به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، سال ۹۹ با وجود تمام فراز و نشیبها برای جریانهای سیاسی به پایان رسید؛ سالی که چالشها و بالا و پایینهای زیادی برای شخصیتهای سیاسی و احزاب مختلف به همراه داشت. در همین سال بود که دو جریان بزرگ فعال در عرصه سیاست کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان سخت درگیر مسائل پیش آمده بعد از انتخابات مجلس و پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بودند.
اصلاح طلبان که بعد از حضور ضعیف و شکست در انتخابات مجلس شورای اسلامی و رای نیاوردن نامزد هایشان، مدتی به انزوا فرو رفته بودند، سال ۹۹ را با شوکی بزرگ آغاز کردند. اوایل اردیبهشت بود که خبر استعفای حجتالاسلام و المسلمین عبدالواحد موسوی لاری از شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، خبر اول احزاب در رسانههای کشور شد.
اما این پایان کار نبود. هنوز چند ماه از استعفای موسوی لاری نگذشته بود که این بار خبر استعفای محمدرضا عارف، رئیس شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، این جریان سیاسی را به شوک فرو برد. علیرضا خامسیان از نزدیکان عارف در این باره گفت که استعفای محمدرضا عارف از ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در اسفند ماه سال قبلش صورت گرفته بود!
با انتشار خبر استعفای موسوی لاری و عارف، شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تقریبا منحل شده محسوب شد و اصلاح طلبان برای مدتی در سکوت فعالیتهای خود را دنبال میکردند، سکوتی که گویا نشان از حرکتی تازه و گامی دیگر در راستای وحدت جبهه اصلاحات بعد از شورایعالی سیاستگذاری داشت؛ با این شرایط، فعالیتهای اصلاح طلبان فعلا ذیل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در جریان بود.
در میان سکوتی که اصلاح طلبان در تابستان ۹۹ در پیش گرفته بودند، جسته و گریخته اخبار رسمی و غیر رسمی از ایجاد تشکل جدید روایت میکردند، تشکلی که به نظر ساز و کارش تقریبا شبیه شورایعالی سیاستگذاری بود، ولی ترکیب اعضا در آن فرق میکرد؛ در هر صورت هنوز در خصوص ایجاد تشکل جدید صحبتی به میان نیامده بود، اما مشخص بود که تشکلی جدید از سوی اصلاح طلبان در حال راه اندازی است.
در هر صورت کمتر از یک سال به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مانده بود و اصلاح طلبان نباید بعد از شکست در انتخابات مجلس یازدهم، این فرصت مهم را از دست می دادند و باز هم شکست می خوردند.
در این میان بازار حدس و گمانها هم همچنان داغ بود و هر روز گزینه تازهای برای نامزدی از سوی جریان اصلاحات مطرح میشد؛ سید حسن خمینی، محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، بیژن نامدار زنگنه، محمدباقر نوبخت، علی لاریجانی، سردار حسین دهقان، محمدجواد ظریف، محمدجواد آذری جهرمی، صادق خرازی، محمدرضا خاتمی، سورنا ستاری، محمدرضا عارف، عباس آخوندی، محمد شریعتمداری، مسعود پزشکیان، مصطفی کواکبیان، مصطفی معین، رضا اردکانیان، عبدالناصر همتی، محمدعلی افشانی و حتی سید محمد خاتمی اصلاح طلبانی بودند که به صورت پراکنده اخبار احتمال حضورشان در انتخابات به عنوان نامزد انتخاباتی از مجامع مختلف خبری به گوش میرسید.
البته جدا از این اسامی، اصلاح طلبان صحبتهایی در خصوص نامزدی خانمها در انتخابات ریاست جمهوری به میان آوردند و از افرادی مانند معصومه ابتکار، پروانه سلحشوری، شهیندخت مولاوردی در صحبتهای خود نام بردند، اما کیفیت موضوع به حدی نبود که از طرف شخصیتهای مطرح این جریان جدی گرفته شود و در مورد آن صحبت زیادی صورت بگیرد.
پس از چندین ماه سکوت نسبی در جبهه اصلاحات، در لا به لای اخبار منتشر شده که هر از گاهی به گوش میرسید که ترکیب نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان مشخص شده است؛ ۴۶ نفر که ۳۱ نفر از آنها را اشخاص حقوق یا همان نمایندگان احزاب و ۱۵ نفر از آنها را اشخاص حقیقی یا به قولی مشاوران تشکیل میدادند؛ اسم این تشکل ائتلافی اصلاحطلبان نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان یا به اختصار (ناسا) نام داشت.
در نهایت در تاریخ ۵ بهمن بود که اسامی اشخاص حقیقی منتشر شد که نام شخصیتهایی مانند بهزاد نبوی، سید حسین مرعشی، محسن امینزاده، محمدرضا جلاییپور، سید حسن رسولی، سید سراجالدین موسوی، محسن میردامادی، سید معروف صمدی، حسن صادقی، فخرالسادات محتشمیپور، علیرضا علویتبار، عماد بهاور، اسماعیل گرامی مقدم، فاطمه سعیدی، بدرالسادات مفیدی به چشم میخورد.
