بدون شک نقش و جایگاه زنان در طول هشت سال دفاع مقدس غیرقابل انکار است. حضور موثر، پشتیبانی و از خودگذشتگی بی نظیر مادران، همسران، خواهران و دختران رزمندگان و شهدا واقعیتی است که هیچکس نمی‌تواند آن را کتمان کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، به بهانه هفته دفاع مقدس به سراغ پروانه معصومی رفتیم. بازیگری که کار‌های تاثیرگذاری در حوزه سینمای دفاع مقدس انجام داده است. فیلم‌های «گل‌های داودی»، «ناخدا خورشید»، «طوبی» و سریال‌های «کوچک جنگلی»، «امام علی (ع)»، «مسافر ری»، «پلیس جوان»، «یوسف پیامبر»، «ملکوت» و «راز پنهان» از جمله نقش آفرینی‌های ماندگار این بازیگر پیشکسوت محسوب می‌شود.

 با معصومی که سال هاست زندگی در تهران را ترک کرده و ساکن روستای طاهرگوراب صومعه سرا شده است، درباره سینما و کمبود آثار ارزشی به گفتگو پرداخته ایم که در ادامه می‌خوانید.

خانم معصومی با توجه به اینکه در فیلم‌های مربوط به زمان جنگ زیاد بازی کرده اید، به اعتقاد شما سینمای دفاع مقدس دارای چه تعریف و جایگاهی است و آیا این سینما منحصر به ملیت ایرانی است؟
هنوز که هنوز است سینمای دفاع مقدس را در اول خط می‌دانم. البته چند فیلم بسیار عالی و ماندگار در این حوزه ساخته شده، اما چند فیلم ماندگار در برابر ۸ سال دفاع مقدسی که محال است یاد و خاطره اش از تاریخ این سرزمین پاک شود، هیچ است. ۸ سالی که با توجه به تعدد داستان‌ها و اتفاق هایش می‌تواند به عنوان یک اهرم موثر، سینمای ایران را در جهان بیشتر از گذشته مطرح کند. در دل جنگ تحمیلی داستان‌های زیادی نهفته است که باید برای نسل‌های آینده حفظ شود. سینمای ما اما، در این حوزه بسیار کم کاری کرده.

شما دلیل مهجوریت این گونه سینمایی را در چه می‌دانید؟
بی علاقه گی نسبت به این حوزه. وقتی ما علاقمند به کار در این عرصه نباشیم برای کم کاری مان دلایل متفرقه می‌تراشیم. شما به سینمای جهان نگاه کنید. ببینید تا چه اندازه فیلم درباره جنگ جهانی اول و دوم ساخته اند و کماکان هم می‌سازند و نکته اینجاست که هر کدام از این فیلم‌ها نگاه خاص خود را به این پدیده دارند. ۸ سال دفاع مقدس ما البته تفاوت بسیاری با جنگ آن‌ها دارد. چون ما دفاع کردیم و خودمان طالب جنگ و جنگ افروزی نبودیم. ضمن اینکه جنگ همیشه به شکل جبهه و توپ و تانک ظاهر نمی‌شود، بلکه عشق‌هایی در این میان دیده می‌شود که می‌توان آن را دستمایه عاشقانه‌هایی ناب و ماندگار در سینمای دفاع مقدس قرار داد. حیف است این ۸ سالی که ما داشتیم به همین راحتی فراموش شود.

اما آنچه مسلم است این است که هزینه ساخت فیلم در حوزه دفاع مقدس بالاست و خیلی‌ها با وجود علاقه‌ای که به کار در این حوزه دارند، اما از سوی مسوولان بودجه و امکانات کافی دریافت نمی‌کنند!
شاید سازمان‌های مربوطه فکر می‌کنند پول گذاشتن برای این حوزه فایده‌ای ندارد! این فیلم‌ها در گیشه شکست می‌خورند و...! در صورتیکه مردم به دلیل عرقی که به آن هشت سال دارند از آثارش چنانچه باکیفیت ساخته شده باشد استقبال می‌کنند.

درست است که هنرمند با هنر خود نسلی را به فکر وادار و آن‌ها را با ارزش‌های سرزمین خودشان آشنا می‌کند، اما آیا یک هنرمند می‌تواند بدون پشتوانه مالی ارزش‌های دفاع مقدس را به نسل آینده منتقل کند؟
درست است که هنر یک هنرمند وسیله‌ای برای امرار معاش او نیز هست، اما گاهی اگر هنرمندی می‌خواهد دین اش را به چیزی که به آن معتقد است ادا کند باید کوتاه بیاید. یکی از دوستان خوب کارگردانم همین چند وقت فیلمی درباره امام حسین (ع) ساخت. به شخصه فکر می‌کنم همین که بازیگری افتخار بازی در چنین پروژه‌ای را پیدا می‌کند برایش موهبت است، اما متاسفانه خیلی‌ها نه تنها دستمزد واقعی شان بلکه بیشتر از آن را هم طلب می‌کنند! بالاخره گاهی بد نیست پای ارزش هایمان، حالا به هر طریقی که می‌توانیم بایستیم.

به نظر شما ژانر سینمای دفاع مقدس بوسیله کدامیک از فیلمسازان ما تثبیت شده؟
ابراهیم حاتمی کیا. فیلم هایشان یکی از یکی دغدغه مندتر و بهتر بوده، اما علاقه زیادی به «از کرخه تا راین» دارم. این فیلم هنوز که هنوز است بازپخش می‌شود و مخاطب را پای خود می‌نشاند. چون ریشه در واقعیت دارد. کلا هر آنچه که از دل برآید بر دل هم می‌نشیند.


بیشتر بخوانید


با وجود بازی‌هایی که در آثار متناسب با مضمون دفاع مقدس داشتید، فکر می‌کنید دین خودتان را فرهنگ و هنر دفاع مقدس ادا کرده اید؟
به طور کلی که نه، اما تا جایی که در توانم بوده تلاش کرده ام که در این حوزه هر آنچه دارم بگذارم. فیلم‌های کوتاهی بوده که سازندگانش اصلا فکر نمی‌کردند که من با آن‌ها همکاری داشته باشم، اما بدون هیچ توقعی رفته ام و بازی کرده ام. ولی در کل هنوز کار جنگی‌ای که دلم می‌خواهد به من پیشنهاد نشده.

ماندگارترین خاطره شما از هشت سال دفاع مقدس چه بوده است؟
تمام زندگی من در آن هشت سال خاطره بوده. آنزمان در تهران زندگی می‌کردم و خاطرم هست زمانیکه موشک باران تهران زیاد شده بود به باغی که در مسیر فرحزاد داشتیم پناه بردیم، اما در یکی از این حملات کلاهک موشکی به استخر باغ افتاد و تمام افرادی که آنجا بودند را دچار موج انفجار و تب شدید کرد. در نهایت مجبور شدیم مینی بوسی کرایه کنیم و به منزل خواهرم در شاهرود برویم. در آن روز‌ها همه کنار هم بودند. من که تازه در تماس مستقیم با جنگ نبودم خاطرات و قصه‌های بسیاری از آن روز‌ها دارم. قصه‌هایی باورپذیر که به دل هر کسی می‌نشیند.

منبع: جام جم آنلاین

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.