به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، دفاع مقدس و رشادتهای رزمندگان در آن بسیار ارزشمند و تعیین کننده بود؛ به نحوی که برخی از عملیاتهایی که در این دوران انجام شده به قدری مهم و حیاتی بودند که امکان داشت با عدم انجام آنها بخش یا بخشهای مهمی از کشورمان به تصرف دشمن بعثی در بیاید. دفاع مقدس صحنه ظهور و بروز استعدادها و تواناییهای برخی از آنهایی است که اگر این شرایط بروز نمیکرد شاید بسیاری از آنها حتی شناخته نمیشدند. این فرماندهان در مواقع حساس با تفکر، تیزهوشی و خلاقیتهای خود در طراحی عملیاتهای موثر دفاع مقدس دشمن بعثی را مقهور قدرت خود کرده و ضربه کاری بر پیکره صدام حسین و متحدانش وارد کردند.
خلبانان در این میان نقش حساس و تعیین کننده ای داشتند و بسیاری از عملیات ها با پشتیبانی نیروهای هوایی مانند نیروی هوایی و هوانیروز ارتش اجرا می شد.
یگان هوانیروز ارتش نیز در کنار نیروی هوایی؛ دو نقش مهم و موثر در دفاع مقدس داشت. نخست پدافند در مقابل ارتش بعث و دومین وظیفه آن نیز اجرای عملیات پشتیبانی نزدیک از نیروهای زمینی حاضر در صحنه عملیات است. اجرای موفق این ماموریتها توسط هوانیروز ارتش در دوران دفاع مقدس باعث شد تا ایران در عملیاتهای مهمی همچون آزادسازی سرپل ذهاب از تهاجم ارتش بعثی به فرماندهی شهید شیرودی پیروز شود.
هوانیروز ارتش خلبانان شهید و ایثارگر بسیاری را به انقلاب اسلامی و کشورمان تقدیم کرده است که امیر سرلشکر خلبان شهید منصور وطن پور یکی از آنهاست.
امیر سرلشکر خلبان شهید منصور وطن پور یکی از خلبانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران است که سال ۱۳۱۷ در شهر اراک چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی و متوسطه را در همان شهر پشت سر گذاشت و به دلیل تیزهوشی و استعداد بسیار بالا و همچنین علاقه به نظامی گری در سال ۱۳۳۳ وارد نیروی زمینی ارتش شد و در دبیرستان نظام تهران در میدان پاستور به تحصیلات خود ادامه داد. او در تعطیلات تابستان به اراک باز میگشت و در آنجا به بچههای بی بضاعت درس میداد. با پایان تحصیلات خود در دبیرستان نظام، وارد دانشگاه افسری ارتش شد و در آن جا جزو نخبهها و دانشجویان فعال بود.
وقتی وارد دانشکده افسری شد، آموزشهای نظامی و فنون رزم و علوم استراتژیک را در مدت سه سال به پایان رساند و با توجه با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل شد و پس از گذراندن دوره مقدماتی وارد نیروی مخصوص شد. سال ۱۳۴۳ بود که به آمریکا اعزام شد تا دوره های تحصیلی تکاوری و آموزش های ویژه در شرایط سخت را به پایان برساند. پس از پایان این دوره یک ساله به ایران بازگشت و ازدواج کرد. یک سال بعد دوباره به انگلستان اعزام شد تا دوره تکاوری دیگری را پشت سر بگذارد.
او پس از مدتی برای طی دوره عالی و برای ۱۴ ماه به آمریکا رفت و پس از بازگشت به ایران در مرکز پیاده شیراز به مدت دو سال به عنوان استاد تکاور مشغول به خدمت شد. هوانیروز که تاسیس شد، شهید وطن پور جزو اولین افرادی بود که برای خلبانی در هوانیروز انتخاب شد و به همین دلیل به آمریکا رفت تا دوره خلبانی بالگرد کبرا را پشت سر بگذارد. پس از بازگشت به ایران و گذشت دو سال، مسئول مرکز آموزش هوانیروز در اصفهان شد.
مرکز آموزش هوانیروز در اصفهان را که ساماندهی کرد، مسئول ساماندهی و انجام امور مربوط به پایگاه یکم رزمی هوانیروز کرمانشاه شد. شهید وطن پور، پایگاه هوانیروز کرمانشاه را سر و سامان داد و گروه رزمی سازماندهی شده و منظمی را تشکیل داد و پس از آن قرار شد پایگاه مسجد سلیمان را نیز سازماندهی کند که انقلاب پیروز شد.
