به گزارش خبرنگار حوزه حوادث و انتظامی گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، قصه تمام نشدنی دارند، افرادی که علاوه بر ذات و باطن حتی ظاهرشان هم با افراد معمولی تفاوت دارد، سر و وضعی عجیب و تتوهایی روی سر، صورت و بدن؛ برای خودشان قلدرانی هستند که هیچکس حق ندارد روی حرفشان حرف بزند. مدل مو، هیکل و نوع گفتارشان فرق دارد و جای تیزی، بریدگی، بخیه، خالکوبی و تتو به وفور و با هر مدل که تصور کنید بر سر و صورت و اندامشان نقش بسته است، این افراد در نوع خود به شرارت شهره هستند و حتی در بیشتر اوقات به این شرارت و بی اخلاقی افتخار هم میکنند؛ صحبت از لفظی آشنا به نام اراذل و اوباش است، لفظی که در این چندسال اخیر پلیس با طرحهای خود که تقریبا هر ماه برگزار میشود سعی داشته چهرهای از آنها به مردم نشان دهد تا علاوه برآشنایی، مردم در محل عبور و مرور خود کمی دقت بیشتری داشته باشند.
البته سردار قاسم رضایی جانشین فرمانده ناجا در این رابطه اعلام کرد که تامین امنیت مردم و صیانت از این مهم، خط قرمز پلیس است و به هیچ فردی اجازه نمی دهیم امنیت، آرامش و آسایش مردم را هدف بگیرد و خدشه دار کند؛ در مقابل هر فردی که بخواهد، امنیت و آرامش مردم و جامعه را برهم بزند، قاطع و با اقتدار ظاهر می شویم و به اراذل و اوباش اجازه جولان نمی دهیم.
وی خطاب به اراذل و اوباش گفت که این مسیری که پیش گرفتید، عاقبت ندارد، از انحراف دور شوید و به کانون خانواده و آغوش امن جامعه باز گردید زیرا راهبرد پلیس در برخورد با اراذل و اوباش جدی است و راه اندازی قرارگاه مبارزه با اراذل و اوباش بیانگر این است که برنامه پلیس در این حوزه فراتر از ماموریت و عملکرد ، جاری و روزانه است، بلکه اجرای طرح های تشدید مقابله با اراذل و اوباش استمرار دارد.
البته در این میان کسانی هم هستند که نه تنها آسایش مردم یک محله بلکه مردم بخشی از شهر را مختل کردهاند و پلیس بارها با دستگیری و حتی چرخاندن آنها در سطح شهر سعی در شکاندن ابهت و غرور آنها کرده است اما گویا برای آنها درس عبرت نمیشود و علاقهای به تکرار کار خودشان دارند و با توجه به رویهای که در پیش گرفتهاند متاسفانه تعداد اراذل و اوباش کم نمیشود در این راستا بهرام بیات آسیبشناس اجتماعی در مورد دلایل خالی نشدن شهر از اراذل و اوباش با وجود اقدامات پلیس معتقد است که «فرهنگ نوچهگری و نوچهپروری اساسا یک بحث تاریخی است و به امروز مربوط نمیشود. پیش از انقلاب حتی این موضوع در تهران بسیار بیشتر از امروز در برخی محلههای تهران یک سبک زندگی شده بود»
وی بر این باور است که در مرحله بعد، این موضوع متاثر از بحث آسیبهای اجتماعی مانند افزایش بیحدوحصر حاشیهنشینی، افزایش مهاجرت از شهرستان به تهران، رشد جرم، ناهنجاریها و بزههای اجتماعی مانند دزدی، خفتگیری، زورگیری است. اما این موارد اما نقش تعیین کننده ندارند. به نظر من در این موضوع خاص نقش تعیین کننده به عواملی کنترلی برمیگردد. یک حالت آن کنترل با مکانیسمهای پیشگیرانه اجتماعی است و حالت دیگر هم کنترلهای پلیسی و فیزیکی است.
مطالب گفته شده در بالا، عناوینی بودند که شاید ما در طول روز زیاد بشنویم اما به تازگی علی القاصی مهر، دادستان تهران اعلام کرده که بسیاری از اراذل و اوباش رویکرد سنتی را تغییر داده اند و به نوچه پروری روی آورده اند و دیگر اینکه با اتصال به سرویس های جاسوسی مورد بهره برداری سیاسی قرار گرفته و ابعاد امنیتی وسیعتری پیدا کرده اند، این صحبت دادستان تهران باعث شد تا ما چنین موضوع مهمی را از سردار حسین رحیمی رئیس پلیس پایتخت پیگیری کنیم، سردار رحیمی اظهار کرد که « بر روی این موضوع کامل تسلط داریم و با هماهنگی که با دستگاه قضا داریم، علاوه بر برخورد با اراذل و اوباش در حوزه شرارت، اگر این افراد در مسائل امنیتی هم اقداماتی انجام داده باشند، با آنها قاطعانه و جدی برخورد خواهیم کرد».
اما سوال اینجاست که چرا این افراد در جامعه میتوانند به راحتی وارد هر باند مخفیانهای برای جاسوسی شوند و بی اعتقاد به هر چیزی دست به انجام فعالیتهایی نابهجا میزنند؟ نکته مهم این است که در صورتی که نهادها و سازمانها برای برخورد با اوباش با پلیس همکاری نکنند مشکلات بیشتر میشود و طبیعتا اگر تمامی مردم و مسئولان بدانند ناامنی چه ضربهای بر پیکره سازمانها وارد خواهد کرد مشتاقانهتر برای مقابله حضور خواهند یافت؛ تجربه نشان داده هرجا مطالبهگری مردم جلوتر باشد نهادها وادار به انجام وظیفه خواهند شد. با توجه به ایجاد مجلس جدید و دغدغه نمایندگان برای تحول در کشور، لازم است نگاه جدیدی به قوانین داشته باشیم تا نهادهای لازم به همکاری با پلیس از نظر قانونی الزام به این مهم داشته باشند.
در پایان؛ امید است به زودی شاهد خبرهایی خوش در زمینه کاهش حضور اراذل و اوباش در جامعه باشیم زیرا این موضع در امنیت مردم تاثیر دوچندانی خواهد گذاشت.
ما تو روستا زندگی میکنیم جوریه که همه افراد روستاهای اطراف خودمونو میشناسیم الا یه بیست روزی هست که یکی از این افراد به سه تا اونور تر از روستای ما مهمون اومده یه کاری کرده که اون روستارو به گند کشیده هیچ با کارهاش و دزدی هاش به زندگی عادی ما هم اسیب زده نمونش گوشی دو نفر از اشناهای مارو دزدیده و مردم از ترس اسیب های بقیشون رفتن یه پولی بهش دادن و گوشی های خودشون و بچه هاشون تحویل گرفتن ازش
به نظر من مقصر نیروی انتظامیه که برخورد شدید نمیکنه میری شکایت میکنی میره دم خونش میگه اقای فلانی از دستت شکایت کرده طرف هم بعدا میاد یقه شاکیو میگیره یا سریع ولش میکنن میاد بیرو