کامبیز دیرباز که به تازگی هنرنمایی او در سریال آقازاده را به تماشا نشسته ایم، از بازی در نقش شهید زرین می‌گوید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  فیلم‌های سینمای ما همیشه کمیت قهرمان‌هایش می‌لنگیده و کمتر فیلمی می‌شود پیدا کرد که در آن همه عناصر- از فیلمنامه و کارگردانی تا موسیقی و طراحی صحنه و... - دست به دست هم داده باشد تا یک قهرمان جاودانه از دل آن بیرون بیاید.

البته که در سال‌های بعد از انقلاب و تا اواسط دهه ۷۰ می‌شد رگه‌هایی از قهرمان‌های باورپذیر پیدا کرد که دارای تمام شاخصه‌های یک قهرمان باشد، اما بعد از آن آنقدر فیلم‌ها نتوانستند قهرمان جاودانه و باورپذیر خلق کنند که بسیاری از آن‌ها عطای قهرمان را به لقایش بخشیدند و رفتند طرف فیلم‌هایی که همه شخصیت‌هایش خاکستری بودند. مرز بین خیر و شر هم (به‌معنای کلاسیک آن در قصه) درهم رفت و تمایزش کمتر و کمتر شد تا جایی که قهرمان، گمشده سینمای ما شد. این بار، اما همه‌چیز دست به دست هم داده بود تا در تک‌تیرانداز یک قهرمان جاودانه شکل بگیرد. شهید زرین- قهرمانی که با یک گرینوف (تفنگ دوربین‌دار) کار یک لشکر را می‌کرد.


بیشتربخوانید


ارزش نقش این قهرمان را کامبیز دیرباز وقتی فیلمنامه را خواند به‌واسطه تجربه و هوشش دانست و شک نکرد که این قهرمان همان قهرمان گمشده سینمای ماست و به قول خودش، این نقش را روی هوا زد. به بهانه این قهرمان و فیلم قهرمان‌محوری که می‌تواند نقطه‌عطفی در این‌گونه فیلم‌ها باشد گپی زده‌ایم با کامبیز دیرباز؛ گپی که البته در شرایط بدی شکل گرفت. در نخستین روز‌های پس از خداحافظی علی انصاریان. قهرمانی که دوستی دیرینه با دیرباز داشت و رفتنش عجیب او را به‌هم ریخته بود. با این‌حال او تا اندازه‌ای به این نقش و این شهید ادای دین داشت که حاضر شد در بدترین شرایط روحی با ما درباره این نقش به گفتگو بنشیند.

احتمالا پیش از فیلم تک‌تیرانداز، یک شناخت نسبی از شهید زرین داشتید، اما بعد از قطعیت حضورتان در فیلم و برای تحقیق و پژوهش بیشتر چه کردید؟
اتفاقا تا قبل از این فیلم من خیلی شهید زرین را نمی‌شناختم و صرفا در حد چند خبر و مطلب در تلویزیون چیز‌هایی از ایشان دیده بودم. البته می‌دانستم که داریوش یاری مستندی درباره این شهید ساخته بود، اما هنوز پخش نشده بود و آن را ندیده بودم. زمانی که حضورم در این فیلم قطعی شد، اول از همه با پسر شهید زرین آقای دکتر زرین ارتباط برقرار کردم. ایشان هم محبت کرد هرچه اطلاعات درباره شهید وجود داشت در اختیار من گذاشت، از جمله فایل‌های صوتی محدود یا تک‌پلان ۳۰ ثانیه‌ای از پدرشان که خیلی ارزشمند بود؛ چون من ۳۰ ثانیه فرصت داشتم که قامت و فرم ایشان را ببینم.

اگر اشتباه نکنم، جایی از فیلم هم صدای واقعی شهید زرین را می‌شنویم.
بله، همان‌جایی که با واکمن، صدای بچه‌اش را گوش می‌دهد. به هرحال من در زمان تحقیق و پژوهش، با دکتر زرین به‌عنوان نماینده خانواده شهید در تماس بودم. ایشان هم لینک‌ها و مطالب مرتبط با شهید زرین را در اختیار من گذاشتند و من همه را به دقت خواندم. در کنار این‌ها مستند‌های جنگی دیدم که احساس کردم می‌تواند در این زمینه به من کمک کند. البته بعضی از آن‌ها برایم تکراری بود، چون قبلا دیده بودم. بعضی مستند‌ها هم جدید بود. کلنجار رفتن با فیلمنامه هم که مختص همه فیلم‌ها و همه نقش‌هاست. در پیش‌تولید هم که جلسات مختلف تمرین داشتیم تا این‌که آماده فیلمبرداری شدم.

