در ایران حدود نیم قرن است که محیط بانان در عرصههای طبیعی کشور با عنوان مناطق حفاظت شده چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست، برای حفاظت از جان حیات وحش و گونههای زیستی موجود در آن تلاش میکنند و در این مدت ۱۴۰ محیط بان در راستای حفاظت از محیط زیست جان خود را از دست داده اند. این وضعیت در دنیا بهتر از ایران نیست به طوری که برخی آمارها نشان میدهد در حدود ۱۲ سال گذشته بیش از هزار محیط بان در جهان جان خود را از دست دادند.
نکته دیگر تصویب قانون حمایت از محیط بانان است که بعد از آن ضابظ قضایی شناخته میشوند و مورد حمایت قرار میگیرند.
اما با تمام این اقدامات صورت گرفته باز هم این قشر در کشور نیاز به حمایت بیشتری چه از لحاظ معیشتی و چه ایمنی دارند.
بیشتر بخوانید
سرهنگ جمشید محبت خانی فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست در گفتگو با خبرنگار حوزه محیط زیست گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: سازمان حفاظت محیط زیست مکلف شده که ماموران یگان حفاظت خود را در حین انجام وظیفه و یا ماموریت، شهید، فوت، بیماری صعب العلاج، نقص عضو و یا حوادث براساس مقررات و آیین نامه اجرایی بیمه کند.
محبت خانی گفت: بر اساس این مصوبه مقرر شد کارمندان محیط زیست که برای کمک به محیط بانان به مناطق اعزام میشوند و ممکن است شهید یا جانبازشوند، بیمه شوند.
وی با بیان اینکه همیاران محیط بان یا جنگل بان که آمار کشته و زخمی آنها بسیار بود براساس لایحه حفاظت از محیط بانان بیمه می شوند، تصریح کرد: سازمان برنامه و بودجه مکلف شده، سالانه اعتباری را به سازمان محیط زیست تخصیص دهد.
فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست افزود:سازمان دولتی مانند منابع طبیعی، محیط زیست دارای ردیف بودجه مستقل خواهند بود.
بیشتر بخوانید
قریب به اتفاق ما از طریق رسانههای جمعی و اجتماعی از ماجرای غمانگیز حملهی شبانهی شکارچیان به سید امین هادیپور محیطبان گتوندی مطلع هستیم و شاید چندان نیاز به بازگو کردن تمام ماجرا از ابتدای امر نباشد. واقعهای آشنا، و تکراری که سالیانه چندین بار وقایعی مشابه آن را میشنویم.
اما خلاصهی ماجرا برای آنهایی که از این واقعه چندان اطلاعی ندارند اینگونه است که در بیست و ششم فروردین سال جاری سید امین در حال انجام وظیفه، توسط شکارچیان نقابدار در یک یورش شبانه به کانکس محیط بانی غافلگیر وَ پس از شلیک مستقیم به پای او از فاصلهی نزدیک و ساعاتی شکنجهی جسمی و روحی و همکاری نکردن سید امین بابت تحویل کلید گاوصندوقی که در آن اسلحه و مهمات نگهداری میشد، در همان وضعیت به شکل ناجوانمردانهای غرق در خون رها می شود.
او در پی این حادثه پس از ساعاتی با یک دستگاه آمبولانس فوریتهای پزشکی، به بیمارستان خاتم الانبیای شوشتر منتقل و پس از ساعاتی بلاتکلیفی برای ادامه درمان به بیمارستان گلستانِ اهواز انتقال یافت و در پی این تعلل و تلف شدن آخرین فرصتها و از دست رفتن وقت طلایی از آنجا به بیمارستان پارس تهران اعزام شد و به جهت همین تعلل و اتلاف وقت، و جلوگیری از انتقال عفونت با تصمیم کادر پزشکی پای راست خود را از دست داد. افراد مسلح و قانونگریزی که در عین ناباوری تاکنون کار چندانی در جهت دستگیری و مجازات آنها صورت نگرفته است.
سید امین، نمونه آشکار بیصدایی و مظلومیت جامعهی محیطبانان این سرزمین است. جمعیتی که قرار بود سازمان محیط زیست از عواید فروش پروانههایِ شکار ضمن سهیم کردن جوامع محلی به وضعیت شغلی و معیشتی محیطبانان رسیدگی کند، اما سازمان نه تنها با سیاستگذاریهای غلط و واگذاری مراتع و گونههایهای جانوری به بخش خصوصی، جوامع محلی را حتی از حضور در مراتع ملی و طبیعی محروم کرده، بلکه از رسیدگی وضعیت محیطبانان خود و تقاضای تنها محیطبانِ قطعِ عضوش به بهانههایی شانه خالی کرده است.
