به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مرد جوان مشهدی دنبال ردی از پنج عضو خانواده خود است که به طرز مرموزی گم شده اند و خبری از گمشدهها در دست نیست.
مرداد ماه امسال همسر و فرزندان به همراه خواهر و فرزند خواهر مرد جوان مشهدی گم شدند.
ردیابیها برای پیدا کردن ردی از اعضای این خانواده آغاز شد، اما با گذشت پنج ماه از وقوع حادثه هنوز هیچ نشانی از آنها پیدا نشده است.
جزئیات این حادثه را در این گزارش از زبان فرامرز بهرامی پدر این خانواده بخوانید.
خانواده ام از مهمانی برگشتند و ناپدید شدند
بهرامی در مورد گم شدن اعضای خانواده خود گفت: «اواسط تابستان امسال یک شب به همراه همسر و فرزندانم و مادرم در منزل پدری ام بودیم. آخر شب زمانی که میخواستیم به خانه مان برگردیم من برای اینکه روز بعد راحتتر سرکار بروم همراه زن و بچه هایم نرفتم. آن شب خانه پدرم ماندم و همسرم و خواهرم با بچهها به خانه ما رفتند، اما صبح روز بعد خبری از آنها نشد.»
خبر دادند افراد گم شده به بم رفته اند
بهرامی در ادامه گفت: «اول موضوع گم شدن خانواده ام را زیاد جدی نگرفتم. با خودم فکر کردم شاید با هم جایی رفته اند و برمی گردند. اما ظهر همسایهها با من تماس گرفتند و گفتند مقابل خانه تان شلوغ است. شوهر خواهرم که برادر همسرم هم هست، به خانه مان آمده بود تا دنبال زن و بچه اش بگردد. من هم آنجا رفتم و او تا چشمش به من افتاد با من درگیر شد، چون از قبل بر سر موضوعی با هم اختلاف داشتیم. من جنگل بان بودم و اختلافی در جنگل پیش آمده بود که شوهرخواهرم را مقصر دانسته بودند. من هم این موضوع را به پدرم گفتم و دامادمان ناراحت شد.»
بهرامی در ادامه گفت: «بعد از آن درگیری چند روزی گذشت و هیچ خبری از گمشدهها پیدا نشد تا اینکه دامادم به من گفت یکی از دوستان خانوادگی مان که ساکن شهر بم است با او تماس گرفته است. آن دوست به دامادمان گفته بود که خانواده ما به بم رفته اند و از او خواسته بودند دنبالشان برود، اما او نتوانسته بود و دیگر از اعضای خانواده ام خبری نشده بود. برقراری تماس آنها را پرینت تلفن هم ثابت میکرد که از یک آژانس با آن فرد تماس گرفته بودند. برای همین مدتی بعد از آن فرد به عنوان آدم ربایی شکایت کردیم، اما چون مدارکی علیه او وجود نداشت قرار منع تعقیب صادر شد.»
بیشتر بخوانید
گم شدن ۵ عضو یک خانواده با هفتاد میلیون تومان طلا
بهرامی گفت: «روز گم شدن اعضای خانواده ام وقتی وارد خانه مان شدیم، رختخواب آنها پهن بود، اما زیر پتو بالش گذاشته بودند. کمد به هم ریخته بود و مدارک بیرون ریخته شده بود. طلاها که حدود هفتاد میلیون تومان ارزش داشت و کاغذ خرید آنها هم در کمد نبود.»
وی در ادامه افزود: «در این مدت نشانههای ضد و نقیضی دیده ام که احساس میکنم اعضای خانواده ام چیزی را از من پنهان میکنند. مثلا همان روزهای اول متوجه شدم که همسرم همان شب با مادرمان تماس گرفته بوده است. او اول تماس همسرم را انکار کرد، اما بعد گفت میخواستند حالم را بپرسند. یک بار هم دامادمان به بهانهای از من خواست تصویر مدارک بچهها را برایش بفرستم. از طرفی پدرم میگفت این اواخر همسرم با برادرش خیلی پچ پچ میکرده است. من با همسرم مشکلی نداشتم، اما فکر میکنم شاید به خاطر اختلافی که دامادمان با من داشت این برنامه را ترتیب داده است.»
منبع: رکنا
انتهای پیام/