به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، پرخاشگری میتواند باعث آسیب رساندن به دیگران از نظر عاطفی و جسمی شود؛ زیرا ممکن است اطرافیان با حرفها یا حرکات بدون کنترل فرد، دچار آسیب روحی و جسمی نیز شوند.
پرخاشگری، مرزهای اجتماعی را نقض کرده و زیر پا میگذارد. این مشکل باعث ایجاد خلل در روابط میشود؛ البته گاهی همه افراد، رفتارهای پرخاشگرانهای از خود نشان میدهند که طبیعی است. اما گاهی شما در شرایطی هستید که مجبور به پرخاشگری میشوید، احساس آزردگی و بیقراری به شما دست میدهد و فشاری را روی خود احساس میکنید. کنترل رفتار در چنین موقعیتهایی دشوار میشود و امکان دارد که ندانید چه رفتارهای اجتماعی در آن وضعیت مناسب است.
گاهی اوقات هم برخی از افراد بهطور عامدانه دست به پرخاش و عصبانیت میزنند یعنی ممکن است شخصی با هدف انتقام گرفتن یا آزار و تحریک شخصی دیگر دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزند.
البته پرخاشگری نسبت به خود هم وجود دارد. در هر حال باید تلاش کرد تا علت و ریشهی رفتارهای پرخاشگرانه را در خود کشف و تشخیص داد.
دلایل بسیاری میتواند زمینه پرخاشگری در فرد را ایجاد کند مانند وضعیت سلامت جسمی، وضعیت سلامت روحی، ساختار خانواده، روابط با دیگران، محیط کار یا تحصیل، عوامل اجتماعی یا اقتصادی اجتماعی، رفتارها و ویژگیهای فردی و تجربههای زندگی باشد.
مژگان نیکنام روانشناس در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره راهکارهای جلوگیری از پرخاشگری، اظهار کرد: هر فرد یک سیستم هیجانی دارد که شامل غم، شادی، خشم میشود که با تحریک آن در مواردی که دچار یکسری از تعارضات، ناکامیها میشود، ممکن است بروز پیدا کند.
این روانشناس ادامه داد: تمام هیجانات فرد روی یک طیف نرمالی قرار دارد اما به محض اینکه از آن طیف نرمال خارج و در واقع به نوعی افراطی میشود به شکلی حالت اختلال و نابهنجار پیدا میکند.
وی با بیان اینکه پرخاشگری یک حالت نابهنجار است، افزود: در واقع خشم بیش از حد و مدیریت نشده پرخاشگری است و همه انسانها در مواردی خشمگین میشوند و امکان دارد مسئله یا محرکهای بیرونی آنها را خشمگین کند اما بنا به سیستم مدیریت خشم باید آن را کنترل و باتوجه به شرایط رفتار و افکار را نیز با آن تنظیم کرد.
وی با اشاره به مدیریت خشم، تصریح کرد: فردی که کنترل بر هیجانات خشمگینی خود را ندارد دچار اختلال پرخاشگری میشود و رفتارهای بیش از حد افراطی خشمگین را نشان میدهد که در افراد مختلف متفاوت است یعنی در بعضیها میتواند لفظی، فیزیکی، درون ریزی یا یکسری رفتارهایی باشد که فرد را از حالت نرمال خارج میکند.
این روانشناس پرخاشگری را یک عارضه و آسیب دانست و ادامه داد: رفتارهای پرخاشگرانه فرد را به مرور زمان از رفتارهای عادی و سازگاری اجتماعی دور میکند چراکه پرخاشگری یک رفتار بیرونی است و موجب آسیب در ارتباطات بین فردی و اجتماعی شخص درگیر شده و آن را با مشکلات جدی مواجه کند.
وی افزود: همه انسانها دو نوع الگوی پرخاشگری دارند مانند اصول تربیتی که ویژگیهای شخصیتی و غیره را دربر میگیرد و دیگری مربوط به الگوهای حاضر در جامعه میشود؛ یعنی زمانی که در جامعهای رفتارهای پرخاشگرانه بالا داشته باشد، افراد جامعه این الگوها را آموزش و ممکن است در مواقعی آنها را به کار گیرند در واقع هر دو این الگوها یک نوع رفتار اجتماعی غلط محسوب میشوند که به یک دیگر در تماس هستند. بنابراین باتوجه به آسیبزا بودن رفتارهای پرخاشگرایانه باید فرد خود را تحت درمان قرار دهد.
وی تصریح کرد: بروز رفتارهای افراطی، ناشی از سیستمهای هیجانی موجود در مرکز هیجانات هر فرد است که در اولین گام برای کنترل خشم باید به یادگیری مدیریت آن پرداخت یعنی همانطور که باور داریم بر افکار خود باید کنترل داشته باشیم، افکاری مانند فکرهای منفی، مخرب و نگران کننده که باید جای خود را به افکار مثبت دهند به همان شکل نیز باید آموزش مدیریت هیجانات را جدی و در مسیر فراگیری آن گامهای اساسی برداریم، نه تنها درمورد خشم بلکه درباره همه هیجانات باید این کنترل را داشت.
نیکنام روانشناس ادامه داد: فرد باید یاد گیرد که چگونه و با چه راهکارهایی خشم خود را کنترل کند. این امر مهم است که والدین فرزندان خود را طوری تربیت کنند که مانع بروز رفتارهای پرخاشگرانه در آنها شوند یعنی تنبیههای زیاد، برخوردهای کلامی و فیزیکی که موجب شکل گیری رفتارهای هیجانی پرخاشگرانه میشود.
وی افزود: ناکامیهای زیاد رفتارهای پرخاشگرانه را بالا میبرد همچنین عدم آموزش صحیح مدیریت هیجانات به آن کمک میکند، از کودکی باید به بچهها آموزش بدهیم که چگونه هیجانهای خود را مدیریت کنند یا حتی زمانی که بیش از حد شاد و یا غمگین هستند چطوری بر این شادی و غمگینی خود کنترل داشته باشند.
وی تصریح کرد: فردی که پرخاشگر است و مدیریت هیجان ندارد در اجتماع نیز نمیتواند رفتار مناسب داشته باشد. عصبی بودن،صدای بلند و یا تحریک پذیر صحبت کردن نمونههایی از رفتارهای پرخاشگرانه است. بنابراین لازم است که فرد در تلاش پیدا کردن راهکارهای مناسب برای برطرف سازی این رفتارها باشد اما جامعه و رسانهها نیز در این هدف مهم مسئول هستند تا الگوهای غلط پرخاشگری را با آموزشهای لازم برطرف کنند. مانند تصادف دو ماشین که باید افراد با یادگیری آموزشهای لازم در چنین مواقعی بدانند که نباید با پرخاشگری با یکدیگر برخورد کنند.
نیکنام گفت: ممکن است در تعاملات اجتماعی خود با افراد پرخاشگر در جامعه یا زندگی شخصی روبرو شوید که یا باید همراه با آنها شما نیز رفتارهای پرخاشگرایانه داشته باشید که این یعنی شما هم در مدیریت خشم خود کنترل لازم را ندارید یا سکوت کنید که آن هم نوعی خشم درونی در وجودتان شکل میدهد. این امر لازم است که در مقابل فرد پرخاشگر مهارتهای سازگاری را یاد بگیریم یا در ارتباط با آن شخص اجتناب کنیم.
وی عنوان کرد: اگر یکی از نزدیکان شما پرخاشگر باشد، بهتر است آستانه خشم آن را بشناسید و مهارتهای سازگاری را در خود تقویت کنید.
انتهای پیام/