به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، در حال حاضر در قرنی زندگی میکنیم که به یمن ارتباطاتِ تسهیل یافته هرروزه اخبار متعددی از اعتراض و تظاهرات گسترده به مسئلهای خاص به گوش میرسد. بسیار هستند گزارشهایی که در آنها از الفاظی مانند «به خشونت کشیده شد» [یعنی «تظاهرات به خشونت کشیده شد» یا «رخدادها به خشونت کشیده شد] استفاده شده است. در کل زمانی که پای این عبارات به میان میآید مقصود وارد آمدنِ خسارتی به اموال عمومی، درگیری فیزیکی میان پلیس و معترضان و استفاده از زور از سوی پلیس است.
به عبارتی میتوان گفت «خشونت» در هر کجا باشد یک پیام واحد را به ذهن میرساند و آن این است که لحظه حساس سیاسی در حال رقم خوردن است. از طرفی میتوان اینگونه برداشت کرد که خشونت، به این شکل که در اخبار به کار برده میشود، خشونتهای نظاممند ساختاری و سیاسی، همچون فقر و نژادپرستی را مخفی میکند. به عبارتی شهروندان در ازای برخورداری از امنیت از خشونت چشمپوشی میکنند و این تنها حکومت است که استفاده از خشونت برایش مشروع محسوب میشود. این مسئله را میتوان یک اصل برای برخی حکومتها شمرد که با استناد بر آن و به دلیل نادرست دانستن اعتراض از سوی شهروندان، پلیس به خشونت در اعتراضها متوسل میشود.
اما در حال حاضر چندین ماه است که از تظاهرات گسترده و پیاپی در سرزمینهای اشغالی به فساد «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی میگذرد و در بحبوحه آن توجه رسانهها به مسئله عادیسازی روابط امارات با این رژیم جلب شده است. پرسشی که با این مسئله در ذهن متبلور میشود این است که آیا اعتراض میتواند فایدهای هم داشته باشد؟ یا بنابر آنچه در بالا گفته شد، گستردگی این تظاهرات هدفی برای پنهان کردن ظلمی دارد که بر مردم مظلوم فلسطین با این عادیسازی روا داشته میشود؟
البته میتوان از دریچهای دیگر اینگونه به این مسئله نگاه کرد که اعتراضات به فساد نتانیاهو به قدری گسترده است که عادیسازی را در میانه آن علنی ساختهاند تا تمرکز را از روی آن برداشته و افکار را منحرف سازند.
از همین رو در این گزارش به بررسی تاریخچه دیرینه روابط میان ابوظبی و تلآویو میپردازیم، تا نشان دهیم این همگرایی در حال حاضر آشکار شده، اما از گذشتهای نه چندان دور به شکلی محرمانه و مخفیانه ریشه در تاریخ دوانده است. در آخر نیز برخی از مهمترین انگیزههای رژیم غاصبِ صهیونیستی از این عادیسازی را به اختصار بررسی خواهیم کرد.
سابقه دیرینه مناسبات میان مقامات صهیونیستی و امارات
در ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ (آبان ۱۳۹۷) اولین سفر «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی به یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس یعنی عمان انجام شد. این سفر علاوه بر مناسبات بسیار مهمی که با خود به همراه داشت، از ابعاد سیاسی و نمادین نیز حائز اهمیتی ویژه برای تلآویو بود. همچنین این مسئله در حالی انجام شد که همگان میدانستند نتانیاهو، «نفوذ در کشورهای عربی»، «افزایش مناسبات میان خود و آنها» و «تغییر مناسبات از شکل مخفی و محرمانه به شکل علنی و دیپلماتیک» را به صورت آشکار در سر میپروراند و به طور جدی برای آن تلاش میکند.
همچنین این سفر از اهمیتی اقتصادی برای او برخوردار بود، زیرا توافقهای تجاری مهمی میان دو طرف به امضا رسید؛ بنابراین میتوان این سفر را سنگِ بنای آغاز روابط میان رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی دانست. به عبارتی این رهسپاری علاوه بر آنکه از بُعد اقتصادی برای نخست وزیر صهیونیستها ارزش ویژه داشت، بر محورِ بررسی راهکارهای تحقق سازش استوار بود؛ روندی که نتانیاهو بیش از هر چیز بر آن ارج میگذاشت. حتی نگاهی به افرادی که او را در این سفر همراهی میکردند بیانگر چنین محوری در گفتوگوهای میان دو طرف بود؛ از جمله افراد حاضر در آن سفر میتوان از «یوسی کوهن» رئیس موساد و «بن شابات» مشاور امنیت داخلی رژیم صهیونیستی نام برد.
بیشتر بخوانید:
در رسانههای مختلف تاکنون محتوای قراردادهای آن سفر محرمانه و ناشناخته بر جای مانده است، اما روند پس از آن و رسمی شدن روابط که به تازگی صورت گرفته است حکایت از آن دارد که نتانیاهو بیشترین منفعت در سیاست داخلی خود را وامدار عزیمت خود به این سفر است. به عبارتی او بدون آنکه امتیازی به طرف مقابل واگذار کند، مناسبات «عربی-اسرائیلی» را به تدریج به شکل علنی در آورد.
گفتنی است پیش از این سفر نتانیاهو، «مری ریگف» وزیر فرهنگ رژیم اشغالگر، که خصومتی علنی با عربها و مسلمانان دارد، نیز سفری علنی به امارات داشت و در آن مورد استقبال ویژهای از سوی مقامات ارشد امارات قرار گرفت. این سفر برای حزب لیکود بهتر شدن موقعیت در میان احزاب مخالف کابینه صهیونیستی را به ارمغان آورد. البته در این سفر پیمانی به امضا نرسید و تنها از نظر توجه رسانهای گسترده در آن زمان برای مقامات تلآویو اهمیتی ویژه داشت.
البته موارد گفته شده در بالا را نمیتوان نخستین گامهای شکلگیری رابطه میان ابوظبی و تلآویو قلمداد کرد، به عبارتی اگر به سالهای دورتر از این سفرها نیز مروری داشته باشیم، به وضوح موارد دیگری را میبینیم که دو طرف را به روابط بیشتر سوق داده است.
به طور مثال در سال ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) تیم ورزشیِ رشته جودو رژیم صهیونیستی در مسابقات امارات شرکت کرد. اگرچه این مسئله را نمیتوان به طور خاص نقطه ابتدایی در صورتپذیری این رابطه دانست، اما اهمیت این حضور در آن بود که در آن زمان سرویس جاسوسی صهیونیستها به نام «موساد» توانست عملیات ترور «محمود المبحوح» یکی از رهبران جنبش حماس را در هتلی در دبی، پایتخت اقتصادی امارات انجام دهد.
همچنین در آن زمان روزنامه «مکور ریشون» هم گزارشی طولانی از سفر ژانویه سال ۲۰۱۰ (دی ۱۳۸۸) «یهودا سیرنا» خاخام یهودی که آزادانه به ابوظبی رفته بود، ارائه داد. او در این سفر از نمادهای رسمی یهودی مانند کلاه مخصوص یهودیان استفاده کرده بود. سیرنا در این سفر، که در بحبوحه ترور محمود المبحوح انجام شد، گفته بود که امارات تاکنون «تاریخ یهودی» نداشته، اما اکنون سرآغازی بر این تاریخ شکلگرفته است.
در سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۳) مناسبات میان ابوظبی و تلآویو شکل رسمیتری به خود گرفت و امارات به نفع رژیم صهیونیستی رأی داد تا عضو کمیته «استفاده از جو زمین برای اهداف مسالمتآمیز» گردد. در ادامه این رژیم گروهی را به عنوان «نمایندگان دیپلماتیک در آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر» به ابوظبی فرستاد و به این ترتیب اولین دفتر نمایندگی خود در امارات را افتتاح کرد.
