مرکز حافظ‌ شناسی، کرسی پژوهشی حافظ، سیصدوسی‌ و هفتمین نشست حافظانه خود را با عنوان بررسی مؤلفه‌های فرهنگ ایرانی در ترجمه‌های حافظ به زبان عربی برگزار کرد.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، محمدرضا عزیزی، عضو هیئت‌ علمی بخش زبان و ادبیات عرب دانشگاه بیرجند به ایراد سخن پرداخت.

 این استاد ادبیات عرب گفت: عرب‌ها در صدسال گذشته و پس از ترجمه آثار ادبی فارسی ازجمله رباعیات خیام به انگلیسی متوجه ترجمه آثار ادبی فارسی به عربی شدند که پیش از این هم ترجمه‌هایی انجام شده بود اما در صدسال گذشته این مسئله پررنگ‌تر بوده است.

عزیزی، بیان کرد: ترجمه‌هایی که از دیوان حافظ به عربی انجام شده، از نظر کیفی و کمی بسیار متفاوت یوده اما یکی از مسائل مهم در بررسی این ترجمه‌ها حضور مؤلفه‌های فرهنگی در دیوان حافظ است.

عضو هیئت‌ علمی بخش زبان و ادبیات عرب دانشگاه بیرجند تصریح کرد: تعریف‌کردن فرهنگ و ارائه‌کردن تعریفی جامع از آن دشوار است اما در مقام تشبیه، فرهنگ را چشمه‌ای دانسته‌اند که از کوه سرازیر می‌شود و آب آن از دهانه‌ی کاریزی بیرون می‌آید.

او، ادامه داد: با وجودی که ما در بسیاری از متغیرهای مؤثر بر فرهنگ مانند دین، جغرافیا، ویژگی‌های اجتماعی به عرب‌ها شبیه هستیم، اما هنوز تفاوت‌های مهمی با آن‌ها داریم که خود را در ترجمه‌ی آثار ادبی فارسی به زبان عربی نشان می‌دهد و به چالش ترجمه بدل می‌شود که این مطلب به‌ خصوص درباره‌ ترجمه حافظ خود را به‌خوبی نشان می‌دهد زیرا شعر حافظ فرهنگ ایرانی را نمایندگی می‌کند.

عزیزی، افزود: برخی واژه‌ها هستند که در اصل عربی‌اند و به فارسی راه یافته‌اند و در زبان و فرهنگ ایرانی دگرگون شده و از معنای اولیه خود فاصله گرفته‌اند، مانند صحرا. صحرا در عربی با توجه به جغرافیایی که اعراب در آن زندگی می‌کنند، به بیابان خشک و برهوت اطلاق می‌شود اما در فارسی به‌معنای کشتزار است و به صحرا رفتن معنای تفریح می‌دهد یا  شن که در عربی نماد بی‌ارزشی است اما در فارسی خاک، بی‌ارزشی را نمایندگی می‌کند.

عضو هیئت‌علمی بخش زبان و ادبیات عرب دانشگاه بیرجند، اضافه کرد: از دیگر واژه‌هایی که در انتقال از عربی به فارسی معنای متفاوتی یافته ، واژه صوفی بوده این واژه در زبان و فرهنگ عربی محترم و منزه است اما در فارسی و به‌خصوص در شعر حافظ با توجه به مسائل تاریخی و اجتماعی، معنایی متضاد با معنایی که عرب‌ها از آن مراد می‌کنند دارد.

 او، اظهار کرد: واژه دیگری که می‌توان مثال زد، رند است که این مفهوم در زبان حافظ بسیار پیچیده بوده که واژه رند ظاهری ملامتی و باطنی سلامت دارد، کام خودش را از زمان می‌گیرد و درنهایت رستگار می‌شود.

برخی از مترجمان چون نتوانسته‌اند این واژه را  به سکیر به معنای مست یا آزاده یا الغی به معنای گمراه ترجمه کرده‌اند، شاید بتوان واژه‌هایی چون بهلول و صعلوک را در ترجمه‌ی رند به کار برد.

عزیزی، گفت: از دیگر مفاهیمی که زیرساخت فرهنگی دارد، نور  بوده که نور، یکی از نمادهای پرتکرار در فرهنگ و ادبیات فارسی است.

گویوشف، نور را مفهومی رمزآمیز می‌داند که ریشه آن از آیین های باستانی ایران ازجمله اوستا و مهرپرستی شروع می‌شود، اما نور در زبان و ادبیات عربی بیشتر جنبه‌ی کلامی و شرعی دارد.

او، بیان کرد: حتی مضمون‌هایی که زیرساخت آن نور است نیز به گونه‌ای است که نمی‌توان آن را به‌راحتی به عربی ترجمه کرد.

به طور مثال  مضمون شمع و پروانه مضمونی پرتکرار و محبوب در زبان فارسی است.

 پروانه نماد عاشق است و خود را به شمع وجود معشوق می‌زند، اما همین پروانه در ادبیات عرب به‌دلیل نزدیک‌شدنش به شمع که منجر به مرگ او می‌شود که نماد حماقت بوده بنابراین ترجمه چنین مضمونی به عربی بسیار دشوار است.

در پایان این استاد دانشگاه مؤلفه‌های فرهنگی دیوان حافظ را بیش از مواردی که در سخنرانی خود برشمرده دانست و آن را یکی از چالش‌های مهم ترجمه‌ حافظ خواند.

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار