به گزارش خبرنگار
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از
مشهد، میخواهم امروز از دختری روایت کنم که سرشار از امید است و لبریز از عشق به زندگی، دختری از تبار ایران زمین و از خطه مردم خونگرم خراسان است.
کسی که گرچه به عقیده علم پزشکی معلول صد درصدی است، اما به معنای واقعی کلمه وجودش سرشار از امید است به طوری که اگر پای صحبتش بنشینی دستت را میگیرد و تو را به دنیای زیبای رنگها میبرد. با تو سخن میگوید از عشق به زندگی از امید به آیندهای روشن که در انتظار تو است.
در ۲۰ سالگی وقتی با همسرش راهی سفر میشود در یک سانحه رانندگی قطع نخاع میشود حادثهی تلخی که باعث خلق زیباترین رویداد زندگی اش می شود.
بیشتر بخوانید
حالا از آن حادثه ۱۵ سال میگذرد و امروز هنرمند مشهور و پرطرفداری شده که به گفته خودش، جوانان بسیاری از شهرستانهای مختلف و حتی از اروپا و آسیا در فضای مجازی از او رمز موفقیتش را جویا میشوند تا بتوانند در زندگیشان تغییر ایجاد کنند.
سمانه احسانی نیا هنرمند ۳۶ ساله ی مشهدی که به دلیل معلولیت دست و پا، با دهان نقاشی میکشد، میگوید: نوجوان که بودم دوست داشتم نقاشی بخوانم، اما در شهرمان این رشته نبود. پس از گرفتن دیپلم به دنبال کسب مهارتهای بیشتر در رشتههایی مانند تئاتر، صنایع دستی ومعرق کاری و... رفتم انواع ورزشها مانند صخره نوردی، کوهنوردی و انواع هنرهای دستی را قبل از معلولیتم انجام میدادم.
این هنرمند مشهدی ادامه می دهد: ۲۰ ساله بودم و با مردی که فکر میکردم دنیا را میتوانم با او فتح کنم، یک روز مانده به نوروز ۸۴، در جاده کویری طبس دچار سانحه رانندگی شدیم و من از ناحیه گردن دچار قطع نخاع شدم.
احسانی نیا بیان می کند: در نخستین سالها در آسایشگاه فیاض بخش شرایط برایم بسیار دشوار بود در سالهایی که آنجا بودم انسانهای شریف و معلولی را دیدم که سبک زندگی متفاوتی داشتند که این مسئله من را به فکر فرو برد.
سوالی که زندگی اش را دگرگون کرد
با خودم فکر می کردم چرا این اتفاق برای من افتاد؟ دختری که روی پاهای خودش ۲۰ سال سالم راه رفته بود تئاتر بازی میکرد و عکس های هنری می گرفت و زندگی اش پر از هنر و شادی بود، چرا یک دفعه باید برای همیشه روی تخت دراز بکشد و تنها در خلوت خودش باشد.
فکر کردن به این موضوعات من را به یک جواب رساند اینکه باید این سبک زندگی را یاد بگیرم و به شکل دیگری به دنیا نگاه کنم.
بیشتر بخوانید
تصمیم گرفتم زندگی کنم نه اینکه فقط زنده باشم و مفید زندگی کنم، امید در آن لحظات، ذره ذره شروع به جوانه زدن در من کرد امیدی دوباره برای ساختن زندگی جدید در من ایجاد شد.
او تصریح می کند: باید ادامه بدهم و برای ساخت زندگی جدید آماده شوم کم کم دریافتم دلخوشیهای مهمتری هم وجود دارد و باید آنها را ببینم. همسرم رفته بود و خبر ازدواج مجددش را پس از مدتی برایم آوردند. کوتاه نیامدم و شرایط جدید و ناآشنای آسایشگاه، جایگزین زندگی مشترک شد.
ورود به زندگی دوباره
این معلول هنرمند تاکید می کند: درس خواندم و در رشته علوم اجتماعی و پژوهشگری قبول شدم، اما این برایم کافی نبود من از بچگی با هنر بزرگ شده بودم برای همین تصمیم گرفتم کار هنری جدیدی را شروع کنم و نقاشی، تنها کاری بود که میتوانستم با دهان انجام بدهم، چون فقط سرم تکان میخورد.
