به گزارش حوزه دنیای ارتباطات گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۸، انجام بازیهای ویدئویی به صورت وسواسی و بیاختیار، نوعی اختلال در سلامت روان به شمار میرود و میتوان نام آن را «اختلال بازی کردن» گذاشت. این اصطلاح در رابطه با افرادی صادق است که بیش از حد بازی میکنند و «این میزان بازیکردن به شدتی است که در زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی، حرفهای و دیگر حوزههای مهم عملکردی فرد، زیان قابل توجهی به بار آورده و دستکم ۱۲ ماه به طول انجامیده است.»
بچههایی واقعاً معتاد بازی هستند که به جای انجام کارهای دیگر، بیشتر وقت خود را صرف بازیکردن میکنند و در اثر بازیکردن زیاد، رفتارهایی از آنها سر میزند که علیرغم پیامدهای منفیاش ادامه مییابد. این بچهها هنگامی که دست از بازی کردن برمیدارند، از اثراتی مشابه اثرات ترک اعتیاد رنج میبرند. مثلاً از زیر بار مدرسه رفتن شانه خالی میکنند، تکالیفشان را رها میکنند، در ورزشها و فعالیتهای بیرون از خانه شرکت نمیکنند، از تعاملات اجتماعی دوری میکنند و دیگر علاقهای به هیچ یک از فعالیتهای دیگر زندگی ندارند.
انجمن روانپزشکی آمریکا بر این باور است که هنوز شواهد کافی مبنی بر اینکه باید اعتیاد به بازیهای ویدئویی را یک اختلال روانی منحصربهفرد به شمار آوریم، وجود ندارد. وقتی مردم از «اعتیاد به بازیهای ویدئویی» صحبت میکنند، بهویژه وقتی پای بچههایشان در میان است، منظورشان این است که بچههایشان ساعتهای زیادی (گاهی بیش از ۱۲ ساعت در روز) مشغول بازی کردناند.
البته بیشتر اوقات، وقتی گیمرها نزد خود اقرار میکنند که به بازی کردن «معتاد» شدهاند، از این اصطلاح در معنای بالینی آن استفادهنمیکنند، بلکه منظورشان این است که ساعات زیادی را صرف بازی کردن میکنند و گاهی این کار را بیاختیار انجام میدهند، چون از بازی کردن لذت میبرند.اعتیاد واقعی به بازی ویدئویی، زمانی به وجود میآید که عادات مربوط به بازی کردن فرد با عملکردهای مهم زندگیاش تداخل پیدا میکند. البته بروز چنین پدیدهای بسیار نادر است و در کمتر از یک درصد جمیعت گیمرها اتفاق میافتد.
همچنین بر اساس بررسیهای دانشمندان، بازیکردن بیشازحد برخلاف اعتیادهای دیگر، به خودی خود و بدون هیچ درمان خاصی از بین میرود. بیشتر گیمرها علاقهی مفرط اما کوتاهمدتی به بازیهایی همچون «ماینکرفت»، «کلشآفکلنز» و «پابجی» پیدا میکنند، اما این علاقه خود به خود از بین میرود.
سازندگان بازیها در راستای جذب گیمرها و میخکوب کردن آنها به سختی تلاش میکنند. آنها به منظور اینکه گیمرها را ساعتها پای بازی بنشانند، از الگوریتمهای ریاضی و اصول اقتصاد رفتاری استفاده میکنند.
بازیها به این دلیل «اعتیادآور» هستند که سامانهی پاداش مغز را هدف قرار میدهند و رفتارهای بچهها را شکل دهی میکنند. براساس مطالعات صورت گرفته در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، بازیهای ویدئویی میتوانند تاثیری مشابه سوء مصرف مواد مخدر و الکل روی مغز بچهها داشته باشند. بخش تکانشی هیجانی مغز که تحت عنوان سیستم آمیگدال-استریاتوم شناخته میشود، در کاربرانی که بیش از حد بازی میکنند کوچکتر و حساستر است. و این موضوع باعث میشود آنها محرکهای داخل بازی را سریعتر پردازش کنند.
