به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ روز گذشته «کریم اکبری مبارکه» بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون بر اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت. این هنرمند فقید بیشتر به خاطر ایفای نقش ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی (ع) در مجموعه «امام علی (ع)» شناخته میشود.
ایفای نقشهای منفی و منفور تاریخی که ما به ازا حقیقی دارند، از سوی برخی بازیگران کار راحتی نیست. نقشی که مردم نسبت به فرد حقیقی حتی در جاهایی نفرت دارند و علی رغم اینکه در برخی آثار نقشهای منفی دوست داشتنی میشوند، این نقش هیچ گاه دوست داشتنی نخواهد شد و حتی گاهی خون غیرت و تعصب را هم به جوش میآورد.
یکی از این آدمها که هیچ وقت در طول تاریخ برای شیعیان دوست داشتنی نخواهد بود و همواره مورد لعن و نفرین نیز بوده و هست، «ابن ملجم مرادی» قاتل حضرت علی (ع) پیشوای شیعیان جهان است. حال تصور کنید یک بازیگر بخواهد نقش این فرد ملعون را ایفا کند و داغ دل میلیونها شیعه را دوباره تازه کند هرچند که یادآوری و روایت مظلومیت رفته بر حضرت (ع) باشد.
یکی از افرادی که این ریسک را پذیرفت و توانست در قالب یکی از منفورترین چهرههای تاریخی که همان ابن ملجم مرادی است، قرار بگیرد، «کریم اکبری مبارکه» بازیگر کم کاری است که بعد از حدود ۱۵ سال هنوز مردم او را به اسم ابن ملجم میشناسند. با او خاطرات حضورش در سریال امام علی (ع) و چگونگی ایفای این نقش را مرور کرده ایم که در ادامه میخوانید:
یکی از مهمترین نقشهایی که شما ایفا کرده اید، ابن ملجم مرادی بوده است که الان هم بیشتر شما را به واسطه ایفای نقش میشناسند، چه شد در آن مقطع زمانی آقای میرباقری از شما دعوت کردند و مواجه شما با این نقش چه بود؟
-من در حال بالا رفتن از پلههای ساختمان تولید سازمان صداوسیما بودم و آقای میرباقری در حال پایین آمدن بودند که آنجا من را دید و گفت ریش هایت را نزن و بگذار بماند من با تو کار دارم. من هم گفتم چشم.
آن موقع شما از چیزی اطلاع نداشتید؟
-خیر. به هیچ عنوان. کاملا اتفاقی هم را دیدیم. آن روز هم چیزی نگفتند. من آن موقع سر کار آقای بیضایی بودم. گفتم چشم. من یک ماه دیگر کارم تمام میشود و دیگر ریش هایم را نمیزنم. البته من آن موقع بیشتر دستیاری میکردم و کمتر بازی میکردم.
گذشت تا اینکه یک روز دیدم نامهای روی تابلو زده اند در اداره تئاتر که این اسامی بیایند تله فیلم (سیمافیلم) که از طرف آقای میرباقری بود. من هم گفتم حتما سریالی که میخواهد بسازد عوض شده و نرفتم... گفتم در آمپاس قرارش ندهم. گفتم شاید قبلا کار دیگری میخواسته بسازد و حالا تصمیمش عوض شده و قصد ساخت سریال امام علی (ع) را دارد. من هم که چشمهایم رنگی است و به درد عربستان نمیخورم. بعد از مدتی دوباره یک نامه دیگر زدند که اسم چند نفر همراه با اسم من بود تا برویم پیش اقای میرباقری. وقتی رفتم گفت چرا الان میآیی؟ من اولین نفر به تو گفتم. من هم گفتم داوود جان من فکر میکردم شما قبلا میخواستی یک کار دیگر انجام بدهی، الان هم که سریال امام علی (ع) را میسازی، نمیخواستم شما را تحت فشار قرار بدهم. چون رنگ چشمهای من به درد کار شما نمیخورد. گفت نه... من همان موقع که گفتم میدانستم تو را برای چه نقشی میخواهم. من هم گفتم ببخشید... بهتر بود که من همان بار اول میآمدم و از شما کسب تکلیف میکردم.
