به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، رسانههای غربی گزارش دادهاند که جوبایدن، رئیس جمهور آمریکا به تازگی دستور داده است بهمنظور توقف حملات طالبان بالای شهرهای بزرگ افغانستان از بمبافکنهای سنگین «B-52» استفاده شود. روزنامه تایمز به نقل از منابعی در ارتش آمریکا گزارش داده است که قرار است مواضع طالبان در اطراف شهر هرات، قندهار و لشکرگاه هدف این هواپیمای نظامی قرار گیرند. گفتنی است آمریکا از بمبافکن بی 52 در جنگ ویتنام، افغانستان، عراق و سوریه قبلا استفاده کرده و در سرنگونی رژیم طالبان و صدام حسین نیز موثر بوده است.
در همین حال، وزارت دفاع ملی افغانستان هم شب گذشته اعلام کرد که بمب افکن های بی-52 آمریکایی، جنگجویان طالبان را شهر شبرغان هدف قرار داده که در نتیجه آن بیش از 200 هراسافکن طالب کشته شده و صدها تن دیگر شان هم زخمی شدهاند.
در همین حال، برخی منابع سیاسی و امنیتی در داخل حکومت افغانستان، استفاده از این بمبافکنها را در تغییر معادله جنگ کشور مهم دانسته و آن را در توقف حمله طالبان بالای شهرها موثر میدانند. بعضی مقامات حکومتی هم از اینکه در چنین وضعیتی بمبافکنهای پیشرفته و سنگین آمریکایی به کمک دولت و مردم افغانستان شتافته است، احساس خوشی دارند. هرچند برخی تحلیلگران حمایت هوایی صرف آمریکا را که اتاق کنترل آن هم در دریای عرب است، اثرگذار میدانند ولی میافزایند که مانع توقف ماشین جنگی طالبان نخواهد شد.
فرستادن این هواپیماها اما درحالی صورت میگیرد که جنگجویان طالب در برخی نقاط افغانستان در حال پیشروی هستند و در روزهای اخیر، توانستهاند چندین شهر را سقوط دهند. روزهای پیش، آنها شهر زرنج مرکز ولایت/استان نیمروز و شبرغان مرکز ولایت/استان جوزجان را تصرف کردند و صبح امروز (یکشنبه، 17 اسد/مرداد) هم رسانههای افغانستان خبر سقوط شهر کندز و سرپل را گزارش دادند. با این حال، مسئله اما این است که آیا بمباردمان هوایی آمریکا در وضعیتی که هر روز یک شهر افغانستان به دست طالبان سقوط میکند، میتواند مانع سیل پیشروی طالبان شود؟
واقعیت این است طالبان امروزی که تا حد سقوط دادن مهمترین شهرها قدرتمند شدهاند و بیش از نیم خاک افغانستان را هماکنون در اختیار دارند، در سالهای اخیر همواره از حمایتهای سیاسی آمریکا برخوردار بوده است. گشایش دفتر سیاسی برای طالبان در قطر که با چراغ سبز ایالات متحده همراه بود، به این گروه قوت و قدرت بیشتر بخشید که از یکسو در سطح منطقه و جهان لابیهای دیگری دستوپا کند و در سوی دیگر، با کسب امکانات و نیروهای انسانی و جنگی بیشتر در میدان جنگ افغانستان هم پیشروی داشته باشند. فراموش نکنیم، رهایی 5 هزار زندانی طالب -که بعداً همه به میدانهای جنگ برگشتند- از زندانهای افغانستان که با فشار مستقیم آمریکاییها صورت گرفت، برای طالبان یک برگ برنده هم در میز مذاکره و هم در میدان جنگ بود. امروزه همان هزاران طالبی که با اشاره آمریکا از زندان رها شده بود عملا در مقابل نیروهای امنیتی جنگ میکنند.
به تقعیب آن، پروژه مشروعیتبخشی سیاسی به طالبان که عروسک گردان آن زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه آمریکا در امور صلح افغانستان است، بخشی دیگری از این ماجرا به شمار میآید. پس از امضای قرارداد صلح میان آمریکا و طالبان، خلیلزاد در صحبت با اعضای کنگرس آمریکا به آنها اطمینان داده بود که طالبان تغییر کرده و مثل گذشته عمل نمی کنند. ماموریت فرستاده ویژه تا حدی جانبدارانه پیش میرفت که گویی ایشان در انتخاب میان حکومت افغانستان و طالبان، دومی را برگزیده بود و برای به قدرترساندن آن هم از ابزارهای گوناگونی بهره میگرفت. حتی هفته پیش وی در یک مصاحبهای تلویزیونی گفت که «طالبان در دولت آینده افغانستان سهم شیر را می خواهند.» این یعنی تبلیغ غیرمستقم برای گروهی که قصد در دستگرفتن راس هرم قدرت سیاسی را دارند. اینها و بسا موارد دیگر که عملا به طالبان قدرت بیشتر بخشید، باعث شد که انگیزه و مورال جنگی طالبان افزایش یابد و این گروه گزینه نظامی را در برخورد با دولت و ملت افغانستان ترجیح دهد.
حال که نیمی از خاک افغانستان حیاط خلوت طالبان شده و هر جنگجوی طالب با شوق پیروزی امارت به میدان جنگ می شتابد، شاید فرستادن بی-52 دو و دیگر جنگنده های پیشرفته خیلی دیر باشد و نتواند مانع پیشروی های روزافزون طالبان شود.
به نظر میرسد موضوع فرستادن جنگندههای بی 52 نوعی استراتژی جنگی آمریکا برای سرکوب مقطعی و پاسخ به نگرانیهای جهانی در پی خروجِ شبیه به فرار شبانه و غیرمسئولانه این کشور از گیرودار جنگ افغانستان است، وگرنه کشوری که به عمد طالبان را در سطح جهانی مشروعیت داد و با آن قرارداد صلح امضا کرد، چگونه است که در یک شب پهلو عوض میکند و پس از وقوع فاجعه، تصمیم به سرکوب هوایی این گروه میگیرد؟
نویسنده: سیدمحمدضیاموسوی
انتهای پیام/