به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد،کافه کتاب ، اصطلاحی که در کشورمان کمتر از ۲۰ سال است متداول شده است و یک پدیده نوظهور محسوب می شود، در جهان بیش از دو قرن است که مورد استفاده قرار میگیرد.
در شأن کشوری با فرهنگی چند هزار ساله و سرشار از دانشمندان و فلاسفه بزرگ نیست که مردمش کمتر به سمت کتابخواندن میروند؛ مسئولان حاضر باید با فرهنگسازی و فراهم آوردن محیطهای مناسب، مردم را با کتاب خواندن آشتی داده و این خلاء را از بین ببرند.
کافه کتاب یکی از این محیطهای جذاب است که میتواند این خلاء را جبران کند و بهعنوان یک مکان فرهنگی در کشور آن را گسترش داد.
پاتوقی دنج و آرام
کافه کتابها را شاید بتوان بهعنوان پاتوق مناسبی برای جوانان اهل هنر و کتاب دانست. مکانهایی دنج و آرام که میتوان ساعتها با آرامش به خواندن کتاب یا گفتوگو با اهالی هنر پرداخت.
برای یک عاشق کتاب که صمیمیترین رفیقش کتاب است فرقی نمیکند یک صبح برفی یا بارانی باشد یا یک بعدازظهر گرم تابستانی؛ به هر زحمتی که هست خود را به قفسههای کتابفروشی میرساند، چه بهتر که این کتابفروشی، کافهای هم در کنارش داشته باشد.
بیشتر بخوانید
اصلا کافه کتابها، بهشت واقعی برای عاشقان کتاب است، محیطی پر از کتاب که در کنارش هم میتوان یک فنجان قهوه نوش جان کرد.
کافه کتاب؛ بهشت کوچک
تعریف معمول کافه کتاب چنین است؛ مکانی فرهنگی که ترکیبی است از کافه و کتابخانه، در کافه کتاب میشود ساعتها مطالعه کرد و با افرادی که عاشق کتاب خواندن هستند به بحث و تبادل نظر پرداخت.
اما اگر از من بخواهید کافه کتاب را معرفی کنم اینطور میگویم؛ فضایی که همهچیزش آرامش بخش است، از بوی کتابهای تازه از زیر چاپ درآمده تا عطر قهوه تلخش.
به هر حال کافه کتاب برای کسانی که عاشق کتاب و طعم تلخ قهوه هستند، میتواند بهشتی کوچک روی زمین باشد.
سفر به تاریخ با جستجوی کافه کتابها
کافه کتابها در کشورهای مختلف جهان به خصوص در اروپا دارای سابقهای طولانی هستند؛ بنابر اسناد به جامانده در تاریخ ایجاد کافه کتابها از سال های پایانی قرن هفدهم شروع شد، بهطوری که در همان زمان مردم و اندیشمندان دور میزهای کافه جمع میشدند و درباره هنر، فلسفه، ادبیات و سیاست گپ میزدند.
بیشتر بخوانید
کافهها در اروپا مکانی برای تصمیم گیریها درباره اعتصابات، جنبشها و انقلابهای فرهنگی و زمانی برای آشنایی، دوستی و حل کارهای روزمره اجتماعی بودند.
در طول قرن نوزدهم میلادی و تا اوایل قرن بیستم، کافه کتابها بیشتر پاتوق روشنفکران و هنرمندان، نویسندگان، فیلسوفان بود که از این کافه ها بهعنوان محلی برای بحث و تبادل نظر استفاده میکردند.
کشف قدیمیترین کافه کتابها در اروپا مثل رفتن به یک سفر کوچک در طول زمان و لذت بردن از احساس قدم زدن در تاریخ است.
کافه فلوره پاریس
کافه فلوره در منطقه سن ژرمن دپرز پاریس در سال ۱۸۸۷ افتتاح شد؛ این کافه کتاب یک مکان تاریخی است که به عنوان کافه مورد علاقه ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی شناخته شده است.
کافه فلوره پاریس هنوز هم جایگاه ادبی خود را بین نویسندگان حفظ کرده است بهطوریکه هر سال در ماه سپتامبر، جایزه ادبی فلورا در مراسمی به نویسنده جوان و برگزیده اهدا میشود.