اولین جلسه این نهاد در ۲۶ بهمن در حسینیه جماران برگزار شد. در این جلسه بر تدوین آیین نامه مناسب برای نحوه ورود به انتخابات ۱۴۰۰ و تهیه ساز و کار تاکید شد؛ در نهایت محمود صادقی، فرج کمیجانی، علی باقری، شهیندخت مولاوردی و آذر منصوری برای این منظور انتخاب شدند.
به فاصله چند روز بعد از جلسه اول، جلسه دوم این نهاد در تاریخ ۶ اسفند برگزار شد که در این جلسه بهزاد نبوی که رئیس سنی آن بود به عنوان رئیس موقت نهاد اجماع ساز، آذر منصوری سخنگو و حسین کمالی، آذر منصوری، فرج کمیجانی و محمد رضا جلایی پور به عنوان دیگر اعضای هیئت رئیسه تا تصویب آیین نامه نهاد اجماع ساز انتخاب شدند.
اگر بخواهیم راهبرد جریان اصلاحات را از ابتدای سال ۹۹ تا آخر بررسی کنیم با سه راهبرد مواجه میشویم.
در ابتدا برخی از احزاب و شخصیتهای جریان اصلاحات به دلایل مختلف نظر به عدم مشارکت در انتخابات داشتند و صحبتهایی در این خصوص به میان آورده بودند؛ آنها بزرگترین مشکل خود را کسب مجوزهای قانونی از سوی نهادهای قانونی، خصوصا شورای نگهبان میدانستند.
محسن آرمین، فعال سیاسی اصلاح طلب و از دستگیر شدگان فتنه ۸۸ در مصاحبهای با اشاره به این موضوع میگوید که شرایط اجتماعی و سیاسی انتخابات ۱۴۰۰ با شرایط سالهای ۹۲ و ۹۶ متفاوت است و اگر روند برگزاری انتخابات به گونهای طراحی شد که اصلاحطلبان از گزینهای محروم شدند لزومی به شرکت آنان در انتخابات نیست.
احمد حکیمی پور هم پیشتر در صحبتهای خود از عدم التزام اصلاح طلبان به شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ تاکید کرده بود.
اما تفکر دیگری که جریان اصلاحات را در این ایام همراهی میکرد، حضور مشروط اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری بود؛ برخی از شخصیتهای جریان اصلاحات حضور در انتخابات را به ایجاد شرایط امکان حضور افراد مدنظر این جریان در انتخابات ریاست جمهوری مشروط کردند.
سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات در این باره گفته بود که شاید عقلانیترین راهبرد را بتوان در مشارکت مشروط جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنان چه شروط مطرح شده برآورده نشد، باید عطای انتخابات را به لقایش بخشید.
در مقابل این دو نظریه که استقبال زیادی از آنها نشد، نظریه دیگری در جریان اصلاحات وجود دارد که پشتوانه محکمتر و طرفداران بیشتری را در خود جای داده است و آن نظریه حضور حداکثری و پرقدرت در انتخابات است.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در حمایت از این نظریه و در پاسخ به حامیان مشارکت مشروط در انتخابات گفت: شمایی که از حضور مشروط صحبت میکنید هم آخرش رأی خواهید داد. با همه این دعواهایی که در ایران داریم، راهی جز صندوق رأی نداریم. اصلا شرط و حضور مشروط شما پذیرفته نشد بعد میخواهید چه کار کنید؟
محمود میرلوحی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره اتفاقات اخیر در جریان اصلاحات میگوید: در ابتدا دغدغهای وجود داشت که با توجه به رفتار شورای نگهبان آیا انتخابات ریاست جمهوری با راهبرد مشارکت حداکثری که لازمه انتخابات رقابتی است، مهیا میشود؛ یا خیر؟ به دلیل تردیدهایی که در این حوزه بود جریان اصلاحات مدتی دچار ابهام شد.
علی صوفی دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات هم در این باره با اشاره به نیاز کشور به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات گفته است: اصلاح طلبان باید با یکدیگر اجماع کرده و گزینه واحد معرفی کنند که اگر اینطور باشد، شانس پیروزی با اصلاح طلبان خواهد بود.
با توجه به اخباری که به صورت پراکنده در شبکههای اجتماعی از نامزدهای متعدد انتخاباتی جریان اصلاحات مطرح میشود و مواضع اخیر شخصیتهای اصلاح طلب، به نظر میرسد این جریان با وجود راهبرد قطعی، مشروط، منتفی؛ استراتژی مشارکت حداکثری را در انتخابات در پیش گرفته است.
هرچند باید منتظر اقدامات بعدی این جناح سیاسی کشور در آستانه انتخابات بود تا ببینیم این جریان چه تغییری در تاکتیک خود برای ورود به انتخابات در پیش خواهد گرفت و به چه صورت در انتخابات شرکت خواهد کرد.
انتهای پیام/