجا کلاردشت نیست، نکند این جوان، مسافر مازندران نیست، نکند از جایی خارج از کشور حرفی زده تا آتشی روشن کند و دهها نکندِ دیگر که خبر میرسد آنجا کلاردشت است و آنکه پا را از گلیم درازتر کرده و نمکدان شکسته هم یکی از کسانی است که ییلاقهایمان را کرده اند مرکز خوش نشینی.
چند ساعتی از ماجرا که میگذرد و رسانهها و مسئولان از شوک این اتفاق بیرون میآیند کلیپی دیگر منتشر میشود این بار هوارهایش از اوج افتاده است، فروکش کرده، میخواهد مردم شمال مراتب عذرخواهی اش را بپذیرند، اما حرمتی اینجا شکسته شده است، حرمت یک شب، یک شهر، یک استان، یک تکه از جغرافیای این سرزمین
ماجرای دوم داستان حالا با دستگیری این فرد به پایان نزدیک میشود، اما داستانی اینجا آغاز شده است با یک سوال، این ولنگاری فرهنگی که هر چند وقت یکبار در مازندران تکرار میشود از کجا سرچشمه میگیرد سال قبل گردشگران سد لفور، امسال هتاک شلوارک پوش و هر چند وقت یکبار هم پارتیهای مختلط برخی گردشگرانی که مازندران را انگار حیات خلوت خانه پدری خود میدانند.
نگفتمت نیا
بهار و تابستان امسال طرب انگیز نبود خصوصا برای مردمان میهمان نواز و گشاده روی شمال که سال هاست دلشان خوش است به مسافرانِ عاشق و منصف، مسافران آداب دانی که قدردان مواهب خداوند هستند، اما دستمان برای پذیرایی از آنان کوتاه بود چرا که میهمان ناخواندهای داشتیم که مرگ را نه برای طبیعت که برای انسانها به ارمغان میآورد برای همین بارها خواستیم که به مازندران نیایید رسم میهمان نوازی نیست با توشهای از درد و بیماری برگردید.
تعطیلات ایام عزای سید و سالار شهیدان نرسیده، میدانستیم موج سفرها انکار ناپذیر است، همان روزها رسانهها و مردم از ستاد مقابله با کرونا خواستند محدودیتهای سفر به مازندران اعلام کنند، محدودیتها اعلام شد، اما محدودیتهای ترافیکی که خود تشویق به سفرکردن بود، به زبان ساده یعنی شما به مازندران بیایید ما در برگشتتان جادهها را از شمال به سمت خانه هایتان یکطرفه میکنیم تا بی تشویش و بی ترافیک برگردید.
نگرانیها بالا گرفته بود مسئولان میگفتند تهران موافق ممنوعیت سفر به یک استان قرمز کرونایی نیست، اما ما سواحل دریا را میبندیم و ورود مسافر به دریا را ممنوع خواهیم کرد و. دریا، اما در تعطیلات ایام عزای سید و سالار شهیدان همانند گذشته آغوشش برای مسافران باز بود و به گفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی بابل ۲۵۰۰۰۰۰ گردشگر آمدند و ماندند و رفتند و حالا که رفتند همه از احتمال بروز پیک سوم کرونا در مازندران تا دو هفته دیگر میگویند، از احتمال زیاد شدن مبتلایان، زیاد شدن جان باختگان، اینکه چرا مصوبه ممنوعیت ورود به سواحل در برخی شهرهای ساحلی اجرا نشد بماند برای گزارش بعدی، اینکه مسئولیت پیک سوم کرونا را به گردن چه کسانی خواهند انداخت بماند برای همان سه هفته دیگر، اینکه چرا آش نخورده دهان را میسوزاند بماند برای بعد، ما به دنبال پاسخ پرسش دیگری هستیم تراژدی برخی مسافران بی آداب دان در مازندران تمامی ندارد؟
در ایستگاه اتوبوس، قطار نمیآید
رنجبر استاد دانشگاه و فعال رسانهای ابتدا مرا میبرد به خرداد سال گذشته و ماجرای سد لفور و میگوید ولنگاری و رهاشدگی فرهنگی معضلی است که سالها گریبان مازندران را گرفته و انگار کسی هم نمیخواهد برای رهایی از آن ورود کند.
او میگوید: سنت امر به معروف و نهی از منکر در استان ضعیف شده است گواه آن هم اینکه برای دریا ناجیان غریق بکار میگیرم، اما ناجیان فرهنگی را فراموش کردیم.
این استاد دانشگاه معتقد است فضای مجازی و حقیقی نیاز به تقید اخلاقی دارد، اما فضای از هم گسیخته مجازی بی ادبی رفتاری را زیاد کرده است، شاید مسئولان این عرصه خوراکهای فرهنگی خوبی به مردم نداده اند، شاید نهادهای فرهنگی و تربیتی با کم کاری خود مسئول ولنگاری در فضای مجازی باشند.
این فعال رسانهای با بیان اینکه تاوان قضایی برای حرکات پرریسک در فضای مجازی باید شدیدتر باشد، افزود: عذرخواهی اکنون راه فراری برای کاهش مجازاتها شده است در حالیکه به نظر میرسد کمترین مجازات هتاکی در فضای مجازی باید محرومیت از فعالیت در این فضا باشد.
رنجبر از سیاست یک بام و دو هوای برخیها هم گله میکند و میگوید: رفتارها و تصمیمات اشتباه برخی مدیران باید برود زیر ذره بین بزرگتری حتی زیر ذره بین دستگاه قضایی.
او گفت : ولنگاری فرهنگی ریشه در لیبرالیسم فرهنگی دارد که آرام آرام در کشور در حال شکل گرفتن است و بر پایه آن هر فردی بی اعتنا به اندیشه جمعی تنها بدنبال منفعت خویش است، تفکری که تار و پود جامعه را از هم پاره میکند و نتیجه اش میشود اینکه افراد برای لذت آنی خود، یک جامعه را به سخره میگیرند.
این فعال رسانهای میگوید این تفکر مدتها است جان گرفته، معتقد است با ادامه این روند ناهنجاریهای فرهنگی هم ادامه خواهد داشت چرا که وقتی در ایستگاه اتوبوس نشستهای نمیتوانی انتظار داشته باشی سوار قطار شوی.
انتهای پیام /س