به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،مهوش صبرکن در سریال «پس از باران» نقش مادرزن همسرش، محمود پاکنیت را بازی میکند، در حالی که در دنیای واقعی هشت سال از محمود پاکنیت کوچکتر است. خانمبزرگ سریال پس از باران، زنی تندخو و عصبی است که نمیخواهد آنچه بر خودش رفته بر سر تنها دخترش هم نازل شود و در این مسیر، گاهی از راه اخلاق خارج شده و دست به کارهای ناشایستی میزند. صبرکن زمانی در قالب کاراکتر خانمبزرگ جلوی دوربین سعید سلطانی میرفت که ۴۰ سال هم نداشت. او همسن و سال کتایون ریاحی است که در پس از باران دخترش بود.
این بازیگر معتقد است که مصیبتها و سرنوشت نامبارک خانمبزرگ در گذشته باعث شده که رفتار تند و خشنی داشته باشد. او قصه خوب در کنار صداقت بینظیر عوامل پس از باران را عامل اصلی جذابیت و ماندگاری این سریال ذکر میکند. صبرکن از سکانسی میگوید که محمود پاکنیت در نقش ارباب عزت سالاری به دنبال همسر گمشدهاش میگشته و او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. او شخصیت خانمبزرگ را بسیار دور از خود واقعیاش میداند و تاکید میکند که برای نزدیک شدن به این کاراکتر، بسیار تمرین و تلاش داشته است. سریال «پس از باران» این شبها روی آنتن شبکه آیفیلم است. به همین مناسبت گفتوگویی داشتهایم با مهوش صبرکن، بازیگر نقش «خانمبزرگ» در این سریال.
شما هشت سال از محمود پاکنیت کوچکتر هستید، اما در سریال «پس از باران» نقش مادرخانم ایشان را بازی میکردید؛ این موضوع باید برای خودتان هم جذاب بوده باشد. درباره این تجربه توضیح میدهید.
اولش که جذاب نبود؛ به هر حال حتی بهعنوان یک بازیگر حس خاصی به من دست داد. حساسیتهای بامورد و بیموردی در همه زنان وجود دارد، اما چون نقش را دوست داشتم و تئاتری بودم و بازیگر واقعی تئاتر هم هر نقشی را که به او محول کنند، بازی میکند، با نقشم در سریال کنار آمدم. از سوی دیگر دوست داشتم در یکسریال درجه الف هم بازی کنم. وقتی نقش «خانمبزرگ» یا همان طاهره به عنوان مادرزن ارباب عزتسالاری به من پیشنهاد شد، خیلی در اطرافیانم گشتم تا چنین شخصیتی را پیدا کنم. ابتدا به جایی نرسیدم تا بالاخره در همسایگیمان چنین زنی را یافتم. گریم سنگینی هم روی چهره من صورت میگرفت. ۲۰ سال قبل من خیلی جوان بودم؛ دقیقا همسن و سال خانم کتایون ریاحی هستم. آقای سلطانی تا مرا دیدند بدون درنظر گرفتن سن، نقش خانمبزرگ را پیشنهاد کردند.
خودتان دوست نداشتید نقش دیگری را بازی کنید؛ مثلا نقش «خانمبس» را؟
نه، حتی به این موضوع فکر هم نکردم. برای نقش «خانمبس» خانم ریاحی انتخاب شد و واقعا هم مناسب نقش بودند. فکر میکنم خودم هم برای نقش خانمبزرگ مناسبتر بودم چراکه آقای سلطانی معتقد بود شباهتهایی بین من و آقای رحیم نوروزی به عنوان بازیگر نقش پسرم (فرخ) وجود دارد.
طاهره یا همان خانمبزرگ بهظاهر زنی بدجنس به نظر میرسد، اما خودش یک قربانی است. نظر خودتان درباره این کاراکتر چیست؟
انسانها به طور کلی نقاط ضعف و قوت را با هم دارند و همه تقریبا خاکستری هستند. سرنوشت و تقدیر در رفتار انسانها خیلی موثر است. خانم بزرگ بدطینت نیست بلکه مصیبتهایی که شوهرش بر سرش آورده، باعث شده که رفتار تند و خشنی داشته باشد؛ البته این زن زرنگ هم هست و توانسته با توانمندی بالا دخترش را به یک ارباب شوهر بدهد و زندگی خوبی برای خود و پسرش فراهم کند. زمانه، اما با این زن سر ناسازگاری داشته و حالا میبیند که همان بلایی که سر خودش آمده، قرار است بر سر تنها دخترش هم نازل شود. طبیعی است که در این شرایط، کنترلش را از دست بدهد و خاطراتش زنده و پر از کینه و نفرت شود، ولی همین زن وقتی از گذشتهاش تعریف و مویه و زاری میکند، دل انسان برایش میسوزد. گذشته انسان همیشه با او میماند و فراموشکردنش به این آسانی نیست.
با وجود گذشت بیشتر از ۲۰ سال از پخش اولیه پس از باران، این سریال همچنان مخاطب دارد؛ علت این اتفاق را در چه میبینید؟
صداقت بینظیری در میان عوامل سریال وجود داشت که به کار منتقل میشد. قصه خوب سریال پس از باران برگ برندهاش است. اگر متن خوب باشد، ماندگار میشود و حتی برخی از کاستیها را در پشت خود پنهان میکند. سریالهایی مثل روزیروزگاری، سلطان و شبان، پدرسالار، روشنتر از خاموشی و یوسف پیامبر ماندگار شده اند، چون هم قصه خوبی دارند و هم عوامل حرفهای. قصه پس از باران آنقدر واقعی بود که بیشتر مردم شخصیتهای این سریال را در میان اطرافیان خود دیده بودند و با آن همذاتپنداری میکردند.
تاثیرگذارترین سکانسی که در این سریال بازی داشتید، برای خودتان کدام است؟
سکانسهای مربوط به خودم را خیلی دوست داشتم، چون همه از شخصیت خودم دور بودند، بهخصوص سکانسهایی که با پسر و دخترم تنها بودم، اما تاثیرگذارترین سکانس سریال که بهشدت خودم را تحتتاثیر قرار داد مربوط میشود به آنجایی که زن دوم ارباب گم میشود و او همه نوکرها و افراد خانه را دایرهوار در حیاط جمع میکند و با فریاد از آنها پرسوجو میکند و در نهایت خودش به گریه میافتد. این سکانس
چند بار تکرار شد و من که شاهدش بودم از گریه پاکنیت به شدت متاثر شدم و گریه کردم.
اطلاع دارید که این سریال در حال پخش از شبکه آی فیلم است؟
بله، دوستان خیلی زود به ما خبر میدهند. پاکنیت به این سریال خیلی علاقه دارد و هیچوقت تماشایش را از دست نمیدهد.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/