کافه پروکوپ پاریس
کافه پروکوپ در سال ۱۶۸۹ در محله لاتین پاریس افتتاح شد که یکی از قدیمیترین کافه کتابها در جهان است.
بسیاری از نویسندگان و فلاسفه از جمله ولتر، روسو، روبسپیر، دیدرو در این کافه کتاب رفت و آمد داشتند.
کافه مرکزی وین
این کافه کتاب به سبک احیا رنسانس در سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی ساخته شده است. زیگموند فروید پدر علم روانشناسی دوست داشت با بازی شطرنج در این کافه، آرام بگیرد و بعد از این آرامش، نظریههای بلند روانشناسی را به جهان ارائه دهد.
این کافه همچنین محل رفت و آمد آدولف هیتلر، رهبر نازیهای آلمان در روزهای جنگ جهانی بوده است.
پاتوق روشنفکران و ادیبان
اگر شما هم از دوستداران ادبیات معاصر ایران هستید، کنجکاوید که درباره تاریخچه کافه کتابهای ایران بیشتر بدانید.
کافهها از زمان صفویه در ایران رواج پیدا کردند و تاکنون که بیش از۳۰۰سال از آن میگذرد؛ محفلی برای تجمع نویسندگان، روزنامه نگاران، فیلسوفها و اهالی هنر شده است.
قشر روشنفکر و ادیب آن زمان ایران که به این کافهها رفت و آمد داشتند بعدها هر یک، محوری جریانساز در ادبیات معاصر شدند.
رواج کافه کتابها در گذشته مانند ۲ دهه پیش نبوده بلکه تفاوتهایی با هم دارند؛ در قهوه خانههای سنتی برنامههای فرهنگی و هنری مثل نقالی و شاهنامه خوانی اجرا میشد، در کنار آن هم گروههایی برای نقد و خوانش کتاب، خواندن روزنامهها و بحثهای سیاسی به آنجا مراجعه میکردند؛ کافه نشینی یکی از رسومات مرسوم ایرانیها بوده و ما با این نوع فضاها بیگانه نبودیم.
کافه کتابها از اوایل دهه ۸۰ به صورت امروزی رواج پیدا کردند و اولین کافه کتاب به همت انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به اسم پاتوق فرهنگی تهران شکل گرفت.
کافه سیبیل
قبل از دهه ۴۰، کافه فردوس در تهران پاتوق غیر رسمی مشاهیر ادبیات، صادق هدایت و گروه سه نفره اش، بزرگ علوی و بعدها جلال آل احمد بود؛ این کافه در ادبیات شفاهی معاصر ایران به کافه سیبیل معروف شد. بعضیها این نامگذاری را به خاطر سیبیلهای از بناگوش دررفتهی صاحب کافه میدانستند.
اما بعد از چند سال، تغییر کاربری، باعث شد که این کافه جای خودش را به معروفترین و رسمیترین پاتوق مشاهیر یعنی کافه نادری بدهد.
میز مشاهیر رزرو شده است
بیشتر اهالی فرهنگ و ادب، حتما نام کافه نادری را شنیده اند. اسم این کافه، یادآور گردهماییهای ادبای معاصر است. کافه نادری محفل تجمع بسیاری از روشنفکران و سرآمدان ادبیات معاصر بوده که سرشناسترین این نام ها؛ جلال آل احمد، سیمین دانشور، صادق هدایت، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و حتی شهریار اشاره کرد.
نکتهی جالب در مورد این کافه این است که در حال حاضر اگر به کافه نادری سر بزنید، کنج دنج کافه کنار پنجرهای قدیمی میزی رزرو شده را میبینید که به میز مشاهیر معروف است.
میز مشاهیر، میزی است که در همان سالهای دههی ۴۰، چهار نفر از بزرگان ادبیات عصر ما، صادق هدایت، جلال آل احمد، نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث دور آن جمع میشدند و بحث میکردند.
مشهد، شهری که زمانی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شده بود؛ کتاب فروشیهایش حالا روزهای خلوتی را تجربه میکنند.
پای صحبت کتابفروشها که مینشینم از مشکلاتی مانند گرانی کاغذ، قیمتگذاری سلیقهای و حتی محدودیتهای کرونایی گلایه دارند؛ بیشتر کتابفروشیها در کنار فروش کتاب، لوازم التحریر هم میفروشند تا جایگزین سود کمِ فروش کتابها شود.
اما چندسالی هست که کافه کتابها توانستهاند تا رونقی دوباره به کتابفروشیهای سطح شهر بدهند؛ این کافه کتابها مجموعهای از کتابهای قدیمی و جدید برای مطالعه یا خرید را به مراجعهکنندگان خود ارائه میدهند.
مطالعات انجام شده نشان میدهد وجود کافه کتابها در شهرها بهخصوص شهرهای فرهنگی مثل مشهد تأثیرات مثبت و سازندهای در سبک زندگی مردم دارد.
کافه کتاب یک مکان تفریحی و فرهنگی برای ساکنان مشهد به ویژه جوانان اهل کتاب شناخته میشود، همین موضوع باعث شده که فراتر از یک کتابفروشی یا کافه دیده شود و نقش جدیدی در جوامع شهری داشته باشد.
کارشناسان، افزایش کافه کتابها در مشهد را در یک دهه گذشته، بیانگر آغاز سبک زندگی جدید برای گذراندن اوقات فراغت و زندگی میدانند.
حسین آبادی جامعه شناس در این باره میگوید: کافه کتابها فضای دوستانهای را برای مردم فراهم کرده اند؛ مردم بعد از کارهای روزمره و برای فرار از فشارهای زندگی میخواهند دقایقی را در مکانی آرام بگذرانند؛ به همین دلیل استقبال از فضای کافه کتابها نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده است.
او میافزاید: کافه کتابها تمایل افراد را به معاشرت و تعامل اجتماعی با اهالی هنر و فرهنگ و حتی ملاقات و گفتوگو با دوستان را بیشتر میکند؛ که این معاشرت باعث ارتقا ارتباطات و فعالیتهای فردی و اجتماعی میشود.
در این روزهای آخر بهار، به ویژه عصرها اگر سری به کافه کتابها بزنید به سختی میتوانید در آنجا یک صندلی خالی برای نشستن پیدا کنید.
کافه کتاب آفتاب
در انتهای بازار کتاب گلستان، میتوان قدیمیترین کافه کتاب مشهد را پیدا کرد؛ کافه کتاب آفتاب که به گفتهی مؤسس آن اینجا را از سال ۹۲ در همین بازار کتاب گلستان افتتاح کرده است.
عابس قدسی کتابفروش و مدیر کافه کتاب آفتاب از انگیزه راه اندازی کافه کتاب میگوید: سالهای گذشته در مشهد به عنوان یک شهر فرهنگی، محفلی برای گفتوگو و تبادل نظر درباره کتابها و مسائل فرهنگی نبود، همین موضوع باعث شد تا ایده تأسیس یک مکان فرهنگی برای گفتوگو به ذهنم برسد.
او میافزاید: البته از سالها قبل تأسیس مکانی که در آن مردم حول محور مسائل فرهنگی جمع شوند و به گفتوگو بپردازند در ذهنم بود، تا اینکه در سال ۹۱ این کافه کتاب را راه اندازی کردم.
مدیر کافه کتاب آفتاب ادامه میدهد: چون اینجا یک محیطی مبتنی بر تعاملات فرهنگی است، تعطیلیهای کرونا بیشترین آسییب را به صنف ما وارد کرده است؛ بهطوری که برخی از مخاطبان پر و پاقرص ما به خاطر احتیاط و رعایت دستورالعملها کمتر از قبل به اینجا میآیند.
قدسی بیان میکند: قبل از شیوع کرونا برنامههای فرهنگی زیادی در کافه کتاب آفتاب مانند برنامههای رونمایی از کتاب و گفتوگو با نویسندگان، نقد و بررسی کتابها برگزار میشد، اما در حال حاضر به خاطر رعایت دستورالعملهای بهداشتی این برنامهها برگزار نمیشود، امیدواریم در آیندهای نزدیک با کمتر شدن کرونا این برنامههای فرهنگی ادامه پیدا کند.
او تصریح میکند: یکی از مهمترین مشکلات که از کرونا هم بیشترین ضربه را به کسب و کار ما زد، بن بست شدن بازار کتاب گلستان است؛ این مشکل باعث شده که دسترسی و رفتو آمد مخاطبان عمومی به این بازار کمتر شود و به رونق بازار کافه کتاب آسیب رسانده است.
بین میزهای پر از مشتری این کافه کتاب دنبال همصحبت میگردم که خانم بخشی که به همراه فرزندان خود به کافه کتاب آفتاب آمده اند، نظرم را جلب میکنند و با هم به گفتوگو که مینشینیم، میگوید: امروز به اصرار دخترم به اینجا آمدیم، ولی با بسته بودن کتابفروشی به دلیل انبارگردانی مواجه شدیم و در نهایت در کافه نشستیم تا چیزی بخوریم.
او میافزاید: به نظر من یکی از نکات منفی کافه کتابها این است که مردم صرفا به خاطر کتاب به اینجا نمیآیند و وقتی که به اینجا وارد میشوند فضای کافه آنها را از کتاب و مطالعه دور میکند.
اما دخترِ خانم بخشی مخالف صحبتهای مادرش است و میگوید: فضای کافه کتاب یک فضای تعاملی و ارتباطی است؛ بعد از سالها یک فضای گفتوگو محور در بین قشر فرهنگی مشهد راه افتاده که میتواند تاثیرات مثبت زیادی داشته باشد.
ای دل آنجا رو که با تو روشن اند
در گوشه دنج این شهر، به کافه کتابی بر میخوریم که هنوز یکسال هم از عمرش نگذشته است، مکانی فارغ از هیاهو شهری برای عاشقان کتاب؛ در بدو ورود به این کافه کتاب با کتابهای قدیمی که ممکن است بیش از ۴۰ سال از عمرشان گذشته باشد، مواجه میشوید.
آرش رمضانی فعال فرهنگی و مدیر کافه کتاب آنجا از نامگذاری این کافه کتاب میگوید: بعد از مشورتهای بسیار با دوستان و اهالی فن اسم کافه کتاب را از روی یکی از اشعار مولانا انتخاب کردیم؛ ای دل آنجا رو که با تو روشنند.
او میافزاید: قبل از ایجاد کافه کتاب، ایده اولیه من تاسیس یک کتابفروشی محلی بود، چون به نظر من اصل بر کتابفروشیهای کوچک، محلی و اصیل است؛ اما با توجه به عوض شدن سلیقه مردم و راحتی آنها به این نتیجه رسیدم که کافهای هم در کنار کتابفروشی داشته باشیم، تا اینکه بعد از چند ماه کافه کتاب آنجا را افتتاح کردیم.
این فعال فرهنگی ادامه میدهد: کافه کتابها تقریبا حد واسطی بین کتابفروشی - کافه و کتابخانه هستند، در کتابفروشیها مراجعه کنندگان فرصت تورق و بررسی کتابها را ندارند؛ درحالی که در کافه کتابها به دلیل وجود صندلی، امکان وارسی و فکر کردن درباره کتابها وجود دارد.
رمضانی بیان میکند: در کل کافه کتابها مزیتی نسبت به کتابفروشیها ندارند، ولی این ویژگی تامل در کتابها، کافهها را از کتابفروشیها مجزا میکند.
او تصریح میکند: دولت دوازدهم در بحث کتاب عملکرد نسبتا خوبی داشته که یکی از این طرح ها؛ طرح فصلی کتاب که به منظور رونق بخشیدن بازار کتاب و فرهنگ کتابخوانی است. در این طرح ۲۰ درصد یارانه کتاب به خریداران اهدا میشود که یکی از اولین و بهترین عملکردهای دولت در بحث خرید و فروش کتاب است.
مدیر کافه کتاب آنجا تاکید میکند: مسئولان اگر مشکلات اقتصادی جامعه را برطرف کنند، خرید کتاب، دیدن تئاتر و از این دست مسائل فرهنگی به سبد خرید مردم باز میگردد.
کتابخانه یا کافه کتاب؟
در بین قفسههای کافه کتاب متوجه جمعی از دختران هم سن و سال خودم میشوم که غرق در بحث درباره کتاب تازه چاپ شده نویسنده محبوبشان هستند که متوجه حضورم نمیشوند، سلام میکنم و با روی خوش جوابم را میدهند.