از آنجا که بازیهای نقشآفرینی برخط چندنفرهی گسترده یا به صورت اختصاری «MMORPG»، امکانهای ظاهراً بیپایانی را برای کشف اشیا و آیتمهای قدرتمندانهتر پیش روی گیمر قرار میدهند، او را غرق در اتفاقاتی میکنند که در زمان واقعی به وقوع میپیوندند. آنها حتی تحریک میشوند که به قیمت ساعتها و ساعتها بازی کردن، مراحل بازی را تمام و دستاوردهای آن را از آن خود کنند.
گیمرهایی که به بازیهایی با جنبههای اجتماعی، مانند بازی دنیای وارکرفت میپردازند، بیشترین زمان خود را صرف بازی کردن میکنند (گاهی برای مدتی بیش از ۴۰ ساعت در هفته که حتی بیشتر از یک شغل تماموقت زمان میبرد).
مؤلفهی اجتماعی بازیها، مقاومت در برابر آنها و همچنین ترکشان را دشوارتر میکند. برخی از گیمرهای آنلاین حتی احساس میکنند که «موظف» هستند آنلاین شوند، چون دیگران رویشان حساب کردهاند و برای رقابتهای میانگروهی به آنها احتیاج دارند. در بسیاری از بازیهای دیگر، گیمر برای رسیدن به هدفی خاص به شدت تلاش میکند و خروج دائمی او از بازی، تمام زحماتش را بر باد میدهد.
گرچه اعتیاد به بازیهای ویدئویی هنوز به عنوان یک بیماری نزد جوامع علمی به رسمیت شناخته نشده است، بر اساس مشاهدات صورت گرفته، حتی مشغولبودن طولانیمدت به بازیهای ویدئویی هم میتواند اثرات منفی جدیای روی بسیاری از کودکان داشته باشد. در ادامه به برخی از اثرات منفی اعتیاد به بازیهای ویدئویی اشاره میشود:
آشفتگی و درگیری مداوم برای بازگشت به بازی و ابراز کجخلقی، بیقراری و رفتارهای تهاجمی هنگامی که فرد مشغول بازی نیست.
بچههایی که به صورت افراطی بازی میکنند، از شب تا ساعات اولیهی صبح مشغولاند. این مسئله منجر به کمخوابی میشود که به مغز بچههایی که هنوز در حال رشدند، آسیب بیشتری میرساند. وقتی صبح فردای آن شب باید به مدرسه بروند، این کمخوابی بر تمرکز و روند یادگیریشان اثر میگذارد، و همچنین باعث میشود سردرد بگیرند و در تمام طول روز احساس خستگی کنند.
بچههایی که به صورت افراطی بازی میکنند، کمتر ورزش میکنند -اصلاً اگر ورزش بکنند!- این مسئله منجر به مشکلات مربوطبه سلامت و از دست رفتن فرصت برای پرورش مغز میشود، چون ورزش کردن برای سلامتی و پرورش مغز بسیار مفید است.
بازیکردن افراطی فرصت بچهها برای معاشرت با اعضای خانواده و دوستانشان را محدود میکند. مهارتهای اجتماعیای که بچهها از طریق گذراندن وقت با دوستانشان کسب میکنند، در بچههایی که اغلب اوقاتشان را در انزوا به سر میبرند، تقویت نمیشود. گرچه بازیهای آنلاین اغلب اجتماعیاند، از آنجایی که تعاملات در چنین بازیهایی رودررو نیستند، مهارتهای بسیار محدودی را به بچهها میآموزند.
بچهها میتوانند آنقدر درگیر بازیکردن بشوند که فقط از این طریق انگیزه بگیرند، همیشه فقط دربارهی آن صحبت کنند و تمام فکر و ذهنشان متمرکز بر بازی بشود.
بعضی از بچهها به خاطر بازی کردن، از زیر بار مدرسه فرار میکنند، تکالیفشان را انجام نمیدهند و در مدرسه نمرههای بدی میگیرند.
بعضی از بچهها در جهان خیالی بازیها راه گریزی از زندگی پراسترسشان مییابند. این بچهها با فرار کردن، دیگر با مشکلاتشان مواجه نمیشوند و به دنبال راه حل نمیگردند؛ در حالی که رویاروشدن با مشکلات روزمره یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است که باید در سنین کودکی رشد و توسعه یابد.
محروم ماندن از بازیکردن میتواند منجر به عملکرد ناموفق بعضی از بچهها و احساساتی شدن آنها در زمانهایی که نمیتوانند بازیکنند، بشود. تعداد بسیار اندکی از آنها نشانههای رویگردانی از جمع مانند عرق سرد و خشم را تجربه میکنند که منجر به بروز میگرن، کمردرد و حتی گاهی مرگ لحظهای میشود.
