به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،شهید سپهبد علی صیادشیرازی یکی از غیورمردان کشورمان که در روزهای سخت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، جانانه برای حفظ اسلام و میهن عزیزمان اقدامات بیشائبهای انجام داد. ایشان در ۱۴ خرداد ۱۳۲۳ خورشیدی در درگز استان خراسان رضوی دیده به جهان گشود. بعد از گذراندن دوران مدرسه به سربازی رفت و با پایان این دوره به استخدام ژاندارمری سابق درآمد و به دلیل رشادتها و فعالیتهایش به ارتش منتقل شد و قبل از انقلاب اسلامی در شهرهایی مانند گرگان، مشهد، آمل و شاهرود مشغول به فعالیت در ارتش بود.
سپس به دانشکده افسری ارتش رفت و در ۱۳۴۶ خورشیدی با درجه ستواندومی در رسته توپخانه از آن دانشکده فارغالتحصیل شد، همچنین وی دورههای چتربازی و رنجر را نیز با رتبه یکم گذراند. ایشان در سازماندهی و فعالیت نیروهای انقلابی در ارتش تلاشی گسترده داشت.
این فرمانده شجاع و متعهد در مهر ۱۳۶۰ خورشیدی از طرف امام (ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ خورشیدی به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت بعد از پایان جنگ تحمیلی در ۱۳۶۸ خورشیدی با حکم آیتالله خامنهای به عنوان معاون بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب و در شهریور ۱۳۷۲ جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح شد. همچنین در ششم فروردین ۱۳۷۸ خورشیدی از طرف مقام معظم رهبری به درجه سرلشکری ارتقا درجه یافت.
بیشتر بخوانید
سرانجام این فرمانده متعهد در ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ خورشیدی در حالی که با خودروی خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسی قرار گرفت. به گفته شاهدان مرد تروریست با پوشش لباس رفتگر در حوالی خانه وی به کمین نشسته بود و او را هنگام خروج از خانه به رگبار بست در پی این حادثه سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا مسوولیت این جنایت را بر عهده گرفت؛برای آشنایی بیشتر با این شهید والامقام به سراغ همرزمان و دوستان شهید صیادشیرازی رفته و با آنها در خصوص خصوصیات اخلاقی و رفتار ایشان در روزهای دفاع مقدس و پس از آن گفتگو کرده است. در این قسمت با امیر سرتیپ دوم مجتبی جعفری از فرماندهان دفاع مقدس و عضو هیئت امنا معارف جنگ شهید صیادشیرازی گفتگو کردهایم. متن گفتگو بدین شرح است:
ماجرای شفا گرفتن شهید صیادشیرازی توسط امام رضا (ع)
امیر سرتیپ دوم مجتبی جعفری عضو هیئت امنای معارف جنگ شهید صیاد شیرازی با اشاره به فعالیتهای بیشمار شهید سپهبد صیاد شیرازی در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی اظهار داشت: خداوند متعال عنایت ویژهای از دوران کودکی به ایشان داشته چراکه از همان دوران در مسیر و صراط مستقیم قرار گرفته است.
وی به ذکر خاطرهای از لسان خود شهید از دوران کودکی اشاره کرد و گفت: شهید صیاد شیرازی در دوران کودکی به بیماری مبتلا میشود که مادر ایشان برای شفا گرفتن، نزد حضرت رضا علیه السلام میروند. این کودک پس از مدتی از حال رفته و مادر به صورت بغضآلود رو به حضرت رضا (ع) میکند و میگویند: «حاشا به کرمت». در همین دوران مادر نیز غش کرده و در عالم رویا میبیند سید بزرگواری به او میفرماید که «نگران علی نباش». پس از این گفتگو مادر با صدای با صدای گریه کودک از خواب و این رویا برمیخیزد. بارها شنیدهایم که خود شهید صیاد شیرازی گفته است من شفایافته دست امام رضا علیه السلام هستم.
