حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی رفیعپور، استاد حوزه و دانشگاه در گفت و گو با خبر نگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: درباره خلافت، امامت و تفاوت بین آنها سخن، فراوان است. خلافت که به معنی جانشینی در تمام شأن های رسول خدا غیر از نبوت بوده و تقریبا چیزی مرادف با وصایت در ادبیات ما قرار میگیرد. در روایتی، حضرت ختمی مرتبت (ص) به امیرالمومنین (ع) فرمودند که منزلت تو نسبت به من، منزلت هارون است نسبت به موسی و همان طور که هارون، وصی موسی بود، تو نیز وصی من هستی؛ با این فرق که بعد ازمن نبوّت نبوده و دین جدید و پیام های آسمانی جدیدی برای آن دین جدید وجود نخواهد داشت، بلکه امام به عنوان خلیفه پیامبراکرم (ص)وظیفه دارد، احکامی را که پیامبر(ص) آورده است در جامعه به ظهور رسانده و برای اجرای آن ها در جامعه تدبیر داشته باشد.
خلافت و امامت در مصداق
وی افزود: در فرهنگ شیعه بین امامت و خلافت در مصداق, تفاوتی وجود نداشته و هردو یک منصب اند لکن از دو منظور و نگاه؛ خلافت از نظرجانشینی پیامبر(ص) به معرفی و انتخاب ایشان است و به این فرد خلیفه میگویند؛ چون فردی، که جای پیامبر نشسته و با اجازه از جانب ایشان امور را اداره میکند و امامت از جهت انتخابی است که خدا انجام داده برای هدایت و پیشوایی مسلمین. «إنّی جاعِلُک للنّاس إماما»، امامت را خدا قرار میدهد. پس ائمه دوازده گانه همان هایی اند که باید خلیفه باشند و این حق از آن ها غصب شد.
لفظ خلیفه
رفیع پور در ادامه به بررسی ابعاد مختلف لفظ خلیفه پرداخت و گفت: این لفظ یک جهت لغوی دارد که به معنی صرف جانشین است مثلا کسی به مسافرت رفته و در نبودش خلفی از خود میگذارد و گاه مراد از این کلمه خلیفه خدا بودن است، یا داوود إنّا جعلناک فی الارض خلیفة و گاهی منظور از خلیفه، فردی است که جانشین رسول الله بوده که معنی سوم در فرهنگ اسلامی کاربرد بیشتری دارد. با این تفاوت که شیعه میگوید که جانشین، کسی است که توسط خود پیامبر نصب شود در حالی که اهل سنت بر این باور اند که هرکس امور مسلمین را اداره کند خلیفه پیامبر است حتی اگر از طرف پیامبر و به اجازه ایشان نباشد!
دیدگاه تشیع و تسنن
وی با اشاره به اهمیت مسئله ی امامت و تفاوت دیدگاه شیعه و اهل سنت در این زمینه، اذعان کرد: در نظر دانشمندان اهل سنت، امامت به معنای مدیریت جامعه و اداره کردن امور مسلمین با انتخاب مردم است و حقی از حقوق عامه مسلمین که به روش های مختلف، گزینه مورد نظر خود را انتخاب کنند. لکن امامت از نظر شیعه علاوه بر تدبیر مسلمین، به مسائل علمی و معنوی هم مربوط میشود؛ یعنی امام باید آگاه ترین مردم به دین خدا بوده و از نظر معنوی بالا ترین سطح ارتباط را با خدا داشته که بتواند نفوس مستعد و افراد علاقه مند به تهذیب نفس را دست گیری و ارشاد کند.
وظایف امام در جامعه و لزوم انتخاب او از اطرف خدا از نظر عقلی
این استاد حوزه ادامه داد: بنابراین وظایف امام در جامعه در سه جهت سیاست و تدبیر، علمی(اعلم بودن) و بیان کردن احکام صحیح و دیگری از جهت معنوی و باطنی، است که جامعه را به سمت خدا ببرد. معلوم است انتخاب چنین فردی برای مردم ممکن نیست چون مردم احاطه ای به باطن افراد نداشته و طبعا نمیتوانند انتخاب درستی داشته باشند. بنابر این تشخیص امامت با خدا و پیامبر(ص) است و آنها حضرت امیر (ع) را برا این منظور قرار دادند تا این مسیر هدایت ادامه یابد.