وقتی از آنها سوال میپرسم که چرا به جای کتابخانه اینجا را برای مطالعه انتخاب کرده اید؟ دختری که به نظر میآید از همه کوچکتر است میگوید: محدودیتهای کتابخانه را دوست ندارم؛ قوانین اینجا برای من بهتر است، اینجا میتوانم نوشیدنی سفارش دهم و کتابهای مورد علاقه ام را بخوانم، علاوه بر این، اینجا راحتتر با دوستانم درباره کتابها صحبت و بحث میکنیم.
ولی دوست دیگرش مخالفت میکند و میگوید: کتابخانه به جای خود و کافه کتاب هم جای خود را دارد؛ من در کتابخانه بیشتر برای درس خواندن میروم و سکوت و آرامش آنجا برای من که کنکور دارم خیلی بهتر است.
هر دو نفر درست میگویند؛ در کافه کتابها نه خبری از محدودیتهای سفت و سخت کتابخانههاست نه هیاهوی کافهها، پس بهترین و جذابترین محیط برای کسانی که بهدنبال گفتوگو و مطالعه کتاب هستند.
البته آرامش کتابخانهها هم برای کسانی که دوست دارند در آرامش و به دور از سروصدا مطالعه کنند خیلی پرسود و مفید است.
ریرا، صدا میآید امشب
کافه ریرا؛ کافهای که هر زمان به آنجا سر بزنید به علت شلوغی باید دقایقی منتظر صندلی خالی باشید. اولین چیزی که من را به سمت این کافه کتاب جذب کرد اسم جدید و کمتر شناخته شده آن بود، اولین سوال را هم در این باره پرسیدم و امید کارگر مدیر کافه کتاب ریرا درباره این نامگذاری میگوید: اسم کافه کتاب را از روی شعر معروف نیما یوشیج انتخاب کردم؛ در گویش مازندرانی ریرا به معنی آگاه باش است که این خودش برای من بسیار جذاب بود.
او میافزاید: در انتخاب اسم با ارشاد مقداری درگیری داشتیم، مشکل ارشاد با مازندرانی بودن اسم ریرا بود که میگفتند اسم مازندرانی در مشهد مورد قبول نیست، اما در نهایت با پافشاریها توانستیم اسم کافه را ریرا بگذاریم.
مدیر کافه کتاب ریرا ادامه میدهد: کتابهای موجود در کافه کتاب، هم برای فروش و هم برای مطالعه است، در این قفسهها هم از تازههای نشر و هم کتابهای دست دوم که از کتابخانههای شخصی افراد که دیگر به این کتابها احتیاجی ندارند، چیده شده و مردم از آنها استفاده میکنند.
کارگر بیان میکند: در حال حاضر بحث امانت کتاب نداریم، اما برنامهای داریم که در آینده نزدیک برای مشتریهای محلی و مشتریهای ثابت کافه کتاب این طرح را راه اندازی کنیم.
او تصریح میکند: هنوز در مشهد کافه کتاب برای مردم شناخته شده نیست و آشنایی زیادی با آن ندارند، اگر کافه کتابها برای مردم شناخته تر شود میتواند تاثیر مثبتی روی فرهنگ و آداب آنها داشته و درست اجرا شدن بحث کافه کتابها میتواند تاثیری مثبت روی فرهنگ مردم داشته باشد، ما باید بتوانیم مشتری کافه را به سمت مطالعه کتاب سوق دهیم؛ یعنی باید آنقدر جذابیت و تعامل با مشتری داشته باشیم که بتوانیم روی سبک کتاب خواندن مردم تاثیر مثبت بگذاریم، در کل حرف من این است که باید بتوانیم مشتری را از پای میز کافه به سمت قفسههای کتاب بکشانیم.
مدیر کافه کتاب ریرا با بیان این که سنگ اندازیها سر راه کافه کتابها زیاد است، تاکید میکند: ما در بحث فروش کتاب مشکل و مسألهای نداریم؛ بسیاری از چالشهای ما با شهرداری و اماکن بیشتر به بحث کافه مربوط میشود؛ سنگ اندازیهایی سر مکان کافه و حتی قسمت بیرونی کافه وجود دارد که بهخاطر همین موضوع مشکلات زیادی داریم.