پس از آن در سال ۲۰۱۷ (۱۳۹۵) جهان شاهد پیشرویِ چشمگیری در همکاریهای استراتژیک میان این دو بود. در این سال ابوظبی مالکیت «پروژه انتقال فناوری رصد و جاسوسی اسرائیل» را در دست گرفت. مطالبی که در آن زمان روزنامههای عبری زبان به چاپ رسانده بودند، بیانگر آن است که هدف از این مالکیت «از بین بردن موانع پیشِروی رژیم اشغالگر در روند مبارزه با گروههای مقاومت فلسطین مانند حماس و جنبشهای اسلامگرای منطقه و دولتهای حامی آرمان فلسطین» بوده است.
در همین سال نیروی هوایی امارات مانوری مشترک با نیروی هوایی رژیم اشغالگر ترتیب داد تا به همراهی آمریکا و یونان رزمایشی با هدف حفظ آمادگیهای مشترک و قدرت عملیاتی متقابل را به نمایش گذارد.
البته سال بعد از آن در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۱۸ (۲۳ مرداد ۱۳۹۷) روزنامه صهیونیستی هاآرتص دست به افشاگری زد و نوشت که همگرایی نظامی میان این دو تنها در حد مانور نمانده و امارات تسلیحات و سامانههای نظامی متعددی از جمله «سامانههای دفاع موشکی و تجهیزات جنگ الکترونیک» را به این رژیم سفارش داده و از آن خریداری کرده است.
پس از آن نیز «دفتر فعالیتهای بازرگانی و مهارتهای انگلیسی» که ماموریت نظارت بر صادرات امنیتی کشورهای مختلف را بر عهده دارد، در بیانیهای اعلام کرد که تلآویو درخواستی مبنی بر صدور مجوز برای صادرات «هواپیماهای بدون سرنشین، کلاه خلبانی، سامانههای سوختگیری در هوا، رادارهای زمینی، تجهیزات مربوط به هواپیماهای جنگی، سیستمهای جلوگیری از پرتاب موشک، سیستمهای سیار رادار هوایی، سیستمهای تصویر حرارتی و تجهیزات جنگ الکترونیک» به امارات را ارائه کرده است.
در ارتباط با همکاری در این زمینه میان این دو، اطلاعاتی در سایت ویکیلیکس منتشر شد که نامه نگاریهای سفیر امارات در واشنگتن را افشا میکرد. این نامهها نشان میداد که ابوظبی از مدتها پیش تلاشی ویژه برای خرید «سامانه گنبد آهنین» داشته است و از طرفی یوسف العتیبه ، سفیر امارات در آمریکا نیز یک ماه بعد از حمله اسرائیل به نوار غزه در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) در این زمینه نامهنگاریهایی با «عوزی روبین» ژنرال اسرائیلی انجام داده است.
به دنبال این مسئله و پرورش یافتن روابط میان دو طرف بود که در ماه فوریه سال ۲۰۱۸ (بهمن ۱۳۹۶) «مارک اشنایر» خاخام صهیونیست در آمریکا، در مصاحبهای با روزنامه صهیونیستی جروزالم پست تاکید کرد که دولت امارات توجه گسترده و خاصی به رژیم اشغالگر دارد و تمامی عناصر در دولت این کشور روابط با این رژیم را اولویت خود میدانند و تنها به قدری زمان احتیاج است تا روابط دیپلماتیک میان امارات و اسرائیل برقرار شود.
برای نشان دادن اهمیت اظهارات این خاخام صهیونیستِ آمریکایی تبار بیان این نکته کافی است که اندکی پس از این مصاحبه و در ماه دسامبر سال ۲۰۱۸ (آذر ۱۳۹۷) او «مشاور ویژه مرکز جهانی ملک حمد در همزیستی مسالمتآمیز» شد که ریاست آن را «شیخ خالد بن خلیفه آلخلیفه» یکی از افراد خاندان پادشاهی بحرین به عهده دارد.