همان موقع نقش را به شما گفتند؟
-نه. چند جلد کتاب به من داد و گفت ببر اینها را بخوان و بعد بیا با هم صحبت کنیم.
خاطرتان هست چه کتابهایی بود؟
-راجع به امام علی (ع) بود. ۶ جلد کتاب راجع به این شخصیت بزرگوار بود که هر کدام را یک نفر ترجمه کرده بود. کتابها را کلی خواندم و روی شخصیت خاصی نُت برداری نکردم. بعد هم گفتم چه نقشی را برای من در نظر گرفته ای؟ با آقای شریفی نیا هر دو به من خندیدند. گفت حالا به تو میگویم. هفته بعد که رفتم، دوباره گفتم که چه نقشی قرار است بازی کنم؟ گفت ابن ملجم مرادی... من خودم خشکم زد. گفتم داوود جان تو در من چه دیدهای که تصمیم گرفتی این نقش را من بازی کنم؟ نمیدانم آقای میرباقری یا آقای شریفی نیا بود که گفتند نقش دیگری برای من در نظر گرفته بودند، اما به دلیل اینکه باید لنز میگذاشتم در چشمانم و آقای مؤمنی سر سریال کوچک جنگلی چشمش به خاطر لنز آسیب دیده بود، برای من یک نقش دیگر در نظر گرفتند. قبل از اینکه کار کنم، آقای میرباقری به من گفت که نقشی را بازی میکنی که به یادگار میماند. نقش کوچک، اما بزرگ...
عکس العملتان چه بود؟
-راستش من ترسیدم برای این نقش... نقشی خاص که اصلا خیلی سخت است... ببینید وقتی که من یک نقش عام بازی میکنم، تماشاچی درباره اش میگوید که خوب است یا بد است..، اما وقتی یک نقش خاص را بازی میکنم در مقابل ابر مرد تاریخ، امکان دارد که کار را با سر بزنم زمین. این ترس را من داشتم... از خود امام علی (ع) خواستم که کمک کند تا این نقش را ایفا کنم. نمیخواستم نقش را عالی بازی کنم، میخواستم ۵۰، ۵۰ باشد... سه روز قبل از اینکه بروم جلوی دوربین خدا را گواه میگیرم که خواب نداشتم. آن موقع در بندر عباس فیلمبرداری میکردیم و بچههای گروه شاهد بودند که شب بیدار بودم. من این خصلت را دارم که شب قبلی که بخواهم بروم جلوی دوربین خواب راحت ندارم. سر مختارنامه هم همینطور بودم. خلاصه رفتم جلوی دوربین و اولین سکانس را گرفتیم و گفتم آقای میرباقری اگر خوب نشده بگو تا من بیشتر روی نقش کار کنم، اما او گفت نه همین طور که جلو میروی خوب است، ما هم حواسمان هست. شکر خدا حاصل هم آنچه شد که در سریال دیدید.
وقتی فهمیدید که شما قرار است نقش ابن ملجم را بازی کنید، به آقای میرباقری نگفتید که من این نقش را بازی نمیکنم؟
-من، چون فارغ التحصیل نمایش هستم، برایم هضم شده است. اما خوب... هیچکس بدش نمیآید که نقش مثبت بازی کند.
نقش ابن ملجم با نقشهای منفی تفاوت دارد، شیعیان نسبت به امام علی (ع) دلبستگی خاصی دارند و قطعا به همان نسبت از قاتل ایشان تنفر دارند. همین موضوع باعث میشود که بازیگر این شخصیت منفور تاریخی قطعا کمی با تأمل ایفای این نقش را بپذیرد.
-چون ما بازیگر هستیم، لم این طور بازی کردنها را بلدیم. اگر ۵۰ سال پیش بود شاید من پس از ایفای نقش ابن ملجم دیگر نمیتوانستم در خیابان راه بروم. ولی به خاطر پشت صحنههایی که پخش میشود، مردم میفهمند که دزد و پلیس با هم غذا میخورند و میفهمند که فیلم است. بله... در گذشته افرادی که در تعزیه نقش شمر را بازی میکردند، گاهی وقتها قصد جانش را میکردند. من خودم در محله سید اسماعیل حدود ۵۲ الی ۵۳ سال پیش که تعزیه میرفتم، میدیدم که برخی قصد جان بازیگر شمر را میکردند و مردم او را فراری میدادند. مردم تا این حد خونشان به جوش میآمد. آن تعزیه در تهران ممنوع شد و گروهش آن را در روستای رامشه برگزار میکنند، اما دیگر مردم آن تعصب قبل را ندارند. چون متوجه شده اند که آن طرف هنرپیشه است.
