به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بیشتر آدمها از یک الگوی استاندارد برای فکر کردن استفاده میکنند و به همین خاطر برایشان سخت است که راه حلی جز آنی که واضح است را ببینند.
اما بعضی هم هستند که خلاقانهتر فکر میکنند، چون از مهارت تفکر چند جانبه برخوردارند. ما هم چند معما برای شما آماده کرده ایم تا ببینید مهارت تفکر چند جانبه تان چقدر رشد کرده است.
جواب معماها هم در انتهای مطلب آمده است.
معمای شماره ۱
در ابتدای جنگ جهانی اول، در یونیفورم سربازان انگلیسی یک کلاه پارچهای وجود داشت. با تداوم جنگ، نگرانی مقامات انگلیسی نسبت به میزان رو به افزایش موارد آسیبهای مغزی در میان سربازان بیشتر و بیشتر میشد. آنها تصمیم گرفتند کلاه فلزی را جایگزین کلاه پارچهای سربازان کنند. با این حال، در کمال تعجب تعداد سربازانی که دچار آسیب مغزی میشدند حتی بیشتر شد، گرچه شدت جنگها به همان اندازهی قبل از تغییر کلاه سربازان بود.
پس چرا تعداد موارد آسیبهای مغزی به ازای هر لشکر افزایش پیدا کرده بود در حالی که همهی سربازان دیگر کلاه فلزی به سر میگذاشتند؟
معمای شماره ۲
چهار مرد روی چند پله به صف شده اند. همهی آنها به یک سمت ایستاده اند. یک دیوار مرد چهارم را از سه مرد دیگر جدا کرده است؛ بنابراین به طور خلاصه:
مرد شماره ۱ میتواند مردان شماره ۲ و ۳ را ببیند.
مرد شماره ۲ میتواند مرد شماره ۳ را ببیند.
مرد شماره ۳ هیچ کدام دیگر مردان را نمیتواند ببیند.
مرد شماره ۴ هیچ کدام دیگر مردان را نمیتواند ببیند.
این مردان کلاه به سر دارند. به آنها گفتند دو تا از کلاهها سفید و دو تای دیگر مشکی است. مردها ابتدا نمیدانستند کلاهی که به سر دارند چه رنگی است. به آنها گفتند به محض اینکه از رنگ کلاه خود مطمئن شدند رنگش را با فریاد اعلام کنند.
آنها اجازه نداشتند بچرخند یا حرکت کنند.
اجازه نداشتند با یکدیگر صحبت کنند.
اجازه نداشتند کلاه خود را از سر بردارند.
کدام مرد اول از همه رنگ کلاه خود را اعلام کرد و چرا؟
معمای شماره ۳
مرد رانندهای کنار جاده در حال عوض کردن یکی از چرخهای ماشینش بود که هر چهار مهرهی آن تصادفاً به داخل راه فاضلاب افتادند. مرد همهی تلاش خود را برای پیدا کردن مهرهها کرد، اما بی فایده بود. او فکر میکرد دیگر باید مدتها کنار جاده بماند که ناگهان سر و کلهی پسربچهای پیدا شد و او به مرد کمک کرد مشکلش را حل کند. مرد به توصیهی پسربچه عمل کرد و توانست یک چرخ جدید به ماشین خود بیاندازد و بدون اینکه تصادف کند خود را به نزدیکترین مکانیکی برساند.
توصیهی پسربچه به مرد راننده چه بود؟..
..
..
..
..
جواب معمای شماره ۱
تعداد موارد آسیب مغزی به دلیل کاهش موارد مرگ و میر، افزایش پیدا کرد. پیش از استفاده از کلاههای فلزی، اگر به سر یک سرباز گلوله یا ترکشی اصابت میکرد، به درون کلاه پارچهای نفوذ میکرد و جان او را میگرفت. با این اتفاق یک مورد دیگر به آمار فوتیها اضافه میشد نه آمار زخمی ها. بعد از استفاده از کلاههای فلزی، اصابت گلوله یا ترکش دیگر باعث جراحت میشد، نه مرگ؛ بنابراین تعداد موارد آسیب مغزی افزایش یافت در حالی که آمار مرگ و میر رو به کاهش رفت.
جواب معمای شماره ۲
مرد شماره ۲ اولین نفری بود که بعد از مدتی رنگ کلاه خود را اعلام کرد، به این دلیل:
مردان شماره ۳ و ۴ نمیتوانستند کلاههای مردان دیگر را ببینند.
مرد شماره ۱ یک کلاه سفید و یک کلاه مشکی میدید و میدانست که کلاهش یا سفید است یا مشکی.
مرد شماره ۲ فقط یک کلاه مشکی میدید، اما اگر کلاه خود او هم مشکی بود برای مرد شماره ۱ مسلم بود که کلاهش مشکی است. اما از آنجایی که مرد شماره ۱ چیزی نگفت، مرد شماره ۲ نتیجه گرفت که کلاه خودش سفید است.
جواب معمای شماره ۳
پسربچه به مرد گفت یک مهره از سه چرخ دیگر ماشینش باز کند و با آنها چرخ چهارم را ببندد.
منبع:روزیاتو
انتهای پیام/