«مقاومت» و «تقوا»، دو رکن غلبه بر دشمنان
خداوند میداند در دل اینها چگونه میگذرد، اگر برای شما یک قدرت، عزت و پیشرفتی پیش بیاید، بدشان میآید، اما اگر برای شما پیشآمد بدی باشد و مشکل و سختی برای شما پیش بیاید، خوشحال و مسرور میشوند، شما درمقابل اینها باید چه کنید؟ برخورد شما در برابر این جنایت و هتاکی چیست؟ بعد از اینکه در این سه آیه، وضعیت اروپا و آمریکا برای ما تصویر شد، آنچه قرآن به ما دستور میدهد دو رکن دارد، «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ»؛ اول «مقاوت» کنید و جا نخورید، با اینها هماهنگ نشوید و دست ندهید، اگر مقابله با اینها برای شما سختی و رنج دارد و تحریم اقتصادی است، شما مقاومت کنید و «باتقوا» باشید، یعنی دشمن به هیچ وجه در ایدهها، آرمانها، کردار و رفتار الگوی شما قرار نگیرند و دنبال سر اینها راه نیفتید، مکر و کید شیطانی این نابکاران و دشمنان ناپاک به شما ضرر نمیزند.
اول «مقاومت» و دوم «تقوا»، مقاومت کنید و دنباله روی آنان نباشید، وظایف دینی خودتان را دنبال کنید و حلال و حرام خدا را کاملأ پیروی کنید و دستورات دینی، فرهنگ و ارزشهای دینی شما اصل قرار بگیرد، کید اینها به شما ضرر نمیزند، «إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ»، اینها با همه جنایات و ناپاکیهایی که دارند، خدا بر اینها مسلط است و احاطه دارد، با مشیت خدا، اینها نکبتزده و ذلیل خواهند شد و اگر چند روزی جولان دارند، برای توسعه گناه و جنایت اینهاست که ذلت و نکبتشان بیشتر شود.
گرایش جهانی اسلام و مقاومت دشمن را عصبانی کرده اینکه خداوند میفرماید «إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ» همین است، ما در حال تعالی و پیشرفت هستیم؛ امروز سه مسئله دشمنان ما را سخت غیضمند و عصبانی کرده است؛ اول، گرایش جهانی مردم دنیا به اسلام است، امروز در همه نقاط دنیا، دسته دسته مردم دارند مسلمان میشوند و به اسلام میگروند، انسانهای حقیقتیاب، بشرهای با احساس و دنباله روی فطرت در همه نقاط دنیا گرایششان به سمت اسلام است، این اتفاق دشمن ما را مسلم است عصبانی میکند، چنین پیشرفتی برای اسلام آنان را شدیدأ ناراحت میکند.
نکته دوم، نفوذ مقتدرانه یک نظام اسلامی مدافع و وابسته به پیغمبر در این منطقه از جهان است، مردمی به پا خواستند، جان دادند و عوامل استکباری را براندازی کردند، بر نظام و کشوری مسلط شدند، در طی ۴۰ سال مقتدرانه توسعه قدرت پیدا کردند و امروز منطقه تحت نفوذ اینهاست و این نفوذ مقتدرانه دارد روزبهروز بیشتر میشود و بهجایی میرسد که با هیچ توطئه و شیطنتی نمیتوانند این نفوذ را کم کنند؛ آمریکا در مسئله نفوذ ایران در عراق و سوریه به جایی رسیده است که این نفوذ اصلأ با هیچ چیزی قابل براندازی نیست، هر توطئهای اجرا کنند، به ضررشان است، اینها میخواهند نفوذ ایران و جریان مقاومت را در لبنان براندازی کنند، دست به توطئه آن انفجار عظیم میزنند، دهها انسان بیگناه را خاک و خاکستر میکنند و این همه ویرانی به وجود میآورند، به خیال خودشان با نفوذ ما مقابله کنند و مقاومت را براندازی کنند، میبینند به ضررشان تمام شد و روز به روز قدرت مقاومت بیشتر شد، این، اینها را عصبانی کرده.