در ابتدای تأسیس هوانیروز، چون تعداد استاد خلبانان ایرانی کم بود، گروهی از افسران خلبان آمریکایی برای تدریس به مراکز آموزشی هوانیروز اختصاص داده شده بودند که تعدادی از این افسران در پایگاه هوانیروز کرمانشاه تدریس میکردند. وطن پور به دقت کار اساتید آمریکایی را زیر نظر داشت و اگر در وظیفهای که به آنان محول شده بود، سستی و بی توجهی مشاهده میکردند، تذکر میداد و میگفت: «شما در کشور ما برای همین کار پول میگیرید.» و به این ترتیب آنان را وادار میکرد آموزشهای خلبانی را به نحو احسن برای دانشجویان نظامی تدریس کنند.
انقلاب اسلامی که پیروز شد، ضد انقلاب تجزیه طلب در کردستان شروع کرد به ایجاد بی نظمی، آشوب و اقدام مسلحانه و حمله به مراکز نظامی و اقتصادی و حتی برهم زدن آرامش و نظم عمومیِ آن منطقهها. شهید وطن پور به صورت داوطلب و به همراه تعدادی از خلبانان هوانیروز به کردستان اعزام شد تا ماموریت هایی مختلفی مانند جابجایی نیروها، شناسایی منطقه و محل اختفای نیروهای ضد انقلاب را انجام دهد.
با آغاز دفاع مقدس در روزهای نخست آغاز جنگ وی که در پایگاه یکم شکاری هوانیروز کرمانشاه حضور داشت، با یک دسته پروازی به سوی دشمن رفت و چند فروند از تجهیزات دشمن را نابود کرد.
هشتمین روز مهرماه سال ۱۳۵۹ بود که گروهی از دانشجویان دانشگاه افسری به ابتکار شهید نامجو به مناطق دهلاویه و سوسنگرد اعزام شدند. صبح روز بعد، شهید وطن پور به همراه سرگرد ذاکری، افسر اطلاعات لشکر ۹۲ زرهی اهواز، عازم مأموریت شناسایی در حوالی رود کرخه شدند. پس از طی چند کیلومتر راهپیمایی به سوی مواضع دشمن و هم زمان با تاریکی شب، ارتباط آنها با قرارگاه فرماندهی قطع شد. صبح روز بعد، پس از آن که شهید وطن پور در یک عملیات نظامی، چند دستگاه از تانکهای دشمن را منهدم کرد و در سومین مأموریت برای بررسی وضعیت دانشجویان اعزامی به سوسنگرد داوطلبانه اقدام به عملیات شناسایی میکند.
همین حین بود که بالگرد او توسط گلوله دشمن مورد هدف قرار گرفت و هدایت بالگرد از دستش خارج شد. بالگرد وی هنگامی که از روی کابلهای برق فشارقوی در حال عبور بود، به کابل برخورد کرد و با سر به زمین خورد و در آتش سوخت. بالگرد شهید وطن پور که درب اتاقک آن قفل شد؛ مانع از خروج شهید وطن پور از بالگرد شد و وی دعوت حق را لبیک گفت.
شهید وطن پور که برای دیدار با برادر خود ناخدا وطن پور به بندر انزلی رفته بود با شنیدن خبر حمله عراق به ایران به تهران بازگشت و پس از ورود به تهران، بلافاصله به ستاد هوانیروز رفت و داوطلبانه خواستار اعزام به جبهه شد. او همیشه به همسرش میگفت: «مرگ من طبیعی نخواهد بود، من شهید میشوم.» پانزده روز قبل از شهادت، با همسرش از تحمل مشکلات زندگی و این که از کودکی روی پای خود ایستاده است و از فراق قریب الوقوعش سخن گفت. این برخورد ناگهانی و صحبتهای غیر منتظره او، آن چنان عجیب بود که همسرش هنوز تحت تأثیر آن قرار دارد. همسرش میگوید: بعد از بازگشت از انزلی و فقط یک روز بعد از حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد، شب که به منزل آمد، به من گفت: باید برای دفاع از کشور به منطقه مرزی خوزستان بروم. من برای چنین روزهایی وارد ارتش شدم و منتظر نمیمانم به من دستور بدهند.
سرهنگ خلبان بازنشسته محمود ضرابی همرزم شهید سرلشکر خلبان منصور وطن پور میگوید: «اولین پروازهای شناسایی در منطقه عملیاتی اهواز توسط من و شهید وطن پور، به وسیلۀ بالگرد کبرا انجام گرفت. شناسایی دقیق و آخرین تحرکات و تحولات نیروها، توسط مأموریتهای شناسایی شهید وطن پور که خود نیز در آنها حضور داشت انجام میگرفت.»
پس از شهادت شهید منصور وطن پور بود که مرکز آموزش هوانیروز ارتش در اصفهان به نام او نامگذاری شد.
انتهای پیام/