مبلغان مسیحی به بازگشت یهودیان به بیت المقدس اعتقاد دارند و همچنین معتقدند هرچه تعداد یهودیان در اسرائیل بیشتر باشد مسیح زودتر ظهور خواهد کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،در دین اسلام موضوع آخرالزمان و ظهور دو کلیدواژه مهم در گفتمان منجی و مهدویت محسوب می‌شود. در قرآن کریم با توجه به اختلاف نظر محققان، حدود ۲ هزار آیه وجود دارد که به استناد این آیات، مسلمانان اعم از شیعه و سنی معتقدند در آخرالزمان حضرت مهدی، همنام و هم‌کنیه و از نسل حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم ظهور خواهد کرد. بدیهی است این اعتقاد مسلمانان با توجه به روایات فراوانی که از اهل بیت (ع) و سایرین در ذکر جزئیات امر ظهور منجی موعود آمده، همراه با پیشگویی‌های ریز و درشت بسیاری است. تعداد این روایات با پیشگویی بر محور مسئله مهدویت از ۲ هزار تا ۶ هزار در کتب و منابع مختلف بیان شده است. در کتب حدیثی این دست از روایات که مرتبط با پیشگویی رویداد‌های عصر ظهور است، به روایات مَلاحم و فِتَن (فتنه‌ها) مشهورند.

به باور مسلمانان به ویژه شیعیان، مردم جهان طی فرآیند آخرالزمان مورد آزمونی سخت قرار می‌گیرند تا به این ترتیب هم پاک‌طینتان پالایش شوند و هم کافران مورد عذاب الهی قرار گیرند. در واقع دو گروه در قالب جبهۀ خیر و شرّ در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند و جریان حق با جلوداری یاوران امام عصر (عج) به قلع و قمع لشکریان ابلیس می‌پردازند. طبق روایات متعدد، در این فرآیند، انبیایی همچون موسی و عیسای نبی پس از رجعت، به عنوان زمینه‌سازان اصلی ظهور حضور دارند.


بیشتر بخوانید


منجی در مسیحیت:

در فرهنگ مسیحی از این حیث که به‌طور معمول وقایع آخِرالزمان بر مردمان پوشیده است، به اطلاعاتی که نسبت به عصر پایان دنیا عرضه می‌شود، به یونانی آپوکالیپسیس (apokálypsis) و به انگلیسی آپوکالیپس (Apocalypse) گفته می‌شود. در نظر مسیحیانِ نخستین، عیسی علیه‌السلام انسانی بود برگزیده خدا، مسیحای موعود و منتظَر که گناه همه را به جان خرید، آزار دید و در نهایت، مصلوب شد. در روز سوم هم از خاک برخاست و به آسمان صعود کرد و در آینده‌ای نزدیک هم رجعت خواهد کرد. توسط اوست که جهان از ظلم و گناه پاک می‌شود و نیرو‌های شیطانی مغلوب و از بین خواهند رفت؛ مؤمنان راه نجات و رستگاری را خواهند یافت و به کمال می‌رسند. با مصلوب شدن عیسی علیه‌السلام که در واقع قربانی شدن او کفاره گناهان مردم بود، میثاق و «عهد جدیدی» بین خدا و انسان بسته شد.

همه نویسندگان انجیل و نامه‌ها و بخش‌های دیگر کتاب عهد جدید، عیسی را همان عیسای موعود آخرالزمان می‌دانستند. با این همه در هیچ یک از سخنانی که از او نقل کرده‌اند ــ به جز انجیل یوحنا که جدیدترین انجیل‌ها و متأخر از بقیه و از افکار یونانی متأثر است ــ خود را به صراحت «مسیحا» نگفته و عناوین و القاب خاص آن، مانند «آن که می‌آید»، «پسر انسان»، «پسر خدا» را بر خود مستقیماً اطلاق نکرده است؛ بلکه به گونه‌ای به این اسامی اشاره می‌کند که گویی مقصود، شخص دیگری جز خود اوست.

در بخش‌های مختلف کتاب عهد جدید، دربارۀ آخرالزمان و هنگام رسیدن آن، اقوال و روایت‌های مختلف دیده می‌شود که به آن اشاره می‌کنیم:

۱ ـ عیسی که خود او یکی از پیروان یحیی و به دست او غسل تعمید یافته بود، در آغاز مانند او پایان جهان را بسیار نزدیک می‌دید و مردمان را به توبه و بازگشت به سوی خدا دعوت می‌کرد.

وی گفت: «تن‌ها کسانی بخشوده و رستگار می‌شوند که پس از رسیدن آن روز، خود را از گناه پاک و شایسته برخورداری از رحمت الهی کنند.» (انجیل مرقس، ۱: ۱۴ ـ ۱۵؛ انجیل متی، ۳: ۲ و ۶).