در طول تمامی این سالها که امارات به شکلی محافظهکارانهتر با روابط میان خود و تلآویو برخورد میکرد، رسانههای مختلف متعلق به رژیم اشغالگر تلاش ویژهای برای برملا کردن ماهیت پشت پرده مناسبات خود با امارات داشتند. هدف آنها از این مسئله نیز ترغیب کشورهای عربی برای «عادیسازی روابط با اشغالگران» بود. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که پس از مدتی رسانههای ابوظبی نیز نگارش مطالبی در این حوزه را آغاز کردند. به طور مثال، روزنامه «نشنال» در امارات، مطلبی را به نقل از «انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجه، نوشت که میگفت «تصمیم کشورهای عربی بر عدم همگرایی با اسرائیل اشتباهی بزرگ بوده است». در این مطلب قرقاش پیشبینی کرده بود روابط میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی از طریق امضای پیمانهای دوجانبه مختلف و دیدارهای متقابل فزونی یابد.
البته در آن زمان «شبکه ۱۳ تلویزیون عبری زبان رژیم اشغالگر» به وضوح از آغاز همکاری میان «اسرائیل و امارات» از حدود بیست سال قبل خبر میداد و میگفت ائتلاف میان این دو در زمینههای «امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی» از سالها قبل گستردگی زیادی داشته، اما بخش اعظمی از آن محرمانه باقی مانده است. در گزارشهای این شبکه به طور علنی گفته میشد که روابط ابوظبی و تلآویو پس از بحران ناشی از ترور «محمود المبحوح» شکل تازهای به خود گرفت و افزایش یافت. همچنین گفته شده ابوظبی در واکنش به این اقدام رژیم صهیونیستی تنها بر عدم تکرار آن بسنده کرده است.
از دیگر موارد افشا شده از پیشینه روابط میان دو طرف این است که شبکه ۱۴ تلویزیون رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) فاش کرد که «آوی گبای» رهبر حزب کار رژیم صهیونیستی در اوایل نوامبر ۲۰۱۸ (آبان ۱۳۹۷) سفری محرمانه به ابوظبی داشته و در این سفر با مسئولان ارشد امارات دیدار کرده است. به گفته این شبکه، محور این دیدارها «مناقشات فلسطینی- صهیونیستی»، «معامله قرن» و «اوضاع سیاسی سرزمینهای اشغالی» بوده است.
علاوه بر آن منابع مطبوعاتی نیز از دیدار «یوسف العتیبه» سفیر امارات در واشنگتن و «شکیب شنان» یکی از اعضای سابق کِنِست خبر دادند. گفته شده در این دیدار یک ساعته، دو طرف بر تقویت مناسبات فرهنگی بین دو کشور تاکید کردند.
در همین زمان روزنامه صهیونیستی هاآرتص چندین مرتبه فرود یک هواپیمای اماراتی در فرودگاه بینالمللی «بن گوریون» در تلآویو را گزارش کرده است. در اخبار آمده که به احتمال زیاد این هواپیما حامل یکی از شخصیتهای مطرح سیاسی بوده است که برای درمان بیماری به سرزمینهای اشغالی سفر کرده بود.
از سفرهای دیگر انجام شده میتوان گفت که «سلطان بن سلیم» رئیس موسسه جهانی بنادر دبی، برای تقویت مناسبات دو جانبه در زمینه تجاری به سرزمینهای اشغالی سفر کرده است. در آن زمان و در واکنش به این سفر همین روزنامه نوشته بود که «برای اولین بار است که اسرائیل نمایندگی رسمی برای خود در دبی ایجاد کرده است.» البته روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نیز در این باره گفته بود که رژیم صهیونیستی از نمایندگی دیپلماتیک نهان خود در دولت امارات بهرهبرداری میکند.
در ادامه برای تقویت روابط، ماه اکتبر سال گذشته (مهر ۱۳۹۸) «اسرائیل کاتس» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی سفری به امارات داشت تا در «کنفرانس سازمان ملل متحد» شرکت کند. در آنجا او هدف خود را «ارتقاء مناسبات میان تلآویو و کشورهای حاشیه خلیجفارس» و تحقق آرمان «عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی» عنوان کرد. او همچنین گفته بود در این سفر با مسئولی ارشد از امارات دیدار داشته و توافقهای خوبی میانشان صورت گرفته است.
