مروری بر سبک زندگی و روحیات صادق صندوقی هنرمندی که با طراحی‌هایش مشهور بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، صادق صندوقی یکی از ماندگارترین نام‌ها در حوزه تصویرگری کتاب‌هاست، تصویرگری دیوان حافظ، کتاب‌های ژول ورن و از همه به یادماندنی‌تر، کارت‌های تشویق دانش‌آموزان دهه شصتی در دوره‌ای که طراحی کامپیوتری وجود نداشت، نگاه مشتاق علاقه‌مندان را به خود خیره می‌کرد و در نوجوانان و جوانان آن دوره شوری برای خواندن می‌آفرید.


بیشتربخوانید


تا آخرین لحظه فعال بود
زنده‌یاد صندوقی در سال ۱۳۲۵ در همدان به دنیا آمد. برای ادامه تحصیل خود را به هنرستان هنر‌های تجسمی رساند. کار نقاشی را ادامه داد و حدود نیم قرن تلاش مستمر در زمینه نقاشی و تصویرگری را در کارنامه حرفه‌ای خود ثبت کرد. یکی از شاگردانش در توصیف احوال او در دوران سالمندی‌اش می‌گوید: «با آن‌که کمر خمیده‌اش درد می‌کرد، همچنان قلم در دست داشت و خوابیده نقاشی می‌کرد. مهربان بود و آن‌چه می‌دانست با دست و دلبازی بسیار شرح می‌داد و سخاوتمندانه راز‌های طراحی را برایمان افشا می‌کرد.» او در زندگی خانوادگی‌اش نیز موفق بود و خاطرات شیرینی از خود به جا گذاشته است. سه فرزند با نام‌های شهرزاد، شیرین و شادی دارد که هرکدام در ادامه راه پدر، دستی در هنر و ادبیات دارند.

خالق خاطرات چند نسل / موفقیت به وقت ۶۰

همه چیزش خانواده بود
شهرزاد صندوقی، دختر بزرگ صادق صندوقی، پدر را این‌طور برای ما معرفی می‌کند: «او به ضعف‌هایش فکر نمی‌کرد و همیشه به داشته‌هایش می‌اندیشید. دست یاری‌اش همیشه به سمت نیازمندان دراز بود و به همه یاری می‌رساند. او شوخ و خوش‌برخورد بود و کودکان را در آغوشش پناه می‌داد. رابطه‌اش با نوه‌ها گرم و صمیمانه بود. پدرم همیشه با کودکان همبازی می‌شد و دنیا را آسان می‌گرفت. برای انسان‌ها حرمت قائل بود وخانواده برایش همه چیز بود.»

لحظه‌ها را به غنیمت می‌شمرد
دختر استاد صندوقی دوران سالمندی او را این‌گونه توصیف می‌کند: «پدرم در دوران سالمندی بیشتر وقتش را صرف تماشای فیلم، گوش دادن به موسیقی و مطالعه می‌کرد. او صبح‌ها باغچه کوچک خانه را آب می‌داد، درختان سرسبز حیاط را سیراب می‌کرد و می‌گفت: «عطر و رایحه گل‌ها به انسان برای شروع روز روحیه می‌دهد». سپس نرمشی می‌کرد و اشعار زیبا را زیرلب می‌خواند. پدر هنرمندم از ۱۸ سالگی تا آخرین روز‌های حیاتش، در پایان هرروز به نگارش خاطراتش می‌پرداخت، چرا که عاشق مرور خاطرات برای خودش و همین‌طور به‌جا گذاشتن آن‌ها برای آیندگان بود.» خانم صندوقی درباره پشتکار پدرش چنین می‌گوید: «پدرم همیشه زیبایی‌هارا می‌دید و به تصویر می‌کشید. او تک‌تک لحظه‌ها را به غنیمت می‌شمرد و این کلام امیرالمومنین (ع) را تکرار می‌کرد که «هرکه دو روزش یکسان باشد مغبون است و هرکه فردایش بدتر از دیروزش باشد محروم است و... و هرکه در کاستی باشد، مرگ برایش بهتر است» پدرم مرگ را به روشنایی صبح می‌دید و سرانجام در سن ۷۳ سالگی به دنیای زیبا و رنگی پشت ابر‌ها رفت و برای همیشه با دنیای رنگ و نقاشی خداحافظی کرد.»

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

برچسب ها: دهه شصت ، جالبترین ها
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.