۲ ـ در بعضی عبارات که درباره بعد از مصلوب شدن عیسی است، آینده نزدیک به آینده دورتری تبدیل می‌شود؛ زمانی که هنوز بعضی از شاگردان او زنده خواهند بود:

«در آینده به شما می‌گویم بعضی از شما که این جا ایستاده‌اید، پیش از مرگ، ملکوت خدا را با تمام شکوهش خواهید دید.» (انجیل مرقس، ۹: ۱، متی، ۱۶: ۲۸؛ انجیل لوقا، ۹: ۲۷)

۳ ـ رجعت عیسی و آغاز روز بزرگ و داوری نهایی، واقعه‌ای است ناگهانی و هیچ علامتی قبل از وقوع آن وجود ندارد تا زمینه‌ساز آن باشد.

«کمر‌های خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید. مستعد باشید، زیرا ساعتی که گمان نمی‌رود پسر انسان می‌آید.» (انجیل لوقا، ۱۲: ۳۵ _ ۴۰) ملکوت خدا، با مراقبت می‌آید؛ زیرا، چون برق که از یک جانب زیر آسمان لامع شد و تا جانب دیگر زیر آسمان درخشان می‌شود، پسر انسان در یوم خود همچنین خواهد بود. (انجیل لوقا، ۱۷: ۲۰ _ ۲۴)

منجی در یهودیت:

در فرهنگ یهودی از آخرالزمان با واژه عبری "آخاریت هیامیم" (Acharit Hayamim) تعبیر می‌کنند. یهودیان به عبری به عصر کنونی "عولام حزه" (the Olam Hazeh) و به عصر آینده "عولام حبه" (the Olam Haba) نیز می‌گویند. یهودیان مانند مسلمانان و مسیحیان پیشگویی می‌کنند که در «آخاریت هیامیم»، منجی موعود ظهور خواهد کرد. موعود از دیدگاه یهودیان ماشیح (Messiah) نام دارد. در یهودیت نیز نشانه‌های فراوانی نسبت به «آخاریت هیامیم» هم در تورات و عهد عتیق و هم در تلمود پیشگویی شده است.

از بعضی عبارات متون مقدس، آخرالزمان به معنای روز خداوند، روز انتقام از گنهکاران و پاداش افراد نیکوکار استنباط می‌شود. اینجا دو برداشت وجود دارد:

۱ ـ یکی به معنای پایان دوران جهان و پیوستن آن به قیامت است. این برداشت، بین یهود از سده‌های دو و سه پیش از میلاد پیدا شده است.

۲ ـ دیگری به معنای پیروزی قوم برگزیده خداوند، حکومت آنان بر سرتاسر عالم، اجرای عدل و داد و شکست اهریمن و ظالمان است.

بنی‌اسرائیل که خود را قوم برگزیده خداوند می‌دانستند، در انتظار دورانی بودند که وعده الهی تحقق یابد و خداوند، قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر و دشمنان را نابود کند. در دوره‌های پس از حکومت داوود و سلیمان (ع)، قوم بنی اسرائیل از لحاظ اجتماعی و اخلاقی و دینی دچار انحطاط شده، به شرک و الحاد گرایش یافتند؛ بنابراین انتظار زمانی می‌رفت که خداوند بار دیگر پیشوایانی همچون موسی، یوشع، سلیمان و داوود را میان آنان ظاهر کند، تا بدکاران و ظالمان را به جزای عملشان برسانند و قوم را از بدبختی و هلاکت نجات دهند. در عاموس (آموس) نبی سده هشت پیش از میلاد، از این روز یاد شده است؛ روزی که بدکاران کیفر می‌شوند و نتیجه عمل زشت خود را می‌بینند و خداوند از آنان انتقام می‌گیرد. عاموس آن ایام را به ظلمت و تاریکی توصیف می‌کند:

«وای بر شما که مشتاق روز خداوندید! روز خداوند برای شما چه خواهد بود؟ تاریکی، و نه روشنایی. ظلمت غلیظی که در آن، هیچ درخشندگی نباشد.» (عهد عتیق، عاموس نبی، ۵: ۱۸ _ ۲۰)

در کتب دیگر مانند هوشع و اشعیای نبی، آخرالزمان، روز خداوند و روز جزای دادن ظالمان و ستمکاران و مبتلا کردن آنان به عذاب‌های الهی، مانند زلزله و طوفان و در مقابل، نجات یافتن و مورد رأفت الهی قرار گرفتن مؤمنان و افراد صالح، بیان شده است؛ روزی که پادشاهی از نسل یسّی (پسر داوود) که شخص حکیم و خداترسی است، ظهور کرده و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد.