حالا بیش از ده سال است که او با دهان نقاشی میکند، شاهکارهای هنری که هر کدامش نشان از عشق و امید به زندگی است، سمانه سالهاست که دنیایش پر از آبی آرامش است و با همین روحیه بیش از ۲۵۰ اثر نقاشی را با دهان کشیده که حاصل همین نگاه متفاوت اوست.
او ادامه می دهد: استاد تقی زاده و استاد حسینیان به من آموختند تا بتوانم زیباتر به زندگی نگاه کنم، در کنار نقاشی تصمیم گرفتم موسیقی هم بیاموزم تا نوای درونم را به دنیای بیرون هدیه کنم.
احسانی نیا بیان می کند: ندای درونی به من میگفت اگر رویایی در سر داری بدان آن رویا متعلق به تو است و خداوند توانایی انجامش را به تو داده است پس تلاش کن و ایمان داشته باش که میتوانی رویایت را به واقعیت تبدیل کنی و من رویایم را به باور تبدیل کردم باور کردم که میتوانم.
من به رویای خودم رسیدم با همه وجودم برای ساخت زندگی ام تلاش کردم من از زندگی یاد گرفتم هدفمند باشم و شکر گذار و قدردان آنچه خدا به من داده باشم.
او می افزاید: من در این سالها به بزرگترین سوال ذهنم توانستم پاسخ بدهم اینکه من چرا در آن سانحهای که با مرگ دست و پنجه نرم میکردم زنده ماندم؟ پاسخ به این پرسش رنگ و بوی زندگی من را تغییر داد، حضور همهی ما در این عالم دلیلی دارد هیچ موجودی در این عالم بی دلیل آفریده نشده است همهی ما وظیفهای داریم همهی ما رسالتی داریم همهی ما ماموریم به انجام وظیفهای که خداوند به ما سپرده است.
او ادامه می دهد: کشف آن رسالت و دلیل زندگی کردن در این جهان به من کمک کرد چشم انداز زیبایی برای زندگی ام بسازم و در مسیرش حرکت کنم.
این هنرمند تاکید می کند: بیش از ۱۵ نمایشگاه گروهی داخل و خارج، ۸ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشتم و سعی کردم در این نمایشگاهها با حضور خودم امید و انگیزه را به مردم کشورم هدیه کنم، چون رسالت من امید دادن و عشق دادن به هستی است.
او می افزاید: من حال خوب را برای خودم میسازم و منتظر نیستم اتفاقی بیفتد که حالم خوب شود.
و حالا او دارای تقدیرنامههای فراوانی، چون سخنران سمینار بینالمللی تد پاییز۹۵، دریافت تندیس کنگره زنان موفق ایران زمستان ۹۵ ، دریافت تندیس برندینگ هنری زمستان ۹۶ (کاخ نیاوران)، دریافت بورسیه انجمن جهانی، حمایت از نقاشان دهان و پا در اروپا (١٣٩٧)، دریافت گواهینامه دوره آموزشی بینالمللی ایزو ۱۰۶۶۸ برندینگ از کمپانی DNW اتریش تحت اعتبار ASCB است.
اما روی دیگر صحبتم با افرادی است که در سختی های روزگار، زانوی غم بغل گرفته اند و هنوز فلسفه وجودی خود در این دنیا را کشف نکرده اند، قرار نیست در پستی و بلندی های روزگار منفعل باشیم و بیدی باشیم که بر هر بادی به سمتی بوزیم . آمده ایم تا در این دنیا نقشی ماندگار بزنیم .
ما موجیم که آسودگی ما عدم ماست
تک تک ما میتوانیم مانند سمانه باشیم از تغییر موقعیت نهراسیم متناسب با موقعیت فرمول های جدیدی از زندگی را تجربه کنیم.داستان سمانه بدترین حالت ممکن از یک زندگی است، اما او تک و تنها روی پای خود ایستاد تا نیافتد پس ما هم میتوانیم در پستی و بلندیهای زندگی روش زندگی را تغییر دهیم تا نتایج شگفت انگیز آن را ببینیم.
حضور ما در این دنیا اتفاقی نیست رسالت خود را در این جهان کشف کنیم تا دنیای زیبایی داشته باشیم.
گزارشگر: فاطمه غلامی
انتهای پیام// ف.غ