وقتی با خانواده تان مطرح کردید که قرار است این نقش را ایفا کنید، چه واکنشی نشان دادند؟
-مادرم خیلی ناراحت شد. گفت نقش یکی از سربازان حضرت علی (ع) را بازی میکردی. گفت چرا بین همه این نقشها این را انتخاب کردی مادر؟ گفتم که مادر آقای میرباقری گفتند که این نقش را بازی کنم.
قبلا هم با آقای میرباقری همکاری کرده بودید؟
-بله. قبلا کار گرگها خاکستری نیستند را برای ایشان کار کرده بودم که مال حدود ۳۰ سال پیش است. خلاصه اینکه من هم دوست داشتم یک نقش مثبت بازی کنم، ولی هم رنگ چشمم اجازه نمیداد که لنز گذاشتم که آن هم باز کمی مشخص است.
وقتی کار رفت روی آنتن، برخورد مردم با شما چه بود؟
-اولین بار سرچشمه بودم. سوار مینی بوس بودم که پیاده شدم و علی رغم اینکه چهره ام را تغییر داده بودم، یک نفر من را شناخت و گفت خسته نباشی و از طرف من به آقای میرباقری هم خسته نباشید بگویید. خوشبختانه برخورد بدی با من نشد.
صحنههای مربوط به شهادت امام علی (ع) در سریال بسیار تاثیرگذار است، حس و حال شما مخصوصا زمانی که بخش مربوط به ضربت زدن را ایفا کردید چه بود؟
-فقط به انجام کارم به نحو احسن فکر میکردم. چون من با ایفای این نقش مظلومیت امام علی (ع) را بیشتر نشان دادم. هر قدر من روی نقش مرادی کار میکردم، قطعا مظلومیت امام علی (ع) بیشتر مشخص بود. در تاریخ داریم که آمده بعد از شهادت مولا، بعضی میگفتند که مگر مولا نماز میخوانده است؟ تا این حد جو علیه ایشان بود. حتی وقتی که ابن ملجم میبیند که امام علی (ع) شبانه در حال تقسیم کردن نان است، از رأی خود برمی گردد، اما وقتی بین عشق زمینی و عشق آسمانی میماند، عشق زمینی را انتخاب میکند و میلغزد. یک جا هم گله میکند که میگوید این مزد دعا و عبادت من نیست.
شخصیت این ملجم مرادی منبع تاریخی داشت که شما درباره اش تحقیق کنید و بیشتر بشناسیدش؟
-بله. او هم در تاریخ است. مدرس قرآن بوده، صوت خوبی داشته، خیلی زیبا بوده و خیلی هم با خدا بوده است، ولی از فرط مذهبی بودن بسیار از آن سوی بام میافتد که ما نمونه آن را در جامعه امروز قبلا دیدیم.
همکاری شما با آقای میرباقری از این سریال ادامه پیدا کرد تا به مختارنامه رسید؟
-بله. وقتی من دفتر آقای فلاح سر کار آقای بلوچی دستیار بودم، قرار بود مختارنامه کلید بخورد. رفتم آقای میرباقری دو ورقه به من داد. من آن را خواندم. سر این کار شب به شب متنها را به ما میدادند، تمرین میکردیم و صبح میرفتیم جلوی دوربین. من در کتاب خواندم که بن شمیل مورد تائید امام سجاد (ع) بوده است. او به مشورت اهمیت میداده و البته به خاطر یک مشاور بدی که داشت، کمر قیام مختار را شکست.
