وی بیان کرد: بسیاری از کودکان در این بازه سنی گمان میکنند، مرگ مثل یک سفر است که پس از مدتی فرد بازمیگردد و درواقع، برای آنها این سفر بیبازگشت معنایی ندارد و به همین دلیل هم، کودکانی که عزیزی را از دست میدهند خواهان بازگشت شرایط به وضع عادی هستند.
بیشتر بخوانید
شرکت در مراسم خاکسپاری
این روانشناس در رابطه با چگونگی شرکت کردن کودکان در مراسم خاکسپاری نزدیکان خود تصریح کرد: بهتر است کودکان کمتر از ۹ سال در مراسم خاکسپاری حضور نداشته باشند. زیرا شرکت کردن آن ها در این مراسم و تماشای صحنه خاکسپاری میتواند باعث به وجود آمدن اضطراب و ترس در آن ها شود، ضمن اینکه معمولا در چنین فضاهایی بزرگترها بیشتر مراقب کسانی هستند که بیقراری میکنند و خودبهخود کودکان از دایره توجه خارج میشوند.
کوهپایه زاده گفت: بزرگسالان باید مراقب باشند که کودک، وسیله تخلیه احساسات نشود، یعنی اگر نزدیکان از سر محبت کودک را در آغوش میگیرند و گریه میکنند، باید آنها را به شدت از این کار منع کرد چرا که کودک در چنین شرایطی دچار بهت و حیرت میشود.
امنیت کودک را تضمین کنید
وی با اشاره به الزام تضمین امنیت کودکان در شرایط سوگ والدین ادامه داد: هنگامی که یکی از والدین از دنیا میرود، اولین مسالهای که ذهن کودک را درگیر میکند، این است که مبادا والد دیگر نیز بمیرد و در این موارد، پدر یا مادر که در قید حیات هستند باید به کودک خود اطمینان داد که وی(پدر یا مادر) از نظر جسمی سالم است و توانایی اداره خانواده را دارد.
کوهپایه زاده افزود: تفکر فوق، در کودکان طلاق، به گونهای دیگر خود را نشان میدهد؛ به طوری که وقتی پدر و مادر، یکدیگر را ترک میکنند، کودک دچار هراس میشود که مبادا آنها، او را نیز طرد کنند که در این صورت، والد میتواند از طریق اطمینان دادن به کودک، با این احساس ناامنی مقابله کند و به همین دلیل، برای این کار باید با کودک صحبت کرد و اجازه داد که او از ترسها و نگرانیهایش سخن بگوید.
مرگ را از آنچه است، مبهمتر نکنید
این روانشناس تأکید کرد: کودکان علاقهای به توضیحات خیالی و فلسفی ندارند. پس با کلمات مناسب مرگ را برایشان توضیح دهید و باید دانست که گفتن جملاتی مثل «رفت»، «ما را ترک کرد» یا «او به سفر رفته است»، کودک را در انتظاری ناتمام نگه میدارد، ضمن اینکه گفتن «خدا انسانهای خوب را میبرد» به کودک این باور را تلقین میکند که یا انسانهای زنده خوب نیستند یا آدمهای خوب اطراف او هم بزودی میمیرند.
وی مطرح کرد: بهتر است از واژه مردن استفاده کرد و مرگ را برای کودک توضیح داد. یعنی به او گفت کسانی که مردهاند دیگر نیازی به خوردن غذا یا نفس کشیدن ندارند چراکه بسیاری از کودکان گمان میکنند شخص مرده در زیر خاک در حال عذاب کشیدن است، چون راه نفس کشیدن ندارد یا گرسنه و تشنه مانده است. بنابراین، باید برای کودک، به اقتضای سن و میزان درک و هوش عمومی که دارد، توضیح داد تا بتواند احساساتش را ابراز و تخلیه کند و نزدیکان و اطرافیان کودک، در این زمینه میتوانند از روانشناس نیز کمک بگیرند.
مراقب کلمات خود باشید
وی بیان