به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در واقع تحلیلی که نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده از شرایط ایران، در اختیار مقامات کاخ سفید میگذاشتند، با واقعیتهایی که در جامعه ایرانی میگذشت، فرق زیادی داشت. فرستادن ژنرال هایزر بر پایه چنین اطلاعاتی و ۱۲ روز پیش از فرار شاه رقم خورد. ژنرال چهارستاره آمریکایی آمده بود تا نقش «کرمیت روزولت» را دوباره ایفا کند؛ روزولت در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فرمانده حقیقی کودتا بود؛ همان کودتایی که دولت ملی مصدق را برانداخت و شاه را به قدرت بازگرداند. اما هایزر در مقابل خود یک ایران منسجم را دید؛ مردمی که پیوندی ناگسستنی با رهبر خود داشتند. در واقع تفاوت اصلی و اساسی ایران ۱۳۵۷ با ایران ۱۳۳۲، در کلیدواژه «رهبر کاریزماتیک» خلاصه میشد؛ مسئلهای که به قیام مردم ایران، قوام و استحکام میداد، روند جریان مبارزه را در تمام کشور هماهنگ میکرد و باعث یکیشدن هدف و عمل میشد. ناامیدی هایزر زمانی کامل شد که با سران ارتش شاه دیدار کرد؛ افرادی واداده که به دنبال راهی برای گریز از مخمصه بودند. این موضوع با ورود امام خمینی (ره) به ایران، در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ بسیار جدیتر شد. هایزر، بختیار را مرد این میدان نمیدانست؛ در واقع هیچکس مرد میدان مبارزه با مردمی که پشت سر رهبر خود قرار داشتند، نبود. ازجهت وسعت و کیفیت، نخستینبار بود که ایران چنین وحدتی را تجربه میکرد؛ وحدتی که شاه را فراری داد و هایزر را، دست از پا درازتر، در سحرگاه ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، یک روز پیش از تشکیل دولت موقت انقلاب، به فرودگاه مهرآباد فرستاد و بدون هیچ دستاوردی، روانه خانه کرد.
بیشتر بخوانید
توهمات بختیار و استیصال ژنرالهای شاه
با تشکیل دولت موقت به فرمان امام (ره) در ۱۵ بهمنماه سال ۱۳۵۷، رژیم شاه در معرض سقوط کامل قرار گرفت و روند سرنگونی آن، شتابی مضاعف پیدا کرد. بختیار که با پیوستن همافران به جریان انقلاب و بیعت آنها با امام (ره)، کاملاً مستأصل شده بود، تصمیم گرفت انبارهای اسلحه نیروهای هوایی را، در محدوده پایگاه «فرحآباد»، بمباران کند. طرح عملیات بمباران، تا ساعت ۶ صبح روز ۲۲ بهمن، کامل شد. هدف بختیار، جلوگیری از دستیابی مردم به سلاح بود؛ اما مخالفت تعدادی از نظامیان با این طرح و البته، خطرات ناشی از این اقدام، اجرای آن را به بنبست کشاند. در همان حال، خبر سقوط انبارهای مهمات ارتش و افتادن اسلحه به دست انقلابیون، در اتخاذ تصمیم لغو عملیات، بسیار مؤثر بود. این انبارها، ساعت ۸ صبح به دست مردم افتاده بود. ارتش تقریباً به صورت کامل به مردم پیوسته بود و تنها، واحدهایی از گارد شاهنشاهی، همچنان به درگیری و کشتار ادامه میدادند. هنوز ظهر روز ۲۲ بهمنماه سال ۱۳۵۷ فرا نرسیده بود که این درگیریها به اوج خود رسید. ساعت ۱۰:۳۰ صبح، شورای عالی ارتش، با شرکت «قرهباغی»، رئیس ستاد و بیشتر فرماندهان نظامی برگزار شد. آنها پس از بررسی اوضاع، به این نتیجه رسیدند که کار رژیم شاه تمام است و ارتش، باید اعلام بیطرفی کند. در همان حال، خیابانهای تهران، توسط مردم سنگربندی شده بود و جنگ میان وابستگان رژیم با مردم، به شدت ادامه داشت. حوالی ظهر بود که خبر سقوط ستاد ژاندارمری و در پی آن، تصرف ساختمان شهربانی کل کشور توسط مردم، منتشر شد. درگیری در حوالی این دو ستاد، دهها شهید و مجروح بر جای گذاشت.
سقوط زندان قصر
در این بین، تعدادی از نیروهای انقلابی، به همراه جمعی از نظامیانِ پیوسته به مردم، خود را به زندان قصر رساندند و با گشودن درِ زندان، زندانیان سیاسی باقیمانده در بند رژیم شاه، آزاد شدند. پادگان «حشمتیه» و زندان آن نیز، پس از ۴ ساعت زد و خورد، بالاخره به تصرف مردم درآمد. سردمداران رژیم، دیگر هیچ تسلطی بر اوضاع نداشتند. مردم تمامی مراکز حساس اداری و نظامی را، یکی پس از دیگری فتح میکردند و هیچ نیرویی جلودارشان نبود. فرمانداری نظامی تهران، ناامیدانه، آخرین اعلامیه خود را صادر کرد و از نظامیان پیوسته به ملت خواست به پادگانها برگردند؛ تقاضایی بیمعنا و پوچ که عملاً در آن شرایط، قابلیت اجرا نداشت. در همین حال، در درگیریهای شدید میدان امام حسین (ع) تهران، سرلشکر ریاحی، فرمانده گارد، هدف گلوله انقلابیون قرار گرفت. این اتفاق، روحیه نظامیان گارد را که همچنان به کشتار و سرکوب ادامه میدادند، ضعیفتر کرد.