البته که اگر فرد از بازی کردن لذت ببرد و حد تعادل در بازیکردن را نیز حفظ کند، وقت او تلف نشده است. اما وقتی بچهها به افراط بازی میکنند، ممکن است عذاب وجدان بگیرند که چرا به جای آن، کار دیگری نکردهاند. در آینده احتمالاً متوجه خواهند شد که وقت و فرصتهای زیادی را از دست دادهاند و این میتواند به پشیمانی و عذاب وجدان بینجامد.
بازی کردن افراطی میتواند باعث شود که بچهها دربارهی مدت زمانی که صرف بازی کردهاند به والدینشان دروغ بگویند و آنها را فریب بدهند. در برخی از موارد، حتی شاید از همسالانشان بازی یا پول بدزدند. این مسئله میتواند منجر به مشکلات رفتاری جدی در آنها شود.
افزون بر این، افرادی که از اختلالات روانپزشکی دیگری همچون اضطراب، افسردگی، کمتوجهی و بیشفعالی رنج میبرند، بیشتر در خطر ابتلا به اختلال بازی کردن قرار دارند.
در صورت حفظ تعادل در بازی کردن، بازیهای ویدئویی میتوانند فواید بسیار زیادی داشته باشند. با این حال زمانی که بازی کردن شکلی افراطی به خود بگیرد، تا جایی که اثرات منفیای که در بالا به آنها اشاره شد، نمودار شوند، والدین باید به صورت جدی فکری به حال محدود کردن زمان بازی فرزندانشان بکنند.
چند روش برای از بین بردن اعتیاد فرزندتان به بازیهای ویدئویی:
برای او توضیح دهید که بازیهای ویدئویی صرفاً نوعی سرگرمی و وسیلهای برای گذران وقت و نه چیزی مهمتر و بامعناتر از این است و مسلماً نباید زندگی خود را حول محور آنها در نظر بگیرد. او را نسبت به این مسئله آگاه کنید که برنده شدن و کسب موفقیت در دنیای بازی، مجازی و تخیلی است و هیچ ارتباطی به موفق شدن او در زندگی واقعی ندارد. کسب امتیازها در زندگی واقعی (مثلاً گرفتن نمرههای خوب، پول درآوردن و یاد گرفتن یک مهارت مفید) بسیار با ارزشتر از جهانهای خیالی است.
مدت زمان مناسب برای بازی کردن در روزهای مدرسه یک ساعت و در روزهای تعطیل حداکثر دو تا سه ساعت است.
به صورت دقیق برای فرزندتان روشن کنید که چه مدتی اجازه دارد بازی کند (یک ساعت، دو ساعت، تا ساعت ۹ شب و…) و واقعاً به آن پایبند بمانید. اگر هر ازگاهی از دستتان در برود و به او آسان بگیرید و فرصتی بیش از آنچه مقرر کرده بودید در اختیارش قراربدهید، او دیگر قوانین شما را جدی نخواهد گرفت.
اگر فرزندتان بیشتر از مدتی که مقرر کرده بودید بازی کرد، میتوانید مثلاً یک هفته به او اجازه ندهید که بازی کند.
به شرطی به فرزندتان اجازهی بازی کردن بدهید که در راستای رسیدن به هدف خاصی موفق شده باشد. مثلاً فقط در صورتی در روزهای مدرسه به او اجازهی بازی کردن بدهید که نمرهی خاصی گرفته باشد. در غیر این صورت فقط میتواند آخر هفتهها بازی کند. یا فقط در صورتی که تکالیف و وظایفش را به خوبی انجام داده باشد، به او اجازهی بازی کردن بدهید.
