بازیگری فارغ از شهرتی که ممکن است برای بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که می‌توان در آن ایفای نقش در قالب شخصیت‌های مختلف را تجربه کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب می‌شود در این بین اکثریت مواقع این شغل به عنوان یکی از مشاغل سخت هم به حساب می آید.  شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت است، قابل لمس نباشد، اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی نگاه کنیم، این هنر به واقع تمرین، شهود و مطالعات فراوانی نیاز دارد.


بیشتر بخوانید


همواره رسیدن به لحن در آوای یک بازیگر کاری سخت و پر اشتباه است. معمولا بازیگران از اشتباهاتی همچون تغییر آنی صدا و یا پیش رفتن به سمت تقلید صدا‌هایی که دوست دارند به تصنع در لحن گیری می‌رسند و وقتی از آن‌ها خواسته می‌شود از صدای خود استفاده کنند – از آنجا که در جریان خودآگاهانه به این مسیر اشتباه نرفته‌اند – از حرفی که به آن‌ها زده شده سر در نمی‌آورند و یا متغیر می‌شوند.

رسیدن به لحن یک تمرین و شگرد کاملا عضلانی است. فرض کنید پس از خواندن بسیار درس هایتان در هنگام امتحان به نتیجه‌ی مطلوب نمی‌رسید. در این زمان آوا در شما تابع چه شرایط فیزیکی قرار می‌گیرد؟ تمام درس خواندن‌ها و از خواب زدن‌ها و به تفریح نرفتن‌ها و حرف شنیدن‌ها از این و آن پس از آنکه در روان شما به یک مجتمع تبدیل می‌شود کدام عضله‌ها در شما تحت تاثیر قرار می‌گیرد؟.

به یک مثال ساده‌تر توجه کنید: گروتفسکی می‌گوید بر روی هر عضو لب بگذارید و با آن عضو شورع به صحبت کنید. منظور وی چیست؟ آیا تا به حال ضربه‌ای به دست و یا پا و یا جای دیگری از بدنتان خورده است به صورتی که به قول معروف دردتان را آمده باشد؟ آیا آوایی که از برخورد دست به جایی یا چیزی به دست شما ایجاد شده با آوایی که از پا در برخورد با اشیا به وجود آمده یکسان بوده است؟ پس هر قسمتی از بدن آوای خود را تولید می‌کند. تفاوت این آوا‌ها در چیست؟ در آهنگ و لحن آنهاست و به خصوص در لحن.

این تعاریف را با تمرین شماره‌ی ۱۶ به سیطره‌ی دانسته‌های آگاهانه‌ی خود اضافه کنید: این تمرین همراه با ایجاد درد خفیف در عضوی از بدن به واسطه‌ی خستگی مفرط صورت پذیر است. عضو را انتخاب کرده و با آن شروع به فعالیت شدید کنید همچون پا و راه رفتن. حالا با تمرین‌های قبل وایجاد انقباض درعضو دردناک آوای منبعث از آن عضو را بیابید. آن را با چند عضو دیگر و با همین تمرین بسنجید. اختلاف ناشی از لحن‌های متفاوت است.

حتما زیاد شنیده‌اید که بازیگری که درباره‌ی نحوه‌ی ارائه‌ی بازی زیاد فکر می‌کند احمق‌ترین بازیگر است! مفهوم این جمله بسیار ساده است. درتمرین‌ها باید به سمت پیش بروید که حیات و زیست بدنی جای فکر کردن را بگیرد. چرا؟ آیا وقتی راه می‌روید و یا ظرفی را بر می‌دارید و یا از جایی می‌پرید هم زمان دارید فکر می‌کنید؟ یادتان باشد که فکر کردن در زمان عمل فقط به معنای وقفه است و به هیچ کار نمی‌آید.

در هنگام انجام یک عمل زیستی فکر‌ها تمام شده و شما در مرحله‌ی انتخاب، تصمیم و برخورد‌های عضلانی با پدیده‌ها هستید. برای رسیدن به این محدوده باید از آستانه‌ی خستگی عبور کنید تا عمل بدنی از فکر پیشی گیرد و شما فرصت و تاب و توان فکر نداشته باشید.

به این صورت بر انجام عمل چیره خواهید شد. این تمرین را با هم انجام دهیم:

در ادامه‌ی تمرین قبل آن قدر بدن را با آوا‌های منبعث از اعضای مختلف بدن همراه می‌کنیم و با حرکت‌های کششی و بی هوازی باز به تمرین ادامه می‌دهیم تا دیافراگم و شکم از گرفتن و تخلیه‌ی تنفس در جریان حرکت‌های هوازی و hook تنفس در تمرین‌های بی هوازی خسته شود و عضلات نیز تاب ادامه‌ی حرکت‌های بدنی را نداشته باشد.

گلو می‌خارد (آب دهان را ابتدا در حفره‌ی دهانی جمع و سپس به شدت باید قورت دهیم تا خارش رفع شود)، شکم درد می‌گیرد، عضله‌های مختلف به ارتعاش و لرزش می‌افتند (عضله‌های همان قسمت را منبسط و منقبض کنید و چهار مرحله‌ی مکث سکوت، دم، بازدم را برای آن قسمت به انجام می‌رسانیم تا به اکسیژن مورد نیاز برسد)، اما ما از حرکت نمی‌ایستیم و حالا یک دورکامل از تمرین‌ها را با تند و کند کردن حرکت و تنظیم تنفس ارادی دوباره به انجام می‌رسانیم. حالا نیز با این حالت به بررسی و ثبت لرزش‌ها و ارتعاش‌های آوایی – بدنی مبادرت می‌ورزیم.

منبع: میزان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.