عضو هیئتامنای معارف جنگ شهید صیاد شیرازی با بیان اینکه ایشان از همان دوران کودکی تربیت صحیحی داشته است؛ افزود: خود شهید نقل میکند که به همراه یکی از دوستان در دهه ۴۰ برای فرا گرفتن درس به تهران میآیند و با توجه به شرایط فرهنگی و اعتقادی آن زمان، دوست شهید متاسفانه به انحرافات اخلاقی کشیده میشود؛ اما شهید میگوید من به واسطه اعتقاد راسخ به نماز در برابر تمام این انحرافات ایستادگی کردم. یعنی در برابر تمام مشکلات آن دوران اهمیت جدی به نماز میداده که بسیار حائز اهمیت است.
پیشبینی تیمسار رژیم شاهنشاهی از فرماندهی شهید صیاد شیرازی
جعفری در ادامه سخنان خود به حضور و استخدام شهید صیاد شیرازی در ارتش پرداخت اظهار داشت: فرمانده گروهان شهید صیاد شیرازی در پادگان ارادت ویژهای نسبت به شاه داشته و همواره در خصوص شاه صحبت میکرده که «ما باید بله قربانگو شاه باشیم». پس از این اظهارات شهید صیاد شیرازی تصمیم میگیرد از ارتش استعفا دهد. خوشبختانه یکی دیگر از فرمانده گروهانها به جمع آنها میپیوندد و میگویند ما ارتشیها مدافع کشور هستیم و وابسته به کسی نیستیم و باید طبق مقررات کار کنیم همین سخنان این فرمانده گروهان باعث دلگرمی شهید صیاد شیرازی میشود و از استعفا دادن منصرف میشود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به سخنان یکی از فرماندهان ارشد ارتش در قبل از انقلاب اشاره کرد و افزود: عراق قبل از پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی به دلیل مشکلات منطقهای حملهای جزئی به کشور ما کرده و گلولهای از توپ به خاک سرزمینی ما شلیک میکند. شهید صیاد شیرازی توسط تیمسار یوسفی مأمور میشود که مکان شلیک این گلوله را شناسایی کند. ایشان نیز بررسی دقیقی نسبت به شلیک گلوله انجام داده و طی گزارشی به فرمانده خود اعلام میکند. تیمسار یوسفی پس از مطالعه این گزارش میگویند «به خاطر بسپارید من در وجود او چنان لیاقتی میبینم که روزی فرمانده نیروی زمینی ایران خواهد شد.»
عضو هیئتامنای معارف جنگ شهید صیاد شیرازی سخنان تیمسار یوسفی را مربوط به سال ۱۳۴۷ خواند و گفت: در مهر ماه سال ۱۳۶۰ این سخن تیمسار یوسفی محقق شد و ایشان فرمانده نیروی زمینی جمهوری اسلامی ایران میشود و در حالی که درجه واقعی او سرگرد است، اما دو درجه افتخاری به او داده و سرهنگ تمام میشود، آن هم در دورانی که جمهوری اسلامی ایران در جنگ واقعی با رژیم بعث عراق بود.
توجه به نماز اول وقت باعث توفیقات شهید صیاد شیرازی شد
جعفری در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه معمولاً انسانها تک بعدی رشد میکنند، اما شهید صیاد شیرازی شاخصههای والایی در زندگی خود دارد که مشخص است از ابعاد گوناگون رشد کردهاست؛ یادآور شد: فعالیتهای دینی و مذهبی ایشان زبانزد همه از جمله همرزمان ایشان بود؛ اما زمانی که برای آموزش توپخانه در آمریکا دوره خود را میگذراند در برابر تمام شاگردان آن دانشکده که از سراسر دنیا جمع شده بودند، بالاترین نمره را در آن کلاس و تمامی ادوار آموزشی آنجا کسب میکند. یعنی ایشان علاوه بر اعتقادات راسخ به اسلام در زمینه علمی نیز حرف برای گفتن داشته است.
وی با اشاره به آموزش شهید صیاد شیرازی در شیراز خاطرنشان کرد: ایشان دوره تکاوری و رنجری را در شیراز و در ماه مبارک رمضان آموزش میدید و با تو توجه به اینکه روزه بود، اما نفر اول میدان شد.