شما در دو سریال تاریخی با آقای میرباقری همراه بودید، به نظرتان ساخت سریال امام علی (ع) با ساخت مختارنامه چه تفاوتهایی داشت؟
-خیلی. ببینید سریال امام علی (ع) درباره ایشان بود. ما نه کلامی از ایشان داشتیم، نه تصویری و مدام افراد دیگر درباره حضرت صحبت میکردند. یا عمار سخن میگفت، یا مالک اشتر و نقل قول بود. اما در مختارنامه، مختار خود صحبت میکند و کاری که آقای میرباقری در اینجا انجام داد کار عظیمی بود و به نظرم سالها باید بگذرد تا کار دیگری شبیه مختارنامه ساخته شود. آقای میرباقری سر این کار خیلی زحمت کشیدند.
یک نکته مهم دیگر این است که در تولید سریال مختارنامه، امکانات خیلی بیشتر و بهتر از زمان تولید سریال امام علی (ع) بود.
-بله. خوب امروز اگر کسی بخواهد کار کند، از ابزار و امکانات جدیدی که آمده استفاده میکند. هرچند که ابزاری که ما امروز استفاده میکنیم، ۳۰ سال پیش در بیرون از مملکت استفاده میشده است و در حقیقت برای ما جدید است.
زمانی که بلند میشوید تا ضربه را بزنید، کسی را آنجا نشانده بودند که شما طبیعیتر ایفای نقش کنید یا خیر؟
-عرض کنم، از آنجایی که بلند شدم تا ضربه را بزنم تا جایی که ضربه را میزنم، سه ماه فاصله دارد. حرکت که میکنم، شمشیر را بالا میبرم یک پلان است و تمام میشود، کات میخورد... سه ماه بعد ضربه را میزنم. چون باید سقف لوکیشن را آجر کاری میکردند بعد من آمدم و این پلان را گرفتم. یک خاطرهای هم دارم... آن سالها در ماه رمضان کار میکردیم و آقای میرباقری آمد و گفت کریم جان برای اینکه بیشتر حس بگیری و در نقشت فرو بروی میخوام ضربت زدن را بگذارم سحر روز ۱۹ رمضان. گفتم به خدا قسم محال است که بیایم سر فیلمبرداری. آقای میرباقری هم گفتند شوخی کردم و میخواستم ببینم این حرف را بزنم چه میگویی. گفتم اصلا خودم دیوانه میشوم داوود جان. او هم گفت نه. گذاشتند ماه رمضان تمام شد و دو ماه بعد گرفتند.
در مدت سه ماهی که اشاره کردید، توانستید فضای حسی خودتان را دوباره شبیه به هم در بیاورید؟
-در این قضایا منشی صحنه کمک میکند. در آن حال و هوا هم چند بار تکرار که میکنی حس نزدیک میشود.
در نهایت روزی که ضربه را میزنید، کسی آنجا نبود که شما مثلا ضربه را به او وارد کنید.
-نه. هیچکس نبود. فقط دوربین بود. مازیار پرتویی پشت دوربین بود و من ضربه را به سمت دوربین فرود آوردم.
این ماجرا و ایفای نقش ابن ملجم بعد روی شما تاثیر نگذاشت که بخواهید روی بحث دین و مذهب بیشتر متمرکز شوید؟
-من فکر میکنم که این کاری که من کردم هر وقت مردم من را میبینند، یاد مولایمان حضرت علی (ع) میافتند و ثوابی که میبرند، بخشی متعلق به من است. چون من باعث شدم یاد مولا علی (ع) بیفتند. میتوانم بگویم ۹۹ درصد من را با ایفای این نقش میشناسند.
هنوز بعد از گذشت سالهای بسیار شما بابت حضور در سریال امام علی (ع) عکس العمل از سوی مردم میبینید؟
-بله. به شوخی میگویند چرا مولای ما را شهید کردی؟ در حقیقت جملههایی میگویند که بفهمانند من را شناخته اند.
با اینکه کمتر جلوی دوربین رفته اید، ولی کاملا برای مردم شناخته شده هستید.
-به خاطر همین ابن ملجم مرادی است. چون شخصیت خاص است مثلا آقای ارجمند که از هنرمندان بسیار خوب کشورمان هستند و نقشهای بسیاری بازی کرده اند، بیشتر به اسم مالک اشتر شناخته میشوند.
انتهای پیام/