بازیها، به ویژه بازیهای خوب به نحوی طراحی شدهاند که بازیکن را غرق در خود میکنند؛ به همین دلیل به راحتی ممکن است که حین بازی کردن، زمان از دست فرزندتان در برود. همچنین بیشتر بازیها بچهها را ترغیب میکنند تا برای رسیدن به مراحل بالاتر دست از بازی کردن نکشند و آنقدر ادامه دهند که آن مرحله را با موفقیت به پایان برسانند. این مسئله باعث میشود که بچه آنقدر درگیر بازی شود که به جای یک ساعت، بیشتر از سه ساعت مشغول بازی کردن باقی بماند. قطع کردن زمان بازی فرزندتان حتی میتواند او را نسبت به این مسئله آگاه کند که چقدر از زمانش را صرف بازی کرده است. اگر او واقعاً به صورت افراطی بازی میکند، این آگاهی میتواند همچون زنگ خطری به منظور هشدار دادن به او و انگیزهای برای شما برای کاهش زمان مقرر او برای بازی کردن باشد.
از وسایلی همچون تایمرِ آشپزخانه برای محدود کردن زمان بازی کردن او استفاده کنید. اگر این کار جواب نداد، تایمر جدیدی بخرید که به صورت اتوماتیک پس از زمان مشخصی کامپیوتر او را خاموش کند. روشهای دیگر برای محدود کردن زمان بازی کردن او این است که فقط در روزهای خاص یا فقط به همراه افرادی خاص به او اجازهی بازی کردن بدهید یا به او اجازه دهید که فقط بازیهای خاصی را بخرد.
«من الان وسط بازی کردنام.» به فرزندتان ذخیره کردن بازیها وسط مراحل را آموزش دهید. به او بگویید که زمان بازی کردنش تمام شده است و اگر همچنان ادامه بدهد، عواقبی در انتظار او خواهد بود، مثلاً فردا دیگر اجازهی بازی کردن نخواهد داشت.
اگر فرزندتان به صورت افراطی بازی میکند، او را از انجام بازیهای اکتشافی نامحدود و بیپایان بزرگ، بازیهای ویدئویی نقشآفرینی و بازیهای دیگری که به دشواری میتوان از آنها دست کشید، برحذر دارید. در عوض بازیهایی را برای او انتخاب کنید که بتواند در زمانهای کوتاه آنها را بازی کند.
این کار باعث میشود تا او بداند که حواس شما به زمان بازی کردنش هست و اگر بیش از حد بازی کند متوجه خواهید شد.
کارهای جالب و سرگرمکنندهی دیگری را به او معرفی کنید که هم لذتهای متنوعی را در برمیگیرند و هم در زندگی واقعی به درد او میخورند: طیف وسیع و متنوعی از این گونه کارها وجود دارد؛ از فعالیتهای فیزیکی مانند ورزش کردن، دوچرخهسواری و دویدن گرفته تا فعالیتهای غیر فیزیکیتری همچون مطالعه، نواختن ساز، برنامهنویسی یا بیرون رفتن با دوستان.
از خواهر و برادر یا دوستان او کمک بگیرید تا ذهنش را از بازی کردن به سوی فعالیتهای سرگرمکنندهی دیگر معطوف کنند.
در بدترین حالت اگر محدود کردن زمان بازی به هیچ وجه مؤثر نبود، میتوانید تا زمانی که متوجه شود بدون بازیهای ویدئوئی هم میتوان زندگی کرد، بازیها را روی کامپیوترش قفل یا اصلاً آنها را پاک کنید.
در موارد حاد، برای درمان اعتیاد فرزندتان به بازیهای ویدئویی، با یک مشاور یا روانپزشک کودک مشورت کنید: پیش از آنکه دیر شود، قاطعانه اقدام کنید.
روی بازیهای ویدئویی هم درست همان طور نظارت کنید که لازم است روی تلویزیون و رسانههای دیگر نظارت داشته باشید. والدی باشید که در عین مراقبت از فرزندتان و دوست داشتن او، حواستان به نظم و انضباط او هم هست. یک بچهی پرخاشگر بیشتر از آنکه محصول بازیها یا برنامههای تلویزیونی خشونتآمیز باشد، تحت تأثیر والدین ناکارآمدش این طور از آب درآمده است. والدین ناکارآمد، بزهکاری کودکان و -در صورت نظارت ناکافی والدین- دسترسی آسان به اسلحه، بستری را برای پدید آمدن کودکان خشن و پرخاشگر به وجود میآورند. از همان ابتدا در بیشتر کودکانی که دست به جرمهای خشونتآمیز میزنند، ترکیبی از مؤلفههای تاثیرگذار شخصیتی و خانوادگی قابل مشاهده است که کنار نیامدن با بچههای دیگر در مهدکودک یکی از آنهاست. وقتی به سال دوم یا سوم دبستان میرسند عملکرد درسیشان ضعیف است و دوستان بسیار اندکی دارند. در سن ۱۰ سالگی مدام با بقیه دعوا میکنند و از سوی همسنوسالهایشان طرد میشوند. آنها معمولاً در خانوادههایی بزرگ شدهاند که والدینشان به دلیل بیتفاوتی و فراموشکاری یا استفاده از زور و تنبیههای بدنی خشونتآمیز و بدون کوچکترین نشانی از عشق و علاقه، در انضباط بچههایشان اهمالکاری میکنند.