گفتنی است این سفر بعد از آن انجام شد که روزنامه «اوراسیا دیلی» در گزارشی تاکید کرد که «محمد بن زاید» به دنبال همکاری با رژیم صهیونیستی است و تلاش دارد این امر را از طریق سفرهای بیسابقه و تماسهای نظامی و اطلاعاتی با این رژیم محقق کند. در این گزارش ادعا شده بود که هدف امارات رسیدن به «توازنی در تقابل با ایران و محور مقاومت در منطقه» با استفاده از وزنه رژیم صهیونیستی است.
در اوایل سال ۲۰۱۹ نیز «ایدی کوهن» روزنامه نگار اسرائیلی، اعلام کرد که «شیخ عبدالله بن زاید» و «شیخ طحنون بن زاید» رئیس سرویس اطلاعات امارات سفری به تلآویو داشتهاند. در آن زمان کوهن تاکید داشت که بعد از این دیگر سفرهای دوجانبه به صورت محرمانه نخواهد بود.
اما اوجگیری عادیسازی در روابط میان این دو، یک سال پس از آن یعنی در اواخر سال ۲۰۱۹ بود که شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد که این رژیم به انجام مذاکراتی درباره «معاهده عدم تجاوز» با کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله ابوظبی نشسته است. هدف این مذاکرات نیز پایان دادن به درگیریهای بین کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی عنوان شد و محتوای آن نیز «ایجاد مناسبات دوستانه و همکاریهای امنیتی و سیاسی و جلوگیری از تحریک و فتنهانگیزی بین یکدیگر» مطرح شد.
برای نشان دادن آنکه عمق روابط میان این دو در حال حاضر و پس از سالها ریشه گرفتن به کجا رسیده است، میتوان گفت اکنون یک کنیسه محرمانه در دبی زیرنظر یهودیان مستقر در امارات هدایت میشود. گزارشهای متعددی گفتهاند این اولین کنیسه یهودیان در چند دهه گذشته در شبه جزیره عربستان است.
«راس کریل» رئیس اقلیتهای یهود مستقر در امارات نیز در این باره گفته است: «در نظر داریم در آینده امارات به منطقهای تبدیل شود که زندگی یهودیان در آن به شکوفایی برسد.»
مجله اکونومیست نیز در این رابطه با اشاره به تاسیس اولین کنیسه یهودی در سواحل دبی نوشت که عربها بعد از چندین دهه تبعید یهودیان، خواستار بازگشت آنها شده اند.
انگیزههای رژیم صهیونیستی از عادیسازی روابط
در ارتباط با مقاصد رژیم اشغالگر از عادیسازی روابط با امارات، «مارک اشنایر» خاخام آمریکایی معتقد است که «منافع اقتصادی» تنها یکی از انگیزههای موجود برای این امر است و ایران و آمریکا دو عامل مهم دیگری هستند که این رژیم را به سمت همگرایی سوق دادهاند.
به اعتقاد این خاخام یهودی برخی منابع در آمریکا و کشورهای خلیج فارس، ایران را دشمن مشترک امارات و رژیم صهیونیستی میدانند و این نگرش بعد از تحولات مربوط در سوریه و یمن قوت بیشتری نیز یافته است و هر کدام از آنها از طرفهای ویژهای در داخل این مناقشهها پشتیبانی میکنند.
برای اثبات این موضوع میتوان اشاره به گزارشی از یکی از شبکههای تلویزیونی رژیم اشغالگر داشت که به نقل از دیپلماتهای غربی و عرب زبان منتشر کرد و میگفت پس از انجام توافق هستهای میان ایران و کشورهای غربی، نتانیاهو به دفعات تماسهای تلفنی و محرمانه با «محمد بن زاید» وزیر خارجه امارات داشته است. محور این تماسها نیز هماهنگی درباره این توافق و تلاش برای مقابله با پیمان ایران در منطقه بود.
همچنین در نیمه ابتدایی سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۷) دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی کلیپی منتشر کرد که «عبدالله بن زاید» در آن مدعی شده بود رژیم صهیونیستی حق دارد در برابر ایران از خود دفاع کند. البته این کلیپ چند ساعت بعد حذف شد.
