به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پاییز بود که زن میان سالی برای سرکشی از پسرش که مجردی در منطقه گلشهر مشهد زندگی میکرد، عازم محل سکونت وی شد، اما در حالی که چراغهای منزل پسرش روشن بود، هیچ کس در خانه مجردی او دیده نمیشد. مادر نگران در همان نیمه شب با ماموران آتش نشانی تماس گرفت و موضوع را به آنها اطلاع داد، اما جست و جو در منزل مجردی، بی فایده بود و ماموران امدادگر آتش نشانی، محل را پس از ارائه گزارش به نیروهای انتظامی ترک کردند.
چند روز بعد از این ماجرا، زن میان سال دوباره به منزل پسرش بازگشت تا اطلاعی از او به دست آورد. این بار مادر «حامد» (جوان گمشده) به سراغ کلیدساز محله رفت و از او خواست در ساختمان را برایش باز کند.
با رفتن کلیدساز از آن مکان، زن به داخل خانهای رفت که ارثیه شوهر سابقش برای «حامد» بود. او در حالی که لوازم منزل را مرتب میکرد به اتاقک کوچک ساختمان رسید که به هم ریخته بود. وقتی لباسهای ریخته شده را جابه جا میکرد ناگهان پایش به شیئی برخورد کرد. زن میان سال وقتی نگاهش را به پایین پتو دوخت متوجه پاهای فرزندش شد و پتو را از روی او کشید، ولی ناگهان صحنه دلخراشی مقابلش قرار گرفت. پسر ۳۱ ساله او که مجردی در این منزل زندگی میکرد جان خود را درحالی از دست داده بود که آثار خون نیز در زیر پتو وجود داشت.
لحظاتی بعد، بی سیمهای پلیس به صدا درآمد و ماموران کلانتری گلشهر برای بررسی موضوع عازم محل کشف جسد شدند. آنها با تایید درستی خبر، مراتب را به بازپرس ویژه قتل عمد اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور بازپرس «کاظم میرزایی» در محل وقوع حادثه، تحقیقات در این باره آغاز شد.
بیشتر بخوانید
زن میان سال به قاضی «میرزایی» گفت: حدود ۲۲ سال قبل از پدر «حامد» طلاق گرفتم و با مرد دیگری ازدواج کردم، اما بنا به دلایل خانوادگی ارتباط زیادی با فرزندان همسر سابقم نداشتم. تا این که بعد از مرگ همسر سابقم، این منزل مسکونی به «حامد» ارث رسید و او با انجام برخی تعمیرات ساختمانی، در همین مکان به طور مجردی زندگی میکرد و من گاهی از او خبری میگرفتم تا این که چند روز قبل یکی از همسایگان با من تماس گرفت و گفت: لامپ منزل پسرم روشن است، اما او را ندیده اند. من هم به موضوع مشکوک شدم و به محل آمدم، ولی مدتی بعد از آن که ماموران آتش نشانی چیز مشکوکی در خانه او ندیدند با خودم گفتم حتی اگر او را کشته باشند، مرا که نمیکشند. باید به داخل خانه بروم چرا که خیلی به وضعیت موجود مشکوک بودم!
بررسیهای میدانی مقام قضایی که تا نیمههای شب به طول انجامید نشان میداد که پسر ۳۱ ساله با وارد آمدن چند ضربه با شیء نوک تیز و برنده مانند چاقو به قتل رسیده است! بنابراین جسد وی درحالی با دستور بازپرس شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به پزشکی قانونی انتقال یافت که تحقیقات گستردهای برای کشف راز این جنایت هولناک آغاز شده بود.
ادامه بررسیهای شبانه روزی کارآگاهان با تشکیل گروه ویژهای از کارآگاهان زبده اداره جنایی با نظارت مستقیم سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در حالی به نقاط دیگر مشهد گسترش یافت که قاضی کاظم میرزایی با راهنمایی و صدور دستورات ویژه در کنار پلیس قرار گرفته بود.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات به سرنخهایی از مرد بساطی رسیدند که از حدود سه ماه قبل به منزل مقتول رفت و آمد داشت. این سرنخ موجب شد تا قاضی «میرزایی» دستور شناسایی و دستگیری این فرد را صادر کند. کارآگاهان نیز با بسیج امکانات و بهره گیری از راهنماییهای قضایی، موفق شدند پس از گذشت حدود پنج ماه از ماجرای قتل، متهم فراری را مقابل آرامگاه خواجه ربیع شناسایی و دستگیر کنند.
این متهم که به پلیس آگاهی هدایت شده بود در همان بازجوییهای اولیه لب به اعتراف گشود و به قتل جوان ۳۱ ساله اعتراف کرد. او گفت: من در خانه مجردی او کار میکردم حتی ظروف و لباس هایش را میشستم، اما روز حادثه او با مشتری که برای اجاره زیرزمین منزلش آمده بود، درگیری لفظی پیدا کرد و بسیار عصبانی شد، در همین هنگام لگدی هم به من زد. من که از این کار او بسیار دلخور شده بودم چاقو را برداشتم و چند ضربه به قفسه سینه اش زدم. سپس پیکر خون آلود او را به اتاق کشاندم و با ریختن لحاف و تشک و لباسها روی پیکر نیمه جانش از محل گریختم. تحقیقات بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
منبع:رکنا
انتهای پیام/