به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نیمه دوم سال را با «گرانی بنزین» «حوادث تلخ آبانماه» و «کسادی چند باره بازار» یکی پس از دیگری به تلخی پشت سر گذاشتیم. سفره مردم هر روز کوچک و کوچکتر شد، نگاهها به ۱۳۹۹ دوخته شده بود، اما در کمال ناباوری آخرین ماه سال را به استقبال ویروس ناشناخته رفتیم، ویروس منحوس کرونا با ورودش زندگی مردم در اقصا نقاط کشور را مختل کرد؛ از تعطیلی کسب و کار تا بلاتکلیفی شدیدی که برای تکتکمان به ارمغان آورد.
برخلاف تصوری که از اسفندماه داشتیم به قرنطینه فروردین سوق پیدا کردیم، نجات جانمان از یک سو و سوی دیگر همنشینی، چون استرس که روز و شبهایمان را با آن سپری کردیم. در این میان عدهای با چکهای برگشتی، شیرینی سال نو را به تلخی سپری کردند و برای حفظ اعتبار حساب خود با کمک اطرافیان سعی در حل مساله داشتند؛ در مقابل عدهای برای برونرفت از وضعیت فعلی اقدام به دریافت پول بهرهای کردند، با این امید که ماه دیگر بازار به حالت عادی برمیگردد و میتوانند بدهی خود را با سود مورد نظر پرداخت کنند؛ و تا امروز بهار ۱۴۰۰ بیش از یکسال را با کرونا سپری کردیم، تلخیها به تندی در جریان است، اما تا همین دقیقه امید در وجودمان زنده است، امیدواریم «نوار تکرار» چند ساله معیشت بهتر از دیروز بچرخد. بازار سینوسی را سالهاست با مدیریت ضعیف آقایان در پس ظاهر و ژست خاص شاهد هستیم. قبل از اینکه روی صندلی همیشگیشان تکیه بزنند، مشکلات ملت را با عناوین مختلف مطرح میکنند، اما در روز عمل شعارها فراموش میشود.
در باب گزارش سراغ کاسبان رفتم، عدهای از چگونگی نجات چکهایشان با عناوین تجارت، مسکن و حتی تهیه دارو گفتند، در آن روز و ساعت حل مشکلشان نزول پول بود. از حرام، غیرقانونی و فردای سیاه آن اطلاع دارند، اما آنچه نباید نادیده گرفت، «اجبار» است، اجبار به دریافت اصل پول با سود ماهیانه است.
مجید ۴۰ ساله میگوید: خانوادهام در شرایط اقتصادی مناسبی نبود. برای امرار معاش و راهاندازی کسب و کار اقدام به دریافت پول نزول کردم. شما نشنیده بگیرید، اما خدا رفتگان آن فرد را بیامرزد که توانستم چند سال از پس مخارج خانوادهام بربیایم، اما چه اسکناسهای کاغذی تانخوردهای را بابت سود پرداخت نکردم و خندهای تلخ بر چهره خستهاش مینشیند.
در ادامه از شرایط حاکم بر جامعه میگوید: عده بسیاری مانند من مجبور به تهیه این نوع پول هستند. یکی نزول میدهد و دیگری میگیرد، در حالیکه هر دو عمل از اساس اشتباه است. یکی از دوستانم به تازگی ازدواج کرده و به دلیل تعدیل نیرو بیکار است، با اندک سرمایهاش تصمیم به ربا گرفت که بتواند با دریافت حداقل سود، ماهیانه ۲ میلیون تومان اجارهبها پرداخت کند.