عضو هیئتامنای معارف جنگ شهید صیاد شیرازی در پاسخ به اینکه به نظر شما چه چیزی باعث کسب این همه افتخار توسط این شهید والامقام شده است؟ تصریح کرد: من اگر بخواهم در یک کلمه دلیل تمام افتخارات دنیایی و عقبایی ایشان را بگویم توجه ایشان به نماز اول وقت بود. چراکه نه در زمان انقلاب اسلامی بلکه قبل از انقلاب نیز ایشان آن نسبت به نماز اول وقت دقت نظر داشت مثلاً در سال ۱۳۵۴ به عنوان افسر توپخانه حضور داشته و قرار بوده به عنوان داور به دانش آموختگان نمره دهد وقتی اذان ظهر میشود به آقای ابوالقاسم کیا میگویند اگر زیلویی اینجا بود و ما میتوانستیم نماز بخوانیم بد نبود. آقای کیا هم برای احترام به ایشان دستور میدهند که یک زیلو بیاورد تا زمانی که سرباز زیلوی مناسب پیدا کند و بیاورد آقای کیا میگویند دیدم شهید صیاد شیرازی نماز خود را شروع کرده و در حال رکوع و سجده است.
ماجرای هولناک عبور شهید صیاد شیرازی از میان ضد انقلاب
جعفری در بخش دیگری از سخنان خود به اقدامات افتخارآمیز شهید صیاد شیرازی در برخورد با غائله کردستان پرداخت و گفت: پس پیروزی انقلاب اسلامی شهید صیاد در اصفهان حضور داشته و از پادگانها مراقبت میکرده که به دست نااهلان نیفتد. به ایشان خبر میدهند غائلهای در کردستان شکل گرفته و علاوه بر اسیر شدن تعدادی از نیروهای انقلاب، ۵۲ نفر نیز شهید شدهاند؛ به همین دلیل با هلیکوپتر به همراه شهید چمران به آن منطقه عزیمت میکنند. در حالیکه شهید چمران و صیاد شیرازی هیچ شناختی نسبت به یکدیگر نداشتند. پس از فرود آمدن هلیکوپتر همدیگر را در مسیر گم میکنند. شهید چمران پس از مدتی خود را به هلیکوپتر رسانده و بدون اطلاع اینکه شهید صیاد سوار بر هلیکوپتر نشده پرواز میکند.
وی ادامه داد: شهید صیاد شیرازی در این مدت در میان ضد انقلاب قرار داشته و تعدادی از مردم بیگناه نیز در کنار او حضور داشتند. ایشان خود را به مردم معرفی میکنند و میگویند من سروان صیاد شیرازی هستم و همراه خود قطبنما دارم و میتوانم شما را از این مهلکه نجات دهم. مردم هم به او اعتماد میکنند و به همراه شهید صیاد شیرازی حرکت میکنند تا خود را از آن مهلکه نجات دهد. شهید چمران متوجه عدم حضور شهید صیاد شیرازی میشوند و دستور میدهد در اولین پاسگاه نظامی نزدیک به منطقه هلیکوپتر فرود بیاید تا از موقعیت این سروان ارتشی کسب اطلاع کنند.
عضو هیئتامنای معارف جنگ شهید صیاد شیرازی تصریح کرد: شهید چمران در دمدمهای صبح میبیند شهید صیاد شیرازی به همراه تعدادی از مردم بیگناه، ضد انقلاب را دور زده و به مکان امنی پناه آوردهاند. همانجا دوستی و رفاقت شهید صیاد شیرازی با شهید چمران آغاز میشود. چراکه شهید چمران که خود دورههای چریکی را در لبنان گذرانده بود و میدانست عبور از از ضد انقلاب آن هم بدون تجهیزات غیرممکن است؛ بنابراین تصمیم میگیرند ایشان را فرمانده غرب کشور کنند.
جعفری در پایان سخنان خود اظهار داشت: بدون اغراق بزرگترین و افتخارآمیزترین عملیاتهای دفاع مقدس زمانی صورت میگیرد که ایشان فرمانده نیروی زمینی ارتش هستند. البته ناگفته نماند که این افتخارات به یاری فرماندهان سپاه و رزمندگان اسلام بود.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
اللهم صل على محمد وال محمد
چقدر به دلامون،داغ نشسته....
اون موقع که ایشون شهید شدن،من ۸سالم بود،الان میفهمم چی بوده