از طرفی تمایل کشورهای حاشیه خلیج فارس به بهبود روابطشان با آمریکا آنها را به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی سوق داده است؛ به عبارتی آنها معتقدند میتوانند در سایه اولویتهای دولت کنونی آمریکا رضایت این کشور را جلب کنند. رسانههای آمریکایی نیز در همین راستا گزارشهای متعددی دارند که همگی گواه آن است که سازمان جاسوسی این کشور به دفعات مکالمههای تلفنی میان مقامات ابوظبی و تلآویو را در پایان دوره ریاست جمهوری «باراک اوباما» و در لفافه همکاری ضد ایران رصد کردهاند.
همچنین بحران خلیج فارس و محاصره قطر از سوی چهار کشور عربی منطقه، گسترش همکاریهای دو جانبه میان این دو طرف را موجب شد. این روند تا جایی پیش رفت که «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی، مشارکت امارات و قطع روابطش با قطر را فرصتی ویژه برای متحد کردن تلاشهای ابوظبی-تلآویو قلمداد کرد. در همین راستا او گفت معتقد است که محاصره قطر برای اسرائیل این منفعت را دارد که دست همکاری خود را برای «جنگ ضدتروریستی» دراز کند.
انگیزه سوم، یا بهتر بگوییم؛ مهمترین عامل برای رژیم صهیونیستی که عادیسازی روابط را به یک اجبار برای او تبدیل کرده است، جلب نظر آمریکا و نزدیکی بیشتر با این کشور است. البته از یک طرف رژیم صهیونیستی قصد دارد تا از شرایط حال حاضر بهره برده و اعترافی از اعراب بر عدم اشغالگری خود در اراضی عربی و فلسطین به دست آورد و به نوعی ادعا کند اسرائیل عاملی بر بیثباتی منطقه نیست؛ بنابراین میتوان اینگونه برداشت کرد که تلاش برای نامرتبط جلوه دادن روند عادیسازی و چرخش حوالیِ موضوع فلسطین از اهدافِ بارزِ رژیم صهیونیستی در گسترش مناسبات با امارات است.
بیشتر بخوانید:
برای نمایان کردن میزان اهمیت آمریکا برای رژیم صهیونیستی میتوان نشست سه جانبهای که سال گذشته میان واشنگتن، تلآویو و امارات انجام شد را بیان کرد که اهدافی ضد ایرانی داشت. به گفته رسانههای متعدد این نشست با هدف بررسی روند عادیسازی روابط بین امارات و رژیم صهیونیستی انجام شد. همچنین این نشست تلاش داشت امارات و سایر کشورهای عربی را به امتناع از حضور در هر ائتلاف نظامی یا امنیتی یا مالی با طرفهای دیگر بدون موافقت آمریکا و رژیم صهیونیستی دعوت کند.
در آخر با توجه به تمامی موارد گفته شده درمییابیم امارات که مدعی دیرینه دفاع از حقوق فلسطینیها و کمک به مسائل مربوط به جامعه اعراب و اسلام بوده، اکنون با علنی شدن این توافق عادیسازی چهره پوشالی و کثیفی از خود بر جای گذاشته است. اما باید دید تلاشی که رژیم اشغالگر برای عادیسازی روابط با امارات داشته به کجا خواهد رسید. آیا این اهتمامورزی راهی برای بیشتر کردن ظلم و خشونت بر فلسطینیها و افزایش زورگویی و بیثباتی در منطقه است؟ یا با آشکار کردن چنین پیمانی در حال حاضر تنها هدفی برای نزدیکی بیشتر و جلب توجه آمریکا را در سر دارد؟ از طرفی میتوان گفت ظلم و فساد به قدری در میان مقامات رژیم صهیونیستی رخنه کرده که برملا کردن این توافق دیرینه تنها یک عوامفریبی است تا توجه را از روی تبهکاری و خلا داخلی خود بردارد.
نگارش: سپیده احدپور
انتهای پیام/
موبایل و کامیپوترش ضبط شد
شاید توش عکس های
برای باجگیری از این افراد بوده که
قبول کردند با این موافقت قرن
به زودی سکه ها تان سفال خواهد شد!
:«ولا تحسبن الله غافلا عما یعمل ال ظالمون»و بر طرف دیگر نوشته شود:«و سیلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون» .