سومین چیزی که امروز دنیای غرب، اروپا و آمریکا را عصبانی کرده است، توسعه موج مقاومت هست، مقاومت دیگر امروز منحصر به ایران، عراق، سوریه و لبنان نیست، میبینند از دل یمن مقاومت سر میکشد آن هم در یک جریان مقتدرانه و ایثارگرانهای که همه چیزشان را میدهند و در خط براندازی مزدوران آمریکا و استکبار، مرد و مردانه ایستادهاند و امروزشان از روز اول قویتر و مقتدرتر هستند.
مستأصل شدهاند که اهانت میکنند
این توسعه موج مقاومت در دنیا اینها را شدیدأ عصبانی کرده و از عصبانیت شروع کردند فحشدادن، جز فحشدادن کار دیگری نمیتوانند بکنند، بیچاره و مستأصل شدهاند که دارند فحش میدهند، چون میخواهند غیض و غضب خودشان را با فحش دادن درمان کنند و بدتر از جسارت کردن و فحش دادن، توجیه این جسارت به وسیله عوامل سیاسی این کشورهای اروپایی و عمدتأ فرانسه هست.
اراذل و اوباش دزد ناپاک مثل نشریه شارلی ابدو توهین میکند، رئیس جمهور فرانسه این توهین را توجیه میکند، توجیه او بدتر از توهین کردن بود یعنی فحش دادن، رذالت کردن، قدارهکشی و عربدهکشی را میگوید «آزادی بیان»، چطور شد؟ مقابله و اهانت به مقدسات بیش از یک میلیارد و نیم انسان آزادی بیان است، اما تبیین جریان دروغ، ساختگی و افسانهای هلوکاست، آزادی بیان نیست؟ کسی در کشور شما جرأت ندارد تحقیق کند که جریان هلوکاست یک افسانه است، یک دروغ و تصویری است که بهانه کردید بیایید سرزمین یک مشت مسلمان مظلوم مثل فلسطین را غصب کنید، این دروغ و افسانه است؛ اگر یک نفر مورخ و محقق بیاید روی این مسئله تحقیق کند، میکشید، اعدام میکنید و محکوم میکنید که چرا فقط تحقیق کردی و حرف زدی، این آزادی بیان نیست؟
توهین به شعور جهان بشریت به اسم «آزادی بیان»!
فحش دادن به پیغمبر آزادی بیان است، احساسات و عواطف بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان را جریحهدار کردن آزادی بیان است، اما سیاه پوستان مظلوم آمریکا که فقط داد میزنند «جان انسان ارزش دارد»، آزادیبیان نیست، آنان را میکشند و سرکوب میکنند که چرا چنین چیزی میگویید، این توجیه بدرتر از آن اهانت است، این توجیه یعنی یک میلیارد و نیم مسلمان را نادان گرفتن، جهان بشریت را بیعقل دانستن و به شعور هرچه انسان روی کره زمین هست، اهانت کردن که به مقدسات یک میلیارد و نیم انسان توهین کنند و بعد هم بگویند این آزادی بیان است!
عزیزان، مظلومیت پیغمبر اکرم، جسارت و اهانت به پیغمبر به یک زمان خاص در زمان صدر اسلام به وسیله مشرکین قریش خلاصه نمیشود، اینطور نیست که فقط بگوییم کفار و مشرکینی که در زمان پیغمبر بودهاند به پیغمبر جسارت میکردند، پیغمبر را دیوانه و مجنون میگفتند، مظلومیت پیغمبر در طول تاریخ تا امروز ادامه دارد، تا روزی که شیطان و جریان شیطانی وجود دارد، اهانت به پیغمبر ادامه دارد؛ میبنیم اهانتهایی به پیغمبر اکرم در طول تاریخ شده که از آن جسارت و اهانت مشرکین هم بر پیغمبر سنگینتر است و هم اهانت و ظلم به پیغمبر شدیدتر است.
قصر بنیمقاتل و مصائب اسرای کربلاامروز روز ۲۲ ماه محرم است و بر حسب نقل بعضی تواریخ که از ۱۸ کاروان اهل بیت از کوفه حرکت کردند به طرف شام، امروز مصادف میشود با جریان قصر بنیمقاتل، جریان قصر بنیمقاتل از نقطههای فاجعهای است که در اسارت اهل البیت به وقوع پیوست که آدم وقتی این جنایت را مقایسه میکند با توهینهایی که مشرکین قریش آن روز به پیغمبر داشتند، این جنایت از آن توهینها خیلی سختتر و سنگینتر است.