آخرین نفسهای رژیم
شاپور بختیار طی یک مکالمه تلفنی، برای دیدار با مهندس بازرگان اعلام آمادگی کرد. هدف از این دیدار، تقدیم استعفانامه به بازرگان و کنارهگیری از نخستوزیری بود. محل ملاقات، منزل مهندس «جفرودی» تعیین شد؛ اما بختیار به آنجا نرفت. او دو ساعت پیش از برگزاری جلسه، یعنی در ساعت ۲ بعدازظهر روز ۲۲ بهمن و پس از محاصره ساختمان نخستوزیری توسط مردم، خود را به دانشکده افسری رسانده و از آنجا، با استفاده از بالگرد، به منزل یکی از اقوامش گریخته بود؛ جایی که ششماه در آن مخفیانه زندگی کرد و سپس، از ایران خارج شد. ساعتی بعد از فرار بختیار، سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران، هنگامی که قصد داشت از دست مردم بگریزد، بازداشت شد. با تصرف ساختمان نخستوزیری، دیگر رمقی برای رژیم باقی نماندهبود. ساعتی بعد، تمام کلانتریها، پایگاههای ژاندارمری و قرارگاههای پلیس، به تصرف مردم درآمد. حالا فقط یکجا باقی مانده بود که انقلابیون با تصرف آن، میتوانستند رسماً پیروزی انقلاب اسلامی ایران را اعلام کنند؛ ساختمان رادیو و تلویزیون.
مژده پیروزی در ساعت ۱۸
حدود ساعت ۶ بعدازظهر روز ۲۲ بهمن، تعداد زیادی از نیروهای انقلابی خود را به ساختمان رادیو و تلویزیون رساندند. مأموران مستقر در ساختمان، انگیزهای برای درگیرشدن با مردم نداشتند. به همین دلیل، ساختمان با کمترین زد و خورد، به تصرف مردم درآمد. لحظه تاریخی فرا رسید. حجتالاسلام فضلا... محلاتی از روحانیان مبارز و شاگرد حضرت امام (ره)، پشت میکروفون رادیو قرار گرفت تا جملاتی تاریخی را بر زبان آورد: «اینجا تهران است. صدای راستین ملت ایران؛ صدای انقلاب. امروز به همت مردانه ملت، آخرین دژهای استبداد فروریخت. یکی از این آخرینها، همین رادیو بود؛ صدای واقعی استبداد. ملت به ما نیرو داد و راهمان را هموار کرد تا بتوانیم همچون پارهای کوچک از پیکر عظیم مردم، صدای راستین انقلاب را به گوشها برسانیم.» این جملات در تاریخ ماندگار شد؛ جملاتی که به شنوندگان اطمینان میداد، دوران استبداد ستمشاهی به سرآمده است و باید طلوع خورشید استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را، با یاد شهیدان درخونخفته، جشن گرفت.
نخستین پیام امام (ره)
امام خمینی (ره) در پیامی به مناسبت پیروزی ملت ایران و سرنگونی رژیم پهلوی، خطاب به مردم فرمودند: «در این لحظه حساس که به لطف خداوند مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری میشکند و انقلاب اسلامی شما شکوفهها و میوههای خود را آشکار میسازد، لازم میدانم، ضمن ابراز تشکر و قدردانی از یکیک شما برادران و خواهران، چند نکته را یادآوری نمایم: شما در جریان مبارزات گذشته، رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کردهاید و اکنون، بیش از پیش لازم است این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران میتوانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند. لهذا از شما میخواهم که اولاً، مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتشسوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزنند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت، از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمانان، دست به چنین کارهایی میزند تا نهضت ما را، ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نماید. من اکیداً اعلام میکنم که هرکس دست به چنین عملیاتی بزند، از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است. ثانیاً، توجه داشته باشید که هنوز انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن به پایان نرسیدهاست. دشمن از انواع وسایل و دسایس بهرهمند است و توطئهها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئهها را نقش برآب میسازد. ثالثاً، افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار میگیرند، هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنانکه سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی، به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد. از همه شما برادران و خواهران عزیزم میخواهم که با دولت موقت انقلاب اسلامی که وارث یک سلسله خرابیهای دولتهای فاسد گذشته است، همکاری نمایید تا به حول و قوه الهی، هرچه زودتر با همکاری یکدیگر، ایران اسلامی آباد و آزاد را که مورد غبطه جهانیان باشد بسازیم. والسلام علیکم و رحمةا... و برکاته/ روحا... الموسوی الخمینی.» * به این ترتیب، پیوند ناگسستنی امام و مردم، شکوهمندترین انقلاب تاریخ و معجزه قرن را به پیروزی رساند؛ انقلابی که توانست ابرقدرتها را به زانو درآورد و نور امید را در دل آزادیخواهان جهان زنده کند.
منبع: خراسان
انتهای پیام/