به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، رمان «حام» اثر جلال توکلی در ۴۰۴ صفحه در انتشارات سوره مهر منتشر شد این کتاب در ۱۳ فصل به حضور سربازان آمریکایی در عراق میپردازد در عین حال وحشی گری و جنایتهای ارتش ایالات متحده آمریکا را علیه مردم مظلوم و مقاوم عراق در زمان اشغال این سرزمین به تصویرمی کشد.
بیشتر بخوانید
نویسنده رمان «حام» پس از تحقیق و پژوهش درباره گوشههایی از حقیقت اهریمنی، هویت پلید و شیطانی ارتش اشغالگر و تروریست آمریکا را در عراق برملا میکند مخاطب با مطالعه این اثر به نقشههای پلید و طرحهای شوم استکبار در جهان به ویژه خاور میانه پی میبرد.
نویسنده کتاب «حام» رمانش را از زبان اول شخص مینویسد و خودش در قالب تک تک شخصیتهای داستان به بیان روایت میپردازد گویی در آن زمان و مکان حضور داشت و حالا ماجرا را از زبان خودش برای مخاطب روایت میکند این نوع نگارش باعث میشود مخاطب با اثر ارتباط برقرار کند. این شیوه از رایجترین شیوههای نویسندگی در دوران امروز است و نویسندگان زیادی از زبان اول شخص داستانشان را روایت میکنند.
نویسنده از زبان معیار و رسمی برای نگارش کتابش بهره میبرد این مسئله یکی از اصول اولیه نگارش کتاب است و به ما میگوید با اثر نویسندهای روبه رو هستیم که به صورت حرفهای کار نویسندگی را انجام میدهد.
کلمه حام که برای عنوان کتاب انتخاب شده کلمهای است که شاید برخی معنای آن را ندانند معنای این کلمه چیست؟ کلمه «حام» که عنوان این اثر است در زبان عربی به معنای تشنگی، در انگلیسی اسم و در زبان عبری به معنای داغ و سوزان و نام یکی از پسران حضرت نوح (ع) است.
جلال توکلی متولد سال ۱۳۴۸ در شمیران تهران از نویسندگان امروزمان است او تا دومین سال دوره راهنمایی در تهران زندگی میکرد و از آن پس تاکنون در یزد بهسر میبرد. تحصیلاتش را تا مقطع کاردانی مرمت آثار تاریخی خواند و مدیر پاسداران میراث فرهنگی هنری است با حوزه هنری تهران و یزد همکاری میکند و مسئولیت بخش ادبی قصه را در حوزه هنری یزد به عهده دارد.
مجموعه داستانش با عنوان «خال» برگزیده نهمین دوره کتاب کودک و نوجوان و ریاح که درباره فلسطین است برگزیده انجمن قلم ایران شد از دیگر آثار او میتوان به «عمو صیاد» و «پایان یک نقش» اشاره کرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
« میس رابینسون از من خواهش کرده (به من دستور داده) تا «پنجه هامسا» را محور داستانم (یادداشتهایم؟!) قرار بدهم و بنویسم! دکتر دالس به من دستور داده (از من خواهش کرده) که یادداشتهایم (داستانم؟!) را حول محور «کف العباس» پیش ببرم! فقط آنهایی که دستی در ادبیات داستانی دارند میفهمند که من چه کار سختی را در پیش رو دارم. یک عرقریزان روح به تمام معنی!»
انتهای پیام/