به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم، شهید محمد بنیادی در سحرگاه ۲۷ آذر ۱۳۳۷ در شهر مقدس قم به دنیا آمد. از آنجا که پدرش روحانی بود پیش از ورود به مدرسه به فراگیری قرآن نزد پدر مشغول شد و جان تشنه معنویت خود را با کوثر جاری قرآن سیراب نمود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه خواجو گذراند. او که علاقه خاصی به فراگیری علم و دانش داشت مدارج ترقی را یکی پس از دیگری پست سر گذاشت و برای تحصیل در مقطع متوسطه وارد دبیرستان دین و دانش قم شد.
از آنجا که او در خانوادهای روحانی بزرگ شده بود از همان ایام پیش از بلوغ، به فرایض دینی توجهی تمام داشت و در عمل به آنها کوشا بود. پس از رسیدن به سن بلوغ، عبادت و بندگی او نیز به رشد و تعالی خاصی رسید؛ تا جایی که هنگام تحصیل در مدرسه، بیشتر شبها برای نماز شب برمیخاست. پدر ایشان که علاقهمند بود تا روحانیت در نسل وی باقی بماند از محمد درخواست کرد تحصیل را رها کرده به فراگیری دروس حوزوی بپردازد. محمد نیز با اطاعت از پدر وارد مدرسه فیضیه شد و تا سطح لمعه را آموخت. دوران سربازیش همزمان بود با دوران مبارزات مردم علیه حکومت طاغوت.
پس از فرمان حضرت امام خمینی (ره) که از سربازان خواسته بود محل خدمت خود را ترک کنند، بلافاصله از پادگان فرار کرد و به صف مردم پیوست. او به طرف فرماندار شیراز تیراندازی کرد که به هدف نخورد و بعد از آن به قم گریخت و به طور جدّی به مبارزه با رژیم طاغوت پر داخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ابتدا به عضویّت کمیته انقلاب اسلامی (سابق) در آمد. سپس عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. با ورود به سپاه در بخش مبارزه با مفاسد اجتماعی و قاچاق مواد مخدّر مشغول خدمت شد. آنگاه برای مدتی مسئولیت یگان حفاظت از شخصیتها را به عهده گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی به نبرد با بعثیان متجاوز بر خواست و در جبهه مسئولیّتهای گوناگونی از جمله: فرمانده گردان و فرماندهی تیپ را به عهده میگیرد. حضور مستمر و پیوسته او در میادین جهاد مانع ازدواجش میشود. سرانجام این سردار دلاور پس از سالها سنگر نشینی و مجاهدت در راه آرمانهای اسلامی در عملیّات والفجر ۴ و در منطقة پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت به شهادت میرسد و زمین را به قصد آسمان ترک کرده و به جوار رحمت حق و روضة رضوان دوست میشتابد.
این انسان مخلص هرگز به اسم و عنوان دل نداد و پست و مقام هیچ گاه دیدة علایقش را به سوی خویش نکشاند. وقتی پیشنهاد مسئولیت فرماندهی تیپ به ایشان داده شد از پذیرش آن امتناع ورزید و گفت: «دلم میخواهد اسلحه به دست بگیرم و در خط مقدم مبارزه کنم.» اگر چه اصرار مسئولین لشگر وی را وادار به پذیرش این مسئولیت کرد، اما محمد چنان مخلص بود که وقتی خانواده ایشان از کار و مسئولیت او سئوال میکردند در جواب میگفت: «من یک سرباز ساده هستم! اسلحه به دست میگیرم و میجنگم تا خدا توفیق بدهد این بدنم با گلوله سوراخ سوراخ شود!».
نکته قابل توجه این که او اصرار داشت تا کارهایش را در راستای اطاعت از مقام رهبری و ولایت فقیه باشد و به یقین میتوان گفت که محمّد فدایی کلام امام عزیز «ره» بود. او توصیه میکرد که همواره باید مطیع ولایت فقیه باشیم و تمام هم و غم ما عمل به کلام رهبری باشد؛ نه آن که اطاعت از امام را با زبان بیان کنیم و با قلم بنویسیم و در خیابانها با شعار به نمایش بگذاریم، اما در واقع پای عمل ما بلنگد.
قطار حیاتش همواره بر ریل اخلاق و ادب اسلامی بود. در برخورد با پدر و مادر نهایت احترام و ادب را به کار میگرفت و نسبت به آنها مهربان و در برابر اوامر و نواهی آنان مطیع بود. او با بچهها برخوردی ملایم و نرم و به دور از تحکم داشت. سخنش پیراسته از گزاف و بیهوده و آراسته به مسایل تربیتی و نصایح اخلاقی بود. رفتار و گفتارش چنان بر دل مینشست که پس از شهادتش داغ و درد بر دل همه دوستان و همسایگان و بستگان گذاشت و به تعبیر پدر بزرگوارش بعضی از همسایهها ناراحتتر و داغدارتر از خانوادهاش بودند.
مادر بزرگوارش درباره ادب او در خانه میفرماید: «اگر حاج آقا _ پدر شهید بنیادی – میگفتند در خدمت من سه روز بایست ایشان خم به ابرو نمیآورد و اطاعت میکرد». «گذشت» و «ایثار» دو واژه نورانی از کتاب زندگیش بودند در رفتار و گفتار فوق العاده اخلاقی بود و هرگز به دامن خشم و غضب نمیپیچید. سعی میکرد نیکیهای دیگران را ببیند و بگوید و از خطاهایشان درگذرد. او به راحتی از حق خود میگذشت تا دیگری لذتی ببرد و آسودگی بچشد. شهید بنیادی در فرازی از سخنانش از این حال عرفانی رزمندگان چنین یاد میکند:
«اگر در تمام حالات این بچهها دقیق بشوید شب بلند میشوند نماز شب میخواندند، دعاهایشان و نماز جماعتشان ترک نمیشود. الآن موقعیتی است که ما باید خودمان را بسازیم. موقعیتی است که ما روی معنویت خودمان باید کار بکنیم». نظم و انضباط او در زندگی بسیار چشمگیر بود. اگر برای کاری و برنامهای قول و قراری با کسی میگذاشت هرگز تخلف نمیکرد. در مصرف بیتالمال مسلمین نهایت احتیاط را به کار میبست. ابتکار و خلاقیتش در جنگ از او فرماندهای شایسته ساخته بود.
بهترین پیامی که میتوانیم برای مردم داشته باشیم تبعیت از رهبری است. امام موقعی که صحبت میکند به صحبتهایشان جامه عمل بپوشانیم نه اینکه بیاییم ورد زبانمان بکنیم و پلاکاردش بکنیم بزنیم توی خیابان، بیاییم به صحبتهای امام عینیت ببخشیم. همین پیام ما را بس که کلیه مسائلمان را بتوانیم با صحبتهای اماممان وفق بدهیم و سعادت در همین است.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
منبع:ایکنا
انتهای پیام/ش