چرا چندان روی شباهت چهره و فیزیک شما با شهید زرین تاکید نشد؟
بهتر است علی غفاری به عنوان کارگردان به این سوال پاسخ دهد. معمولا وقتی نقشی به خود بازیگر پیشنهاد می‌شود، نمی‌گوید من این نقش را بازی نمی‌کنم، چون شبیه آن شخصیت واقعی نیستم. البته من برای این نقش نه یک بار نه دو بار بلکه چندین بار پرسیدم که آقای غفاری نگاه شما نسبت به این ماجرا و انتخاب من برای بازی در این نقش چیست؟ گفتند ما می‌خواهیم برشی از زندگی شهید زرین را در فیلم ببینیم و چندان هم در این مدل کار، نمی‌خواهیم روی شباهت متمرکز شویم. کمااین‌که ما نمونه‌های خارجی هم داریم که چهره و فیزیک بازیگران، چندان شبیه مابه ازا‌های واقعی نیست. نمونه‌اش فیلم تک تیرانداز آمریکایی که چهره بردلی کوپر شباهت زیادی به آن شخصیت واقعی ندارد. در همین فیلم تک تیرانداز، ما به جای چهره بیشتر روی رفتار و اخلاق شهید زرین تاکید داشتیم و با اجازه خانواده‌شان، اسم و نام خانوادگی شهید را مدنظر قرار دادیم. همچنین روی قصه‌ای که داشتیم، تمرکز کردیم. درمجموع سعی کردیم یک قهرمان باورپذیر را برای بیننده نمایش دهیم. قصدمان این بود کسی که از قبل هم شهید زرین را می‌شناسد، از دیدن فیلم لذت ببرد. حتی تلاش کردیم، اگر یک تماشاگر خارجی که اصلا با فرهنگ ایران بیگانه است و این فیلم را با زیرنویس در یک جشنواره خارجی ببیند، هم با فیلم و شخصیت ارتباط برقرار کند و او را به عنوان یک قهرمان بپذیرد.

چرا از یک لهجه بینابینی استفاده کردید؟
شهید زرین در گچساران به دنیا آمد و بعد از چند سال کوتاه زندگی در آنجا به اصفهان رفت. کسی که ۳۵ سال در اصفهان زندگی کند، ناخودآگاه لهجه آنجا را می‌گیرد؛ بنابراین من باید لهجه‌ای را برای شهید انتخاب می‌کردم که برای مردم آشنا و قابل استناد باشد. در این زمینه چه منبعی بهتر از پسر شهید زرین؟ نوع و اندازه لهجه شخصیتی که در فیلم می‌بینید، موردتایید ایشان است. ضمن این‌که نخواستیم لهجه شهید زرین را خیلی غلیظ بگیریم و صرفا در حدی که آهنگ اصفهانی را رعایت کنیم، عمل کردیم.

به‌طرز جالبی در آخرین قسمت سریال آقازاده هم نقش یک تک‌تیرانداز را بازی کردید. اینجا، اما کل فیلم نقش یک تک‌تیرانداز را به عهده دارید و تک‌تیراندازی، کار محوری شخصیتی است که بازی می‌کنید. چقدر در این زمینه تمرین کردید؟
زیاد. البته امکان این‌که آدم بخواهد با اسلحه گرینوف تیراندازی کند که چندان نیست. اما سعی کردیم با سلاح‌های مشابه دوربین دار تمرین کنیم. وقتی اسلحه دست گرفتم، روی نوع استایل و نوع قرار گرفتن شخصیت برای تیراندازی تمرکز و تمرین کردم. چون ما بیشتر لحظه تیراندازی را می‌دیدیم و لحظه اصابت گلوله که یک پلان دیگر بود. برای همین آن‌چیز که به درد من می‌خورد، نحوه دست گرفتن اسلحه و فاصله چشم با دوربین و اندازه لگدی که اسلحه می‌زند و نوع انگشت روی ماشه گذاشتن و... بود. درباره همه این‌ها با کارشناسان تحقیق و تمرین شد. فیلم‌های نمونه ایرانی و خارجی که صحنه‌های تیراندازی داشت را دیدم. حتی فیلم‌های شکارچیان مختلف را دیدم تا بتوانم نوع صحیح اسلحه دست گرفتن و تیراندازی را ببینم و یاد بگیرم.

