کتاب «من عاشق افسانه نیستم» نوشته مریم معینی داستان جوانی را بازگو می‌کند که چهل و پنج روز در خاک عراق خود را زنده نگه داشت و در نهایت خود را به خاک ایران رساند.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، مریم معینی در کتاب «من عاشق افسانه نیستم»، داستان جوانی را بازگو می‌کند که چهل و پنج روز در خاک عراق خود را زنده نگه داشت و در نهایت خود را به خاک ایران رساند و با مسائل جدیدی رو به رو شد.

مریم معینی در این اثر با استفاده از نثری روان و همچنین تغییر زاویه دید، روایتی شیرین از روز‌های جنگ ارائه می‌دهد. از سوی دیگر، موضوع کتاب نیز به نوبه خود تازه است و مریم معینی توانسته با استفاده از پتانسیل‌های موجود در جنگ تحمیلی، روایتی جدید از گوشه‌ای از تاریخ را ارائه دهد.

در بخشی از کتاب «من عاشق افسانه نیستم» می‌خوانید:

گم شده‌ای. جریان سریع آب تو را آورده به نیزار‌های بی‌پایان اروند. همه جا بوی غربت می‌دهد. دامن نی‌ها را می‌گیری و رطوبت لا به لای نی‌ها را فرو می‌دهی. بوی تن مادرت را می‌دهند. ریه‌هایت را از بو پر می‌کنی تا درد را تحمل کنی. مادر حتی اگر نباشد، باز هم بویش مرهمی است برای هر دردی و آرامشی است برای هر شیونی. نی‌ها را می‌گیری و تقلا می‌کنی بلند شوی. نی‌ها به قامت افسانه‌اند. ساق‌های باریک و کشیده‌اش را رها می‌کنی و نهیب می‌زنی از آن جا برود. می‌خواهد پیش تو بماند. آمده تا شال سفید را نشانت بدهد. خود را طرف باتلاق می‌کشی و به او می‌گویی برگرد. برگرد... فریاد می‌زنی و به صراحت می‌گویی که هیچ وقت خیال او را توی سر نداشتی و عزیز عشق او را توی دلت کاشته.

گفتنی است کتاب «من عاشق افسانه نیستم» نوشته مریم معینی در ۱۲۲ صفحه ازسوی نشر سوره مهر راهی بازار کتاب شده است.
انتهای پیام /

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.