به گزارش گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، روابط عمومی وزارت نفت طی جوابیهای به گفت و گوی هدایت اله خادمی عضو کمیسیون انرژی مجلس دهم با عنوان "سوء مدیریت؛ آتشی که به فرصتهای نفتی زده شد" که در تاریخ ششم فروردین ماه امسال در سایت خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان منتشر شد، در چهار بخش پاسخ داد.
متن جوابیه اداره کل روابط عمومی وزارت نفت به شرح زیر است:
۱) آقای خادمی در بخش نخست صحبتهایشان، در تلاش برای نقد عملکرد دکتر مسعود کرباسیان معاون وزیر و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به مواردی اشاره کرده که نشان میدهد اصولا آقای خادمی با حیطه کاری شرکت ملی نفت آشنایی ندارد. گفتهاند آقای کرباسیان باید همکاری با پاکستان و ترکمنستان را ادامه میداد، اما چنین نکرده است! منظور ایشان پروژه صادرات گاز به پاکستان و واردات گاز ایران از ترکمنستان است که هر دو پروژه در حیطه عملکرد شرکت ملی گاز ایران است و اساسا شرکت ملی نفت ایران در این پروژهها دخیل نیست! جای تعجب دارد کسی که خود را یک «نفتی» تمام و کمال میداند و به وزیر و وکیل بابت «نفتی نبودن» خرده میگیرد خودش تفاوت حوزه اختیارات و عملکرد دو شرکت اصلی تابعه وزارت نفت را نمیداند، این ندانستن اگر از سر جهل است که وای بر این کارمند سابق وزارت نفت که پس از سی سال هنوز بدیهیات حوزه عمل شرکتها را نمیداند.
۲) نماینده سابق مجلس از بی انگیزه شدن نیروهای نفت سخن میگوید، نه متری نه معیاری برای این ادعای خود ارائه نمیکند و صرفا با کنارهم گذاشتن کلمات، جملههای انتقادی میسازد اوج هنر ایشان همین است که بیسند حرف بزنند. هرچند ایشان به ویژه در دوره حضور در کسوت نمایندگی مجلس بارها با همین ادبیات و بدون دلیل و مستند به نقد وزارت نفت و وزیر نفت این دولت پرداخته است، اما حالا مدتهاست که دنبال کنندگان اخبار نفت از بی سر و ته بودن نقدهای هدایتاله خادمی خبر دارند. عیانتر از این نیست که فردی بدون ارائه هیچ دلیل و آماری از «بیانگیزه شدن» نیروی انسانی صنعت نفت حرف میزند و با همین جمله برای خود رشتههای نقد را میبافد.
۳) این فرد در حالی به حمایت پررنگش در استیضاح وزیر سابق امور اقتصادی و دارایی مباهات میکند که میگوید افراد باید در حوزه تخصصی کاری خودشان باشند، عجیب است که وزیر سابق امور اقتصادی و دارایی هم سالها در همان وزارتخانه تجربه داشته است! اما نکته مهمتری که وجود تفکری منسوخ شده در مبانی ذهنی این قبیل افراد را عیان میکند توهم «ضرورت پیوستگی شغلی و تجربی» در مناصب بالای مدیریتی است، احتمالا در ذهنیت آقای خادمی و برخی دیگر از همفکرانشان وزیر اقتصاد باید سابقه بانکداری، وزیر ورزش باید باید سابقه حضور در رقابتهای المپیک و وزیر کشاورزی باید متخصص زراعت باشد! تا از نظر آقایان وزیر خوبی باشد. بیش از نیم قرن است که در جهان توسعه یافته این رهیافتهای فکری منسوخ شده و حالا تقریبا در دورافتادهترین دانشگاههای ایران و منطقه هم در ذیل دروس مدیریت سازمانی این واقعیت تدریس میشود که در مسئولیتپذیری برای بالادست سازمانها همچون مناصب وزارت و معاونت وزارت، پیوستگی الزامی میان تجربه مستقیم همان شغل و منصب مدیریتی وجود ندارد. آقای خادمی مدعی تحصیل در خارج از ایران و معمولا خود را فردی آگاه به رویدادهای جهان توسعه یافته جا میزند، اما از پیش پا افتادهترین تزهای مدیریت و تعالی سازمانی هم بیخبر است. در گام بعدی هم این حقیقت را فراموش میکند که فردی مثل مهندس زنگنه که مورد نقد جدی آقای خادمی است و متهم به «نفتی نبودن» است زمانی که افرادی مثل آقای خادمی در کارخانجات فولاد کار میکردند در دولت جنگ مسئولیت وزارت جهاد سازندگی و پشتیبانی از اصلیترین شریان حیاتی کشور در دفاع مقدس را بر عهده داشته و در کابینه دولت وقت از اصلیترین تصمیم سازان کشور بوده است.
پس از آن هم در دوره سازندگی، مسئولیت وزارت نیرو را بر عهده داشته است که کانون بزرگترین جریان توسعه زیرساختی کشور در نیم قرن گذشته بوده است. ۱۶ سال مدیریت آقای زنگنه در وزارت نفت و حضور او در بطن مسائل مهم این صنعت هم از نظر آقای خادمی منتهی به مدیر شدن نمیشود! برای درک عمیق این فانتزی گفتاری آقای هدایت خادمی فقط کافیست بدانیم که شرکت حفاری شمال که آقای خادمی سال ۱۳۹۴ از مدیریت آن برکنار شدند هنوز بعد از ۶ سال کمر از زیر تبعات تصمیمهای دوره مدیریت ایشان راست نکرده.
۴) در پایان و با عنایت به نزدیک شدن به زمان انتخابات سال ۱۴۰۰ و از آنجا که منتقدان قسم خورده وزارت نفت دولتهای یازدهم و دوازدهم احتمالا با شوق و شعف و متعهدتر از قبل به انجام وظایف خود برای تخریب این صنعت و روندمدیریتی آن دست خواهند زد توصیه میکنیم پیش از تنظیم مصاحبهها و نقدها، به آمارهای عملکرد وزارت نفت در هشت ساله ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ مراجعه و پس از مرور آمار، به تنظیم نقدها مبادرت کنند.
انتهای پیام/