به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، کتاب «مردانی حوالی خورشید، خاطرات خلبان حبیب بقایی» در نشر شاهد با تیراژ ۲۰۰۰ نسخه منتشر شد. این کتاب خاطرات خلبان حبیب بقایی را روایت میکند.
بیشتر بخوانید
در مقدمه کتاب «مردانی حوالی خورشید» آمده است:
«روزگار در جنگ برای ما دمنوشی فراهم کرده بود از پایداری، مردانگی و دلاوری، ایثار و خودباوری که سالها در اجاق کشورمان و در آتش میهن دوستی آماده نوشیدن شد و هرکسی فنجانی از دمنوش جنگ نوشید تا سالهای سال مدهوش و مسرور از پاکی و نیکوییهای آن گردید.
کتاب جنگ ما خط به خط و جمله به جمله سفیر صلح خواهی و صلح طلبی است؛ ما جنگیدیم برای رسیدن به صلح و برای رسیدن به آرامش دفاع کردیم؛ برای رسیدن به پایان جنگ و برای رسیدن به افراشتن پرچم سفید.»
در پیشگفتار کتاب متنی را به قلم امیر سرتیپ خلبان بقایی میخوانیم. از جمله فصلهای کتاب میتوان به ورق زدن خاطرات بدون دفتر، وقتی روی زمین کسی منتظر توست، گاهی زمین کوچک است، پایگاهی به نام همسرم، پرواز بر موج ها، وقتی خدا میخواست بازهم بمانم، نقاهتگاه عشق، زمانی که خورشید اخم میکند، اشتیاق آخرین پرواز و آن روز آسمان ابریتر از ابری بود، اشاره کرد.
تفاوت عمده کتاب «مردانی حوالی خورشید» با کتاب خاطرات دیگری که خوانده ایم، در نثر آن است. کتاب به زبان محاوره نوشته شده است تا مخاطب آن بتواند به راحتی با کتاب ارتباط برقرار کند. در سایر کتابهای خاطرات نیز چنین مسئلهای دیده نمیشود؛ بلکه نثر آن در جاهایی به زبان معیار و در دیالوگها به زبان محاوره است.
در برخی صفحههای کتاب زیرنویسهایی را مشاهده میکنیم که نام محلی که برای مخاطب ناآشناست، در آن آورده شده. این مسئله باعث آشنایی مخاطب با آن مکان میشود و فهم متن را برای او آسانتر میکند. در بخش ضمائم کتاب عکسهایی از امیر سرتیپ خلبان حبیب بقایی و همرزمانش آمده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«از اون رفتنهایی که رفتن محض هستش و از اون پروازهایی که فرود ندارد از فردای اون روز من شدم فرمانده گردان ۲۳ تبریز که هواپیماهای اف پنج رو در اختیار داشت نمیدونم روزهای جنگ سختتر بود یا شب هاش، ولی به نظرم جنگ یک دانشگاه تمام وقت ۲۴ ساعته بود که از بین دروسش، کمترین چیزی که یادمی گرفتی فنون نبرد بود. انگار درس مردانگی و از خودگذشتگی سرمشق تمام صفحات جنگ بود.»
انتهای پیام/