به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان شعر سپید هم مانند سایر قالب های شعری مسیری را از آغاز تا امروز پیموده است، مسیری که با فراز و نشیب های زیادی همراه بود.پیش از شاملو، هوشنگ ایرانی شاعری بود که شعر او به خصوص دو مصراع «غار کبود میدود/جیغ بنفش میکشد» آنچنان سر و صدایی به پاکرد و چنان بهانهای به دست مخالفان داد که باعث شد تا سالها شعر واقعی امروز را براساس این دو تعبیر بنگرند و بسنجند.
بیشتر بخوانید
شعر ایرانی ساختاری نداشت شعری نثرگون و بی وزن است که اگر عنوان شعر را گرفت تنها به این دلیل بود که در گذشته زمان کلمات در نثر با قصدی خاص به کارگرفته نمیشد پس از هوشنگ ایرانی میتوان به قلمهای «شیرین پرتو»، «پرویز داریوش»، «غلامحسین غریب»، «بهمن فرسی» و «فریدون گیلانی» از نثرگونههای بی ساخت مشهور در دهه بیست و سی بودند.
بیژن جلال از شعربی وزن استقبال کرد و با انتشار آثارش به تدریج نشان داد شاعری است که با دید دیگری به جهان مینگرد و تنها به مضامین و تصاویر ساده در شعرش چشم دارد در حقیقت سادهترین روابط اشیاء را به قصد ارائه اندیشههای شاعرانه خود به سادهترین زبان امروز روی کاغذ ثبت میکند.
البته در کنار شعر بی وزن، نوعی شعر منثور با شیوهای متفاوت و بیشتر نزدیک به شعر شاعران موج نو مانند بیژن الهی، بهرام اردبیلی، پرویز اسلامپور، علی قلیچ خانی، احمدرضا چگنی و هوشنگ چالنگی در راه گشوده «احمد رضا احمدی» که در دهه چهل به جرکت درآمد پس از مدتی متوقف شد و سالهای نخست انقلاب در شعر شاعران دیگری متداول شد.
اما منظور ما از شعر سپید همان شعرهایی است که وزن درونی دارند و در صورت مقبول خود برخی از بهترین آثار را در عرصه تازه شعر امروز به نمایش درآورد. شعری که با شعرهای غالب «نوخیزان» که شعر «حرفی» بود تفاوت زیادی داشت هنوز هم شعر کامل و متکامل ما همان شعر ساختاری اعم از «سپید»، «آزاد» و «نیمایی» است شعری که نمونه موفق آن یک بناست.
انتهای پیام/