به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد، محمدصادق کوچکزاده رئیس حوزه هنری یزد از انتشار کتاب «جماران تا گُلف» با موضوع دفاع مقدس خبر داد و گفت: این اثر به قلم مریم طباطبایی نویسنده یزدی، خاطرات زندگی و رزمندگی سردار شهید حاج حسن دشتی رحمت آبادی از فرماندهان یزدی دفاع مقدس را در قالب داستانی جذاب و خواندنی به تصویر میکشد.
او افزود: در این زندگینامه داستانی، بخشی از زندگی و مجاهدتهای این شهید گرانقدر به روایتگریِ اصلی همسر شهید و سپس مادر، برادر، خواهر و همرزمان شهید آورده شده است.
کوچکزاده ادامه داد: «جماران تا گلف» در حدود ۱۵۰ صفحه با قطع رقعی به زودی به همت انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار کتاب خواهد شد.
رئیس حوزه هنری استان با اشاره به برگزاری کنگره ملی بزرگداشت چهار هزار شهید دارالعباده و دارالعلم یزد در اسفندماه، گفت: این اثر در نوبت چاپ است و تلاش میکنیم تا به کنگره برسد و رونمایی شود.
کوچکزاده با بیان اینکه نویسنده کتاب از جمله رویشهای کارگاههای داستان و رماننویسی حوزه هنری است، خاطرنشان کرد: این اثر حاصل پنج ماه پژوهش، مصاحبه و نگارش اوست.
او افزود: این کتاب با همکاری حوزه هنری یزد و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان تولید شده است.
حسن دشتی، متولد ۲۸ اسفند ۱۳۳۷ در رحمتآباد یزد است. کودکی و نوجوانی پر فراز و نشیب او همراه با تحولات سیاسی و فرهنگی به رهبری عالم مجاهد، شهید آیتالله صدوقی (ره) در یزد و دوره جوانیاش نیز با شروع مبارزات علیه رژیم طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی همزمان بود.
پس از پیروزی انقلاب از اولینهای سپاه یزد به حساب میآمد و مدتی هم در جماران پاسدار حفاظت از بیت امام خمینی (ره) بود.
حاج حسن، مدتی هم فرمانده سپاه بافق بود و پس از آن بیشتر روزها و شبهای زندگی خود را در جبهههای جنوب در دفاع از حریم اسلام و ایران سپری کرد و در بیشتر عملیاتها حضور داشت.
رئیس ستاد تیپ مستقل ۱۸ الغدیر و فرماندهی لجستیک این تیپ از جمله مسئولیتهای شهید دشتی در دفاع مقدس بود.
سرانجام این سردار رشید اسلام، اول بهمن ۱۳۶۵ در سن ۲۸ سالگی در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل آمد.
از این شهید بزرگوار دو فرزند به یادگار مانده است.
گزیدهای از کتاب «جماران تا گلف»:
به او میگفتند: «پدر بیسجیها»، با اینکه سن و سالی نداشت. همین که میآمد در خط، بچهها انگار بابا دیده باشند، میریختند دورش را میگرفتند.
انگار نه انگار که فرمانده است. آن روزها فرمانده لجستیک سپاه بود. لجستیک یعنی همهجوره نیرو برسانی به خط. نیرو فقط رزمنده نیست، نیرویِ نیرو را هم باید تأمین کنی. رزمنده را که رساندی خط، غذا میخواهد و جایِ زندگی و جایِ خواب و اسلحه و هزار چیز دیگر.
باید هرچه میخواهد را برایش فراهم کنی و بعد بگویی «حالا خوب بجنگ.»؛ جملهای که یک جورهایی شده بود تکیه کلام حاج حسن. «لجستیک» خارجکی یعنی همان «تدارکات» خودمانی و هرچه لجستیک ابهت دارد، تدارکات کموزن است. به تدارکاتیها میگویند ستادی، پشت هر رزمندهای که میجنگد باید کمِ کَمَش پنج نیروی ستادی باشد. حاج حسن که فرمانده بود، انگار پشت هر رزمنده یک لشگر بود.
مریم طباطبایی نویسنده این کتاب فارغ التحصیل رشته مهندسی گیاه پزشکی و کارشناس علوم قرآنی است.
او از کودکی به ادبیات و نوشتن علاقهمند بود، ولی از تابستان ۱۳۹۶ با حضور در دورههای آموزش داستاننویسی و رماننویسی حوزه هنری یزد فعالیت جدی خود را در این زمینه آغاز کرد و امسال نخستین اثر این نویسنده منتشر خواهد شد.
انتهای پیام/ی