سید امین به نقلی تنها یک خواسته دارد و آن داشتن یک پای هوشمند پروتزی است که بتواند دوباره به کوه و دشت و عرصههای طبیعی بازگردد و این خواسته نمیتواند خواستهی چندان نامعقول و زیادی باشد!
بیشتر بخوانید
متاسفانه ماجرا از همان ابتدا مثل روز روشن بود چرا که کم از این وعدهها و توجیهات بعضا عوامفریبانه در توجیه صدور و فروش پروانههای چند ده هزار دلاری برای شکارچیان خارجی و متمول که منجر به رویارویی تلافیجویانهی هرچه بیشتر محیطبانان با شکارچیان بومی و در نتیجه به خطر انداختن جان محیطبانان با سیاست گذاریهای غلط و از سوی مدیران سازمان شکارمحور محیط زیست، نشنیدهایم و در این خصوص مایه گذاشتن از مشکلات و محرومیتهای جامعهی محیطبانان برای توجیه سیاستهای شکار محور و ادامهی صدور پروانههای شکار از سوی مدیران سازمان محیطزیست و افرادی تحت عناوین و مشاغلی، چون قرقدار و تورگردانان شکار جملگی بحثی کسلکننده و توجیهاتشان در این خصوص نخنما و خارج از حوصلهی جمعی به نظر میآید.
شخصیتهایی که در ساعات اولیه طبق عادات معمول در کنار تخت بیمارستان با جسم نیمه هوشیار و پای قطع شدهی سید امین عکسهای یادگاری گرفتند و وعدههای تبلیغاتی دادند و در ادامه خبری از هیچکدام آنها نشد. چیز عجیبی هم نبوده و نیست چرا که به اتفاق، کم از این گونه رفتارهای سطحی و بعضا عوام فریبانه در جهت ساکت کردن مخاطب از سوی برخی مسئولان امر ندیدهایم.
چند روزِ پیش گلایههای تاملبرانگیز و دردناکی از سید امین شنیدیم مبنی بر اینکه چطور انتظار دارید محیطبانی در عرصههای طبیعی با کمترین حقوق و امکانات حفاظتی و بیمهای در برابر قتل و غارت و دستدرازی شکارچیان از خود و گونههای جانوری در عرصههای طبیعی دفاع و ایستادگی کند در صورتی که سازمان از رسیدگی به مشکلات تنها محیطبانِ قطع عضو خود شانه خالی میکند.
سازمانی که متولیانش بیشترین توجهشان ظاهرا به قرقهای اختصاصی و تورگردانان و موسسات خصوصی و ارضای غرایز بیمارگونهی شکارچیان متمول روس و ترک و امریکایی است. جمله اینکه هر کس انجام وظیفه برحسب قانون را سرلوحهی کار خود قرار دهد، تاوان پس میدهد عینا از دهان محیطبان وظیفه شناسی نقل میشود که تاوان ناسپاسی مسئولانی را پس میدهد که چندان مهر و توجهی به محیطبانان وظیفه شناس این آب و خاک از خود نشان نمیدهند. شوربختانه در این وضعیت کسی از قانون و قانونمند بودن و وظیفهشناسی محیطبان حمایت نمیکند و به نقل از وی در این اوضاع و زمانه ظاهرا ارزشها برعکس شده و بیارزشی مصداق بارز ارزش شده است.
گلایههای سید امین، گویای واقعیتی تلخ و غیر قابل انکار است که تا کنون پاسخش چیزی جزو شرمندگی در تامین تنها خواستهی او نبوده است. درد این است که محیطبانانی وظیفهشناش که با استرس بالا و حقوق ناچیز و بیمهها و امکانات حفاظتی اندک در حال حفاظت از عرصههای درندشت طبیعی باشند و از طرفی عواید و خونبهای حیاتوحش در جیب افرادی خاص سرازیر شود. افرادی نه چندان خوشنام که پروانههای شکار گونههای رو به انقراض را به کمترین بهاء با لابیگری به چنگ میآورند و در آژانسهای بینالمللی شکار، در کشورهای اروپایی و امریکایی به دهها برابر قیمت به فروش میرسانند.
انتهای پیام/