به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر پدر و مادرم متوجه شوند که با ارتباط تلفنی با یک پسر غریبه چه بلایی سر خودم آورده ام، نمیدانم چه حادثه تلخی رخ خواهد داد، چون به راحتی فریب خوردم و اکنون با شاکیانی رو به رو شده ام که از من به اتهام کلاهبرداری شکایت کرده اند و ...
دختر ۲۱ ساله که با ردیابیهای اطلاعاتی کارشناسان پلیس فتای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده بود، در حالی که بیان میکرد من در پی یک دوستی خیابانی طعمه کلاهبرداری شده ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: من و «سوسن» در دانشگاه با هم دوست شدیم، چون در یک محله زندگی میکردیم و در یک رشته تحصیلی هم درس میخواندیم. من در ترم چهارم تحصیل میکردم و جزوهها و کتابهای درسی ام را در پایان ترم به سوسن میدادم. این گونه دوستی من و سوسن بیشتر شد و آن قدر صمیمی شدیم که دیگر رازهای خصوصی زندگی مان را برای هم بازگو میکردیم تا جایی که وقتی فهمیدم سوسن با پسر جوانی ارتباط تلفنی دارد، من هم ماجرای رابطه ام با هومن را برایش بازگو کردم.
بیشتر بخوانید:
خلاصه یک روز که من و سوسن مشغول گفتگو بودیم، زنگ تلفن سوسن به صدا در آمد. او پس از گفتگو با آن سوی خط، نزد من آمد و گفت جوانی که با او ارتباط دارم از من خواسته است اگر بتوانیم رابطه بین یک دختر و پسر جوان را به هم بزنیم مژدگانی خوبی میدهد. من هم با تردید پیشنهادش را پذیرفتم، اما گفتم من مژدگانی نمیخواهم، فقط برای گرفتن تسهیلات بانکی به من کمک کند. «رحیم» با این پیشنهاد موافقت کرد و قصد داشت ابتدا سفته ۷۰۰ میلیون تومانی از من بگیرد که به او گفتم هر وقت ضامن شدی، من هم سفته را در اختیارت میگذارم. او سپس شماره کارت عابربانک مرا گرفت تا با آن حساب بانکی کار کند و من بتوانم تسهیلات بگیرم. از آن روز به بعد در حالی که تلفنهای من برای تخریب رابطه آن دختر و پسر جوان آغاز شده بود، مبالغی به حسابم واریز و بلافاصله برداشت میشد. «رحیم» مدعی بود شماره حساب را در اختیار دایی اش قرار داده است و او بخش کوچکی از امور تجاری خود را با حساب بانکی من انجام میدهد. من هم تصور میکردم که با این فعالیتهای بانکی به زودی تسهیلات خوبی از بانک خواهم گرفت. اما هنوز یک ماه از این ماجرا نگذشته بود که از دایره فضای تولید و تبادل اطلاعات کلانتری (فتا) با من تماس گرفتند تا به کلانتری بروم.
وقتی در آن جا با شاکیان زیادی رو به رو شدم که مدعی بودند مبالغ میلیونی به حساب من واریز کرده اند، تازه فهمیدم که طعمه یک کلاهبرداری بزرگ شده ام. آن جا بود که متوجه شدم «رحیم» با همدستی «هومن» کالاهایی را برای فروش در سایت دیوار میگذاشتند و از خریداران میخواستند بیعانهای را به شماره حسابی که برایشان ارسال میکنند واریز کنند و این همان شماره حساب من بود که پولهای کلاهبرداری را به آن واریز میکردند و بلافاصله از حسابم بر میداشتند. آنها با سیم کارتهای متفاوت این کار را انجام میدادند و از ارسال کالا هم برای مشتریان خبری نبود. خلاصه به دستور قضایی حساب بانکی من مسدود شد، اما رحیم و هومن که با مسدود شدن حساب بانکی پی به ماجرا برده بودند، تماس شان را با من و سوسن قطع کردند و مخفی شدند. در حالی که با شاکیان زیادی رو به رو بودم و از نگاه کردن به چهره پدر و مادرم وحشت داشتم، نیروهای زبده کلانتری سپاد به یاری ام آمدند و موفق شدند رحیم و هومن را با ردیابیهای اطلاعاتی در یک رستوران دستگیر کنند. تازه فهمیدم که هومن و رحیم هر دو متاهل هستند و من و دوستم نه تنها قربانی چرب زبانی آنها شدیم بلکه این ماجرا تاثیر بسیار بدی بر پرونده تحصیلی ما میگذارد. از سوی دیگر نیز اعتماد خانواده ام را به خاطر ارتباط با یک جوان غریبه از دست داده ام و ...
شایان ذکر است، متهمان این پرونده که با دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) توسط کارشناسان مبارزه با جرایم فضای مجازی مورد بازجوییهای تخصصی قرار گرفته بودند، بی پولی و بیکاری را انگیزهای برای فریب دختران جوان و کلاهبرداری از طریق سایتهای خدماتی دانستند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
انتهای پیام/