مردی مسن با چهرهای شکسته و درهم آه میکشد، میگوید: خدا عمر زیاد به من ندهد، از اشتباهی که در ۶۰ سالگی انجام دادم، کمرم شکست، من در تولیدی کفش مشغول بودم، اما با شرایطی که به وجود آوردند، ورشکست شدم. دختر جوانم تصمیم به ازدواج گرفت، برای تهیه جهیزیه به بازار رفتیم با دیدن قیمتها، موجودی حسابم کفاف نداد. فردای آن روز به بانک رفتم با شرایطی سخت و زمانبر روبهرو شدم، چون بحث آبرویم بود با بسیاری از آشنایان برای دریافت وام صحبت کردم. در آخر شرکت خصوصی به من معرفی کردند که بعد از دریافت سند ماشین یا مسکن با سود نامشخص و طی ثبت در دفترخانه مبلغ مورد نظر را میدهند. این همان نزول با شکل و شمایلی جدید است.
بیشتر بخوانید
بلند میشود و دستی به ریش خود میکشد، میگوید هر روز با ذکر العفو از خدا طلب بخشش دارم، خدا شاهد است چارهای جز این کار نداشتم. این را بدانید کسی که نزول میدهد، آخر و عاقبت خوشی در این دنیا ندارد، با چشمانم دیدم آن شخص به راحتی کل پولش را از دست داده است.
پسر جوان با گوشی همراه خود سرگرم بود، سرش را بالا آورد و گفت: تا به حال شنیدهای امیدی از بین برود؟
ماشینی را به صورت اقساط خریدم تا با آن کار کنم، اما در جاده بین شهری تصادف کردم، غیر از هزینه ماشین، ملزم به پرداخت جریمه نیز بودم، تنها راهی که برایم باقی ماند، دریافت پول بهرهای بود. برای ضمانت چک به مبلغ مورد نظر، سفته سفید امضا و سند ماشین را در اختیار فرد گذاشتم و در آخر مبلغ مورد نظرم را با سود ۹ درصد دریافت کردم. از او در مورد دیرکرد پول پرسیدم، گفت: اگر ۱۵ روز تاخیر داشته باشد، نیم درصد سود را میگیرند.
چرا برای دریافت وام به بانک مراجعه نکردی؟ بانک شرایطی سخت و بسیار زمانبر برای مردم عادی گذاشته است. متاسفانه به پول احتیاج داشتم و در آن زمان بهترین راهحل بود. اما امروز بسیار پشیمانم و امیدوارم کسی در این راه قدم نگذارد.
دیگری از برادرش گفت: ماهها در مسیر دادگاه است، نه تنها او بلکه بسیاری در دریایی از بدهی غرق شدند.
طبق شنیدهها، مشاوران املاک شرق تهران و نمایشگاههای ماشین در مناطق جنوب شهر با استفاده از نابسامانی اقتصادی، برای خود بانک خصوصی طبق قوانین محلی تاسیس کردهاند. جلوی مغازه ماشینهایی برای فروش گذاشته شده است. اغلب مشغول بازی تخته هستند. یک به یک تحلیلگر فردای اقتصاد، سیاست کشور هستند و اینگونه در نمایشگاه به ظاهر ماشین برای خود تجارت سود به راه انداختهاند.
این افراد قانون ثابتی ندارند، چک و سفته را به عنوان تضمین میپذیرند. معمولا از ۳ تا ۱۰ درصد سود میگیرند، البته همگی بستگی به مبلغ مورد نظر و شخص معرف دارد. با واریز نکردن اقساط، چک را به دست شرخر میدهند و این فرد میماند و فردایی فراری که موظف به پرداخت بدهی است.
در ادامه دوستی در این باره گفت: در زندگی ما به دنبال چرایی دریافت و پرداخت پول بهرهای نباش، چرا به بازار خرید اقساط گوشی سر نمیزنی!
در جستوجو، با سایتهای بسیاری با عنوان فروش اقساطی موبایل بدون پیشپرداخت روبهرو شدم. شرایط اینگونه است که اولین قسط بعد از تحویل گوشی پرداخت و آخرین قسط با قیمت روز گوشی محاسبه میشود.
