به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، عامل قتل عام کنگان که با قتلهای پی در پی در این شهرستان چند روزی رعب و وحشت به این شهر آورد بالاخره به ضرب گلوله ماموران پلیس کشته شد.
او قبل از این که به دام مامورن بیافتد در صوتهایی که منتشر کرد انگیزههای خود را از جنایتهایی که مرتکب میشد عنوان کرد. در این گزارش آخرین حرفهای این قاتل بی رحم را از زبان خودش بخوانید.
بیشتربخوانید
اسم من عبدالودود است و این اسمهایی است که من دوست ندارم و فقط برای معرفی آدم هاست؛ که همدیگر را بشناسند.
من یک زندگی عادی و ساده را دوست داشتم، ولی ظلمهایی به من شد. من نه ظالمم و نه دزد و ترسو هستم، اما مردمذ به من ظلم کردند.۲۷ سال از بهترین سالهای زندگی ام در زندان گذشت و بعد از این سالها به خاطر مادر و خانواداه و دوستان و فامیلها دودست داشتم یک زندگی ساده داشته باشم.
ما در خانهای ۳۰۰ متری زندگی میکنیم و ما خانواده معروفی هستیم. من آدم پولداری هستم و هر جای دنیا دلم بخواهد میتوانم زندگی کنم و هر جایی میتوانم زندگی کنم. صدها خانه دارم و به جز چین و کره هر جای دیگری میروم.
من کوچکترین اهانتی به کسی نکرده ام، چون در خانواده باادبی بزرگ شدم و سعی کردم مشکلی ایجاد نکنم. ولی نشد. چون وقتی چیزی ببینی و ساکت بمانی یعنی آدم ترسویی هستی. برای همین قرار گذاشت ساکت ننشینم.
هر تعدی و تجاوزی به من و خانواده ام بشود تحمل نمیکنم و این روش زندگی من است. هر که دوست دارد، دوست داشته باشد و هر که دوست نداشته باشد سرش را به دیوار بزند!
اگر هم کسی میخواهد مقل باشد این گوی و این میدان. من در دیر هستم. کوچکترین خیانت را نمیتوانم تحمل کنم جتی اگر برادرن انجام دهد، او را میکشم. اگر کسی پشت سرم حرفی بزند ساکت نمینشینم.
مردم به من ظلم کردند.۱۵ یا ۱۶ ساله بودم که آن موقع پدرم هنوز حاجی نشده بود. ما با برادرانم که روی چشم من جا دارند و یک خانواده که دوست پدرم بود در حسن آباد زندگی میکردیم. یکی دیگر از دوستان پدرم از ما ۲۰۰ هزار تومان قرض کرد و به کنگان آمد. میگفت شنیده کنگان خوب است و دلش میخواست بیاید، اما پول نداشت. وقتی امد ما با آنه مشکلی نداشتیم.
تا اینکه یک روز بچه هایش با پسررادرم جر و بحث کردندو یکی چاقو کشید و یکی خون دماغ شد. بعد با هم درگیر شدند و بزرگترها آمدند و گفتند چرا این کارها را کردید؟ آن روز من با پسربرادرم دعوا کردم و حتی به او سیلی زدم. اما آنها به من احترام نگذاشتند و شب سی نفری با چوب و چماق به خانه ما ریختند. من میگفتم بگذارید گفتگو کنیم، اما آنها با چوب و چماق به من حمله کردند. بعد من را داخل ماشین کردند و به پاسگاه بردند. در پاسگاه دستم را شکستند. باز هم دست بردار نبودند و چند بار دیگر به خانه مان حمله میکردند. با اینکه خانه حرمت دارد. زن برادرم از این حملهها میترسید و آخر سر به خاطر ترس فوت کرد.
آن سی نفر خانه فساد درست کردند. اختلافات ما با آنها همین اختلافات طایفهای است. حالا هم در دیر هستم و فرار نمیکنم. کسی به من تعدی کند جوابش را میدهم. الان در بازارها و لنج هستم. اول ماسک میزدم، اما الاان باموتور و چهره باز تردد میکنم. بعضی مردم فهمیدند که چه کارهایی میخواهم انجام دهم و همه این کارها مربوط به همان خانه فساد است. اگر این خانه فساد نبودم من میگذشتم. اما باید با آنها تسویه حساب کنم. خانه آن ۳۰ نفر را بلدم و از آنها نمیگذرم، چون باعث مرگ زن داداشم شدند.
من آنها را در خانه هایشان نمیشم، چون خانه حرمت دارد و من مثل آنها حرمت خانه را نمیشکنم. اما هر جایی بشود آنها را میکشم. من مجهز به تمام اسلحهها هستم.
احساس میکنم دیگر زمان مرگ من رسیده است و به پسران برادرانم و پسران خواهرانم سفارش میکنم که برایم قبری حفاری کنند.
من دیگر به کسانی که به من تعدی کنند رحم نمیکنم.
عامل قتل عام کنگان که دخترعموها و دیگر اعضای فامیلش را کشته بود در ترفند پلیسی به مقر پلیس منطقه سنگان کنگان کشانده شد و با شلیک یک گلوله پلیس تک تیرانداز به هلاکت رسید.
منبع: رکنا
انتهای پیام/