بعد از مدت‌ها فیلمی را در سینمای ایران می‌بینیم که یادآور اکشن‌های خاطره‌انگیز دهه۶۰ است نظیر پایگاه جهنمی، پلاک و کانی‌مانگا. فیلم‌هایی که به قهرمان اهمیت می‌دهند و می‌توان در آن‌ها ضدقهرمان را به معنای کلاسیکش دید. فکر می‌کنید چقدر جای فیلم‌های این‌چنینی در سینما ما خالی است؟

پاسخ این سوال را زمانی می‌شود داد که ان‌شاءا... کرونا ریشه‌کن و دوباره سینما‌ها باز شود و اکران عمومی این فیلم و استقبال مردم را ببینیم تا متوجه شویم جای چنین فیلم‌هایی در سینما خالی است یا خیر؟ ولی پیش‌بینی من این است که به طور مثال وقتی سینما از فیلم‌های کمدی اشباع می‌شود، فیلم تلخی مثل متری شیش و نیم ناگاه با اقبال مردم روبه‌رو می‌شود. البته بحث من در اینجا اصلا مقایسه فیلم‌ها نیست. اما خلاف جهت آب شنا کردن و جای خالی یک ژانر را روی صحنه پر کردن می‌تواند از عوامل توفیق یک فیلم باشد. ممکن بود اگر امسال ۱۰فیلم جنگی و اکشن در جشنواره وجود داشت، شاید سخت بود پیش‌بینی این‌که این فیلم موفق می‌شود یا خیر. اما چون فیلم ما تنها فیلم جنگی امسال است و از همه مهم‌تر قهرمان‌محور نیز است، به هر حال تماشاچی عاشق سینما به قهرمان عشق می‌ورزد و تماشاچی تک‌تیرانداز ان‌شاءا... راضی از سالن بیرون خواهد آمد.

شما در بین فیلم‌هایی که من عرض کردم، احیانا فیلم محبوبی داشته‌اید؟
دهه۶۰ که من ده یازده سالم بود. اما در بین فیلم‌های جنگی اگر از دوئل که خودم در آن بازی کردم بگذریم، فیلم‌های آقای حاتمی‌کیا مثل مهاجر و دیده‌بان را بسیار دوست داشتم. همچنین فیلم دیار عاشقان که بازی بسیار خوب پرویز پرستویی را در آن به خاطر دارم یا مثلا فیلم عقاب‌ها که از فیلم‌های قهرمان‌محوری است که آدم از دیدنش کیف می‌کند.

شما پیش از این هم نقش یک شهید را در فیلمی بازی کرده بودید: شهید مجید خدمت در اخراجی‌ها. فیلم اول با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. فکر می‌کنید استقبال از این فیلم و این نقش چطور خواهد بود و آیا سیمرغ دوم شما بعد از دوئل با این فیلم به دست خواهد آمد؟
شاید نشود این دو فیلم را مقایسه کرد، اما از نظر جنگی بودن هر دو فیلم، من فکر می‌کنم تجربه نشان داده مردم به سینمای جنگی علاقه دارند. ما سعی کردیم در لحظه لحظه این فیلم به شعور مخاطب احترام بگذاریم. در مورد سیمرغ هم که واقعا نمی‌شود نظری داد. همه آدم‌ها از تشویق و تقدیر خوش‌شان می‌آید و چه تشویقی بالاتر از این‌که شما در بالاترین جریان سینمایی کشورت بخواهی تشویق شوی. یک بار این اتفاق برای من افتاده و هنوز شیرینی آن با من است. چه بهتر که دوباره هم این اتفاق برایم رقم بخورد، ولی موقعی می‌شود نظر داد که اولا همه فیلم‌ها را ببینم و ثانیا نظر من معیار باشد. اما سلیقه هفت‌عزیزی که در هیات داوران هستند ملاک است و باید دید بازی‌های دیگر در فیلم‌های دیگر جشنواره چگونه بوده است، ولی همین که این فیلم جزو ۱۶فیلم جشنواره بوده و دیده شده، به نظر من خیلی اتفاق خوبی است.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.