به بیانی دیگر در کتبی که مربوط به دوران قبل از اسارت است، مانند کتب مقدس ذکر شده و کتب دیگر از قبیل میکاه، ناحوم، ارمیا، صفنیاء و امثال آن‌ها از روز خداوند که روز نزول آتش و عذاب الهی بر جهان سرشار از ظلم و جور و نجات مؤمنان، سخن به میان آمده و آن را نزدیک معرفی می‌کنند.
در این بین وجه تفاوت‌هایی را در نوع نگرش و طرز برخورد هر یک از این ادیان با آموزه‌های آخرالزمان و ظهور شاهدیم؛ به این صورت که مسیحیت و یهودیت سعی در تسری این نوع آموزه‌ها در فرهنگ و سیاست جوامع تابع خویش دارند. سوگوارانه باید اذعان داشت در حالی که این دو مکتب سعی در به‌کارگیری آموزه‌های منجی‌گرایانه و آخرالزمانی کتب مقدس خویش دارند، مسلمانان هیچ برنامه جامع و کاربردی نسبت به این امر ندارند؛ اهل کتاب در حالی با نگاهی کاربردی به مسئله آخرالزمان و ظهور می‌نگرند که مسلمانان با نگاهی انتزاعی و دست چندم به این امر توجه دارند؛ نشان به اینکه:

مسیحیان عصر جدید، به دو گونه از پیشگویی‌ها باور دارند:

اولین مورد مربوط به پیشگویی‌های فردی و غیر مرتبط با ظهور است. در این نوع از پیشگویی‌ها فرد نبوت‌کننده، با روش‌هایی خاص به شرح جزئیاتی از زندگی فرد در زمان حال یا آینده می‌پردازد. آن‌ها معتقدند مؤمنانِ آخرالزمان می‌توانند جزئیات زندگی دیگران را پیشگویی کنند.

دومین مورد، مربوط به پیشگویی‌های اجتماعی و رویداد‌های مربوط به ظهور و بازگشت مجدد مسیح است. در این نوع، فرد نبوت‌کننده تلاش می‌کند تا شرح وقایعی که در جامعه جهانی ممکن است مورد توجه قرار گیرد، از پیش به عنوان یکی از رویداد‌های عصر ظهور بیان کند. این پیشگویی‌ها گاهی در مانند جنگ‌ها و رویداد‌هایی است که پیشگویی آن برای هر تحلیلگر مطلعی ممکن است، مانند سونامی، حملات نظامی برخی از کشورها، زلزله‌ها، بحران‌های آب و هوا، قحطی و ... گاهی نیز در جایگاه بخشیدن یا تحقیر جایگاه شخصیت‌ها و کشور‌هایی است که امروزه در عرصه‌های سیاسی حضور فعال دارند.

امروزه پیشگویی‌های نوع دوم بیشتر مورد توجه است و در خدمت جریان‌های سیاسی خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به پیشگویی‌های نوع دوم از آنجایی که عمدتاً با محوریت موضوعی اسرائیل انجام می‌شود، اگر پیشگویی‌های اسرائیلی اطلاق شود، به گزافه نخواهد بود.

اما باید پرسید این نوع نگرش از کجا ناشی می‌شود؟ پاسخ اینکه بر اساس آموزه‌های اوانجلیست‌ها، از دهۀ ۷۰ پس از میلاد مسیح و زمانی که رومی‌ها «معبد دوم» را از بین بردند، هیچ معبدی متعلق به یهودیان در مسجدالاقصی وجود ندارد، اما همان‌طور که عنوان شد، بر اساس پیشگویی‌هایی که در کتاب‌هایی مانند دانیل، متیو، کتاب آخر عهد جدید و نامه دوم به تسالونیکیان آمده است، معبد سوم «Tribulation Temple» در بیت‌المقدس ساخته خواهد شد و ساخت این معبد، آخرالزمان را به ارمغان خواهد آورد. به این ترتیب می‌توان علت لشکرکشی صهیونیست‌ها (یهودیت دروغین) به بیت‌المقدس را فهم کرد. مضاف بر اینکه برخی اوانجلیست‌ها به درگیری‌های میان اعراب و اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی به عنوان مرحله‌ای گذار و از پیش مقرر شده می‌نگرند که در کتاب‌های مقدسشان به آن اشاره شده است. آن‌ها به بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس اعتقاد داشته و معتقدند هرچه تعداد یهودیان در اسرائیل بیشتر باشد، مسیح زودتر ظهور خواهد کرد.

منابع:

*عهد عتیق، اشعیای نبی، ۲: ۱۲ _ ۱۷، ۱۲: ۱ _ ۶، ۲۸: ۵ _ ۶، ۲۹: ۶ _ ۷؛ هوشع، ب ۸_۱۰.
* انجیل
* آخرالزمان در ادیان ابراهیمی/ مولف محمد حسین محمدی. صص ۵۷ تا ۶۰_ قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، ۱۳۸۸.

منبع:تسنیم

انتهای‌پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.