گرچه بازیهایی ویدئویی میتوانند نوعی تجربهی یادگیری باشند، چیزهای سرگرمکنندهی متنوعی در اختیار فرزندتان قرار دهید تا هرگز معتاد به یک چیز ثابت نشود. حتماً او را به مطالعه، ورزش کردن، برقراری رابطه با بچههای دیگر و تماشای برنامههای خوب تلویزیونی ترغیب کنید. همه چیز باید در حد تعادل وجود داشته باشد. به توصیهی آکادمی پزشکی اطفال، بچهها باید حداکثر یک یا دو ساعت در روز را در برابر صفحههای نمایشی الکترونیک (در حال تماشای تلویزیون، دیویدی و ویدئو یا انجام بازیهای ویدئویی دستی، کنسولی و کامپیوتری یا در حال استفادههای غیرآکادمیک از کامپیوتر) بگذرانند. این یعنی ۷ تا ۱۴ ساعت در کل هفته.
زمان بازی کردن فرزندتان را به یک ساعت در روز محدود کنید. بر اساس یکی از پژوهشهای صورت گرفته در دانشگاه آکسفورد، بچههایی که حدود یک ساعت در روز بازی ویدئویی میکنند نسبت به بچههایی که اصلاً بازی نمیکنند شادتر، اجتماعیتر و به میزان کمتری بیشفعالاند.
بر تاثیرات بازیهای ویدئویی روی فرزندتان نظارت داشته باشید. حواستان به رفتارهای او باشد. اگر به نظر میرسد در زمانی که مشغول بازیهای خشونتآمیز است، نسبت به خواهر برادرها یا دوستانش پرخاشگرتر شده است، نگذارید آن بازیها را انجام دهد. اما مثلاً اگر پس از انجام یک بازی تاریخی، به تاریخ علاقهمند شود، آن بازی برای او مفید بوده است.
به محض آنکه متوجه شدید فرزندتان زمان بیشتری را نسبت به انجام تکالیفش صرف بازی کردن میکند و نمرههای کمی میگیرد، زمان بازی کردنش را محدود کنید.
اگر متوجه شدید که فرزندتان به جای ورزش کردن و انجام فعالیتهای پرتحرک، تمایل به شیوهی زندگی غیرمتحرک دارد، زمان بازی کردنش را محدود کنید. میتوانید به او اجازه دهید بازیهای ویدئوییای را انجام دهد که مستلزم فعالیت فیزیکیاند. تعداد زیادی از بازیها میتوانند درست به اندازهی بازی کردن بیرون از خانه برای بازیکنهای کوچکتر مفید و پرتحرک باشند. البته نباید این بازیها به طور کلی جایگزین بازیها و ورزشهای بیرون از خانه شوند.
به جای آنکه به فرزندتان اجازه دهید زمان زیادی را صرف تلویزیون دیدن کند، بگذارید با کنسول یا تبلت یک بازی ویدئویی خوب انجام دهد. بر اساس پژوهشهای آزمایشگاه طراحی تعامل و پژوهشهای بازیمحور در دانشگاه فناوری کوئینزلند، انجام بازیهای ویدئویی برای بچههای کوچک بهتر از تماشای تلویزیون است. برخی از بازیها باعث میشوند بچهها به صورت متعادلی فعال باشند و برخی حتی باعث پرورش مهارتهای شناختی آنها میشوند. بر اساس گفتههای دکتر «پنی سویتسر»، چنین بازیهایی «میتوانند عملکرد آکادمیک، مهارتهای اجتماعی و حس اعتماد به نفس بچهها را پرورش دهند.» گرچه وی توصیه میکند که تحت نظارت والدین و همراه با آنها، اجازهی استفاده از بازیهای ویدئویی به بچهها داده شود.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/