سود پایانی به ظاهر معادل ۵ درصد است اگر بار دیگر حساب کنید چندین برابر آن را پرداخت کردهاید. متاسفانه امروز این نوع درآمد چهرهای کاملا عادی به خود گرفته است.
وام و تسهیلات به کام ثروتمندان
مرتضی افقه، اقتصاددان در باب اقتصاد امروز اعم از نزول گفت: مردم درست میگویند، شرایط بانکها سخت است.
نرخ سودی که بانکها، وام و تسهیلات با توجه به نرخ تورم موجود میدهند عملا یک رانت محسوب میشود، چون نرخ سود بسیار پایینتر از تورم است، به همین دلیل بانکها مشتری را در شرایط خاص انتخاب میکنند. متاسفانه بنای انقلاب ما حاکمیت ثروتمندان نبود، اما در حال حاضر برعکس آن را مشاهده میکنیم. وی افزود: بانکها بهطورطبیعی باید سپردههای مردم را با دریافت وثیقه بدهند، اما وثیقهها در اختیار ثروتمندان و تامین این شرایط برای شهروند عادی سخت است. مردم با توجه به فشاری که متحمل میشوند، مجبورند به سمت نزول بروند. افراد نزول را متناسب به نرخ سود تورمی میدهند یعنی نرخ سود بدون رانت، این منطق صحیح نظام سرمایهداری است. گرچه وضعیت فعلی قابل پیشبینی بود و شاید نشان از شرایط عادی باشد، زیرا ما در تحریم همهجانبه هستیم و این اوضاع را بدتر کرده است.
افقه در ادامه اشاره میکند: سیستم سرمایهداری حاکم در کشورهای اروپای غربی شکافی نابرابر است. دولتهای سوسیال دموکرات بسیار تلاش کردند فقر مطلق را از بین ببرند، اما در مقابل، ما نظام سرمایهداری بسیار خشنی را انتخاب کردیم که فاصله طبقاتی را بیشتر میکند، حال گریزی از این نیست مگر اینکه فکر دولت نسبت به اقتصاد و مردم عوض شود.
از نقش دولت پرسیدم: وقتی دولت فکری ندارد این مردم بیچاره هستند که برای بقای خودشان راه گریزی پیدا کنند، حتی باعث گرفتاری بیشتر هم شود. در کشورهای پیشرفته مالیاتها به عنوان مکانیسم کاهش نابرابری است، اما دولت به دلیل سوءمدیریت نمیتواند با ارایه خدمات از تعداد فقرا کم کند، بنابراین این وضعیت را مشاهده میکنید.
مرتضی افقه کار عوام را بسیار منطقی میداند، زیرا گریزی از آن ندارند. در این فضا اگر بانکها وثیقه نگیرند و حسابها برنگردد همان مشکلات چند سال قبل «موسسات بانکی» پیش میآید.
در کلام آخر بگویم، رانتی که بانکها به عنوان تسهیلات میدهند فقط به ثروتمندان میرسد و فقرا، افراد کمدرآمد از آن محروم هستند.
باید در کنار مردم قدم زد. در آشفته بازاری که برایشان رقم خورد چطور به سوی پول بهرهای برای خرید ماشین، طلا، ارز، تا دیروز خرید سهام و امروز بیتکوین میروند. هدفشان رسیدن به سودی سرشار است که بتوانند تصویر رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند، اما بیشک سرابی بیش نیست.
مسوولان باید به این باور برسند که حال مردم در اقصا نقاط کشور بد است. درست یا نادرست، شرعی یا غیرشرعی به آنچه اعتقاد دارند پا به آرمانهای خود میگذارند و روز را به شب و سپس فردا میرسانند. در مسیری که از سوی غرب در فشاری نابرابر هستیم این انتظار از مسوولان میرود، در کنار ملت با ایدهها و برنامههایی نو برای بهبود اوضاع تلاش کنند، زیرا ریشه فساد در کشور از اقتصاد مریض است.
منبع:روزنامه اعتماد
انتهای پیام/