به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آیا موقعیت مکانی اهرام ثلاثه مصر بر اساس ستارگان شکل گرفته است؟ این ایده چنان شنیده شده است که اکثر طرفداران مصر باستان به چشم یک واقعیت به آن نگاه می کنند و در ظاهر نیز منطقی و ممکن به نظر می رسد. مصریان باستان به شکلی دقیق آسمان شب را بررسی و دنبال می کردند. آن ها اجرام فلکی را مطالعه کرده و از حرکت ستارگان برای تصمیم گیری در مورد زمان کاشت بذر و جمع آوری محصول استفاده می کردند. اما از دیرباز بحثی در این مورد وجود داشته که آیا اهرام ثلاثه خود با چینش ستارگان هماهنگ هستند یا خیر.
بیشتر بخوانید
در طی دهه ها مطالعه، محققان تشکیلات ستاره ای ممکنی را برای اهرام مصر پیشنهاد داده اند، از جمله مجموعه اهرام جیزه. این اهرام افسانه ای و مشهور که در خارج از شهر قاهره قرار دارد شامل مجسمه ابوالهول و سه اهرام ثلاثه اصلی است: هرم منکاوره، هرم خافره و هرم بزرگ جیزه. این اهرام در حدود ۲,۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ساخته شده اند، در دوره ای که با عنوان عصر پادشاهی قدیم مصر باستان شناخته می شود. از این رو تطابق این اهرام با جایگاه ستارگان در آسمان باید با شرایط آسمان در حدود ۴,۵۰۰ سال پیش همخوانی داشته باشد.
تئوری ها در مورد ارتباط اهرام ثلاثه با ستارگان تاریخ طولانی دارد اما در دهه ۱۹۸۰، محققی به نام رابرت باوال به این ایده ای رسید که هنوز هم اذهان عموم مردم را مشغول کرده است. او تصریح کرد که شباهت هایی بین شکل قرار گرفتن اهرام مجموعه جیزه و جدایی نسبی بین سه ستاره کمربند شکارچی (Orion’s Belt) در برج فلکی شکارچی وجود دارد و این ایده را در کتاب پرفروش خود در سال ۱۹۹۵ پیاده کرد. وی در کاب خود با عنوان The Orion Mystery مدعی می شد که «اهرام برای استفاده به عنوان دروازه ای به سوی ستارگان خلق شده اند».
باوال مدعی بود که برج فلکی شکارچی بر ساخت تمامی اهرام ثلاثه حاکمیت داشته است و بدین ترتیب بود که تئوری هماهنگی برج فلکی شکارچی شکل گرفت. با این وجود هیچ مدرک فیزیکی در مورد عمدی بودن این هماهنگی وجود نداشته و در متون مصر باستان نیز هیچ اشاره ای به اینکه اهرام عمداً اینچنین تنظیم شده اند وجود ندارد. منتقدان این باور می گویند که باورمندان به ایده هماهنگی بین اهرام مصر و بروج فلکی به بیماری به نام pareidolia مبتلا هستند که در آن فرد تمایل دارد در اشیائی خاص الگوها، معانی و اشکالی را ببیند حتی در صورتی که هیچ الگویی در واقعیت وجود ندشته باشد، برای مثال دیدن چهره یک مرد مشهور در ماه. نکته دیگر اینکه در مورد ساختن اهرام ثلاثه یکباره تصمیم گیری نشده است. هرم منکاوره که کوچکتره بوده و کمی دورتر از دو هرم دیگر قرار دارد ظاهراً بعد از ساخت دو هرم دیگر ساخته شده و در ابتدا قرار نبوده ساخته شود.
بدین ترتیب منطقی است فکر کرد که فاصله بین این بناها ارتباطی با فاصله بین سه ستاره کمربند شکارچی ندارد یا دستکم هیچ ارتباط معنادار و عمدی بین این اهرام و ستارگان مذکور وجود ندارد. همچنین نداشتن مدرک و سند قابل قبول باعث شده که تئوری هماهنگی برج فلکی شکارچی نیز مانند تئوری های دیگر تئوری های بی پایه و اساس نادیده گرفته شود. افرادی که با هیجان زیاد از این تئوری حمایت می کنند، معمولاً کسانی هستند که از موجودات فضایی باستانی و فرهنگ های فراموش شده ای می گویند که از لحاظ تکنولوژیکی نسبت به دنیای امروزی پیشرفته تر بودند.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/