خلافت و خلفای نامشروع
وی گفت: بر این اساس مصادیق مشروع و نامشروع، مشخص میشود. اگر امامت را منصب الهی دانسته شود، طبق نظر شیعه، نصب از طرف خدا و پیامبرش پررنگ شده و خلفا و کسانی که این نصب را ندارند در مصادیق غیر شرعی در موضوع خلافت جایگرفته و خلافتشان مشروع نیست. و در فرهنگ اسلامی به آنها خلیفه گفته میشود از این رو که در عرف بیشتر مسلمانان صرفا به معنی کاربرد واژه است و اطلاق خلیفه به حکومت های جور از باب اطلاق عام بوده نه اطلاق صحیح و دقیق آن. ولی طبق نظر اهل سنت که امر خلافت توسط پیامبر به امت واگذار شده, نصب و ادله نصب را قبول ندارند، مصداق غیر شرعی این مسئله، تنها افرادی هستند که با زور، کشتار و جنایت توانستند حکومت را از خلیفه قبل از خود بگیرند؛ ولی خلفایی که با بیعت مردم باشد مشروع دانسته میشود.
خلافت و امامت جعلی
وی همچنین گفت: اهل سنت خلیفه پیامبر را با بیعت تعیین کرده و امامت را هم به او میدهند. امامت و خلافت در نزد آن ها قداست آسمانی ندارد که به واقع چنین شخصی که از ظرف خدا و پیامبرش نباشد توان هدایت حقیقی جامعه را نخواهد داشت و ممکن است خیلی از افراد از جنبه علمی یا اخلاقی از او برتر بوده و یا اطلاع کافی از احکام ساده دینی نداشته باشد. چنان که بودند در میان خلفا کسانی که ساده ترین مسائل شرعی را ندانسته و مکرر از اهل بیت و صحابه کمک میگرفته و یا جنایت کار بودند که دانشمند بزرگ اهل سنت جناب ملاجلال الدین سیوطی در تاریخ الخلفا ذکر کرده است. اما برای اهل سنت این مسئله مشکل ساز نیست ولی در فرهنگ شیعیان به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست که امام، در مسائل علمی بخواهد از کسی استفاده کرده یا بدتر از آن گناه و ظلمی مرتکب شود.
وجه تمایز امامت، نبوّت و ولایت
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه در واقع امامت اهل بیت علیهم السلام مثل نبوت است با این فرق که دین جدیدی در کار نیست گفت: امامت، از جهت باطنی، آن قُدسیتِ نبوّت و نیز ولایت را که از آن میتوان به باطن امامت تعبیر کرد، همانند نبوّت داراست؛ ولایت در نبوت و امامت مشترک است. منتهی کسی نبی و پیامبر شده و فردی امام میشود. پس امامت و خلافت در بین شیعه در فرهنگ ما تفاوت مصداقی ندارد. یعنی نمیشود و نباید کسی امام باشد ولی خلیفه نباشد و کسی خلیفه باشد ولی امام نباشد. این ها از نظر مصداقی باهم اند خلیفه ی مشروع، همان امام است و امام به حق همان خلیفه است که بعد از پیامبر این حق خلافت از امامان غصب شد. پس ولایت یعنی آن ارتباط باطنی و قرب به خدا که مقامی را به امام میدهد و او ولی خدا میشود و این ولایت در شخصی مثل پیامبر به صورت نبوت جلوه میاید و امیر المومنین خلیفه بلافصل پیامبر و بعد از ایشان امام مجتبی و الی آخر. ما خلیفه ای غیر از این ها را مشروع و دینی نمیدانیم. البته درمواردی به خاطر مصلحت اسلام اهلبیت (ع) با خلفا همکاری هایی داشتند ولی این به معنی مشروعیت خلفای غاصب نیست.
علت مشورت اهلبیت از یاران با وجود عصمت
رفیع پور در پاسخ به این سوال که اهلبیت با داشتن عصمت پس چرا با دیگران مشورت می کردند؟ گغت: مشورت به معنی سهیم کردن و حق رای دادن به دیگران در راستای اداره امور مسلمین از سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام بوده که یکی از راهبرد های پیامبر و اهل بیت برای رشد و تعالی مسلمانان به حساب میآید و این غیر از آن است که امام نظر درستی نداشته و بخواهد از دیگران نظر درست را دریافت و از فرد دیگر استفاده علمی کند.
ضرورت و جود راهنما و راهبر در عصر غیبت
سید محمدمهدی رفیع پور در ادامه با پاسخ به اینکه اگر امام نمی تواند از جانب مردم باشد پس بر چه اساس مردم رهبر انتخاب میکنند؟ گفت: در جامعه امروزی کسی که مردم، تحت عنوان خبرگان ودر نهایت رهبری، تعیین میکنند، قرارنیست معصوم باشد. مردم ناچارا در غیاب امامان، بر اساس ملاک های عقلی و آنچه که از ائمه معصومین رسیده، باید شخصی را برای انجام امور مسلمین انتخاب کنند.
وی در آخر خاطر نشان کرد: با این نگاه خبرگان و رهبری هم مقبولیت دارد و هم مشروعیت. نصب فقهای زمان غیبت عمومی و کلی است و مردم یا نمایندگان آنها با تشخیص خود بر مبنای دو ملاک مذکور، از میان فقهای عادل، مدبر و زمان شناس؛ چنین فردی را انتخاب می کنند.
انتهای پیام/