قافله اسرا را که به طرف شام میبردند، از وسط راه از فرات فاصله گرفتند و از وسط کویر عراق و شام شروع به راه پیمودن کردند برای این که به اصطلاح راه را میان بر کنند، رسیدند به قصر بنیمقاتل، مسیر را گم کردند، چون کویر عراق و شام اصلأ جاده نداشت، بیابان شنزاری بود که همینطور حرکت میکردند بدون این که جاده باشد، در میان کویر داغ، سرگردان شدند، مقدار زیادی لشکر اینطرف و آنطرف زد و راه را پیدا نکرد، تصمیم گرفتند خیمه و خرگاهی سرپا کنند و بمانند، چون هوا خیلی گرم بود و نمیتوانستند راه را ادامه دهند، مقداری که هوا سرد شد نزدیک غروب حرکت کنند.
عمر سعد دستور داد خیمهها را سرپا کردند، کفار وناپاکان لشکر عمر سعد در میان این خیمهها رفتند، ۸۴ زن و بچه اسیر را وسط آفتاب داغ و سوزان رها کردند، اینها نزدیک بود در میان این گرما هلاک شوند، هر خانم و طفلی اینطرف و آنطرف گشت و خود را زیر سایه یک درخت گز یا تپهای خودش را در سایهای حفظ کند، وجود مقدس زینالعابدین که در بیماری به سر میبردند، بیماریشان شدید شد به طوری که زینب کبری سراسیمه شدند و به کمک برخی زنها بستر امام چهارم را بردند زیر سایه تپه شنی که شاید حضرت در مقابل سوزش آفتاب از گرما نجات پیدا کنند، حضرت زینب مشغول پرستاری امام چهارم بودند، این زنها و بچهها نیز در این بیابان پراکنده شدند؛ غروب لشکر حرکت کرد و اهل بیت را هم حرکت دادند، مقداری که راه رفتند، سر بریده سیدالشهدا بالای نیزه به دست سنان ملعون بود، عطش بر او غلبه کرد و نیزه را به زمین زد، نیزهای که سربریده ابیعبدالله بر آن بود به زمین چسبید و از جا کنده نشد، صورت برگشت بهطرف قصر بنی مقاتل، آمدند رمز را از امام سجاد (علیهالسلام) پرسیدند، حضرت به عمهشان فرمودند عمه بچهها را سرشماری کند، معلوم شد نازدانه سهساله سیدالشهدا عقب مانده است.
زجر بن قیث ملعون مأمور شد این نازدانه را پیدا کند، غلام زجر میگوید من همراه زجر راه افتادم، رسیدیم بهجایی که قبلاً سکونت داشتیم، اطراف را میگشتیم تا یکمرتبه ناله ضعیفی از گوشه بیابان شنیدیم که فریاد میزد «وا محمدا»، «وا علیا»، «وا عما»، «وا ابتا»، نازدانه سهساله ابیعبدالله زیر یک بوته خار خوابش برده بود، دید هوا تاریک است و از غافله هم اثری نمانده؛ غلام زجر میگوید به این بچه نازدانه رسیدیم، زجر ملعون تا این بچه را دید بهجای اینکه نوازش دهد و دلداری دهد، تازیانه را بلند کرد بر سر و شانه این بچه کوبیدن؛ این شرایط اهلبیت (علیهالسلام) بود و در این شرایط اهلبیت (علیهالسلام) مقاومت میکردند، میایستادند.
خدایا! به عزت اولیائت در دنیا و آخرت دست ما را از دامن اهلبیت پیغمبر کم و کوتاه نگردان، پروردگارا فرج مولایمان بقیهالله را تعجیل بفرما، ارواح مطهره شهدا مخصوصاً شهدای عرصه درمان در این موقعیت خاصی که پیشآمده است و روح مطهر امام بزرگوارمان را از خیرات و برکاتی که در این ایام عزا مردم ما انجام میدهند، بهرهمند بگردان، سایه پربرکت مقام معظم رهبری بر سر ما مستدام بدار، دشمنان ناپاک ما در جبهههای کفر و نفاق و استکبار، ذلیل و نابود و ریشهکن بگردان.
انتهای پیام//ز.ق