کارگر اظهار میکند: صنف کافه کتاب زیر نظر صنف کافه شاپها و صنف کتاب است؛ هنوز که هنوز است در مشهد صنفی به نام صنف کافه کتاب نداریم که یکی از مهمترین ایرادهاست، اگر یک صنف تشکیل بشود و یک مرجع باشد تا بتوانیم به آنجا مراجعه کنیم و مشکلات را بیان کنیم خیلی بهتر است و مشکلات ما هم کمتر میشود.
صنف مجزا؛ شاید وقتی دیگر
برای روشن شدن بسیاری از ابهامات کافه کتابها به سراغ رئیس اتحادیه کتابفروشان مشهد و معاون فرهنگی شهرداری مشهد رفته و مشکلات این صنف را بیان کردم.
سید جواد سید عباسیان رئیس اتحاديه کتابفروشان مشهد میگوید: کافه کتاب ها برای فعالیت نیاز به دو جواز صنفی دارند؛ یک جواز را از اتحادیه کتابفروشان و دیگری را از اتحادیه آبمیوه فروشان دریافت میکنند که این باعث ایجاد مشکلاتی شده است، ما سعی داریم که هرچه سریعتر مشکلات را حل کنیم.
او میافزاید: از اوایل سال گذشته پیگیر تشکیل صنف مجزا برای کافه کتابها بودیم تا اینکه در دی ماه همان سال توانستیم این درخواست را ثبت کنیم.
رئیس اتحادیه کتابفروشان مشهد ادامه میدهد: هنوز درخواست ما به تایید نهایی اتاق اصناف مشهد نرسیده و برای ایجاد این صنف جدید تعیین تکلیف نشده و ما منتظر اقدام اتاق اصناف هستیم.
سید عباسیان بیان میکند: ایجاد کافه کتاب ها در سطح شهر میتواند به ترویج فرهنگ کتابخوانی و جذب مردم به خرید کتاب کمک کند و تلاش ما بر این است تا با گسترش کافه کتابها در مشهد این فرهنگ را در میان مردم نهادینه کنیم.
آیین نامه داریم ولی فقط برای تشویق
مجتبی منتظری معاونت فرهنگی شهرداری مشهد نیز درباره کافه کتاب ها میگوید: شهرداری برای حمایت از فعالان حوزه کتاب، آیین نامه ای برای تشویق این فعالان تنظیم کرده است که به تایید شورای اسلامی مشهد نیز رسیده است؛ این آیین نامه به زودی اجرا میشود.
او میافزاید: حمایت برای گسترش پاتوقهای فرهنگی، کافه کتابها و رویدادهای مرتبط با کتابخوانی، اختصاص زمین برای کمک به احداث و توسعه این فضاهای فرهنگی از بندهای این آیین نامه است.
معاونت فرهنگی شهرداری مشهد ادامه میدهد: شهرداری در این آیین نامه بودجهای مصوب برای فراهم آوردن دسترسی آسان به کافه کتابها و کتابفروشیها را اختصاص داده است.
حمایت و دیگر هیچ
سرانه مطالعه و خواندن کتاب در کشور ما نسبت به سایر کشورها بسیار پایین و در حد ناچیز است، لذا میبایست با تشویق و ترغیب مردم با روشهای گوناگون سرانه مطالعه را به حد مطلوبی ارتقا داد؛ چرا که اگر فرهنگ کتابخوانی در کشور بهبود پیدا کند بسیاری از معضلات اجتماعی و خانوادگی برطرف میشود.
یکی از روشهایی که میتواند به بهبود وضعیت کتابخوانی کشور کمک کند، ایجاد و گسترش کافه کتابها و آشنایی بیشتر مردم با این مکان است که باعث بالابردن سطح مطالعه و سطح فرهنگ جامعه میشود.
در این راه میبایست مشکلات تأسیس و تجهیز کافه کتابها از سوی مسئولان برطرف شود تا کسانی که تمایل و علاقه به احداث کافه کتاب دارند بهراحتی بتوانند نسبت به تأسیس این مکان اقدام کنند.
گزارشگر و عکاس: فاطمه بک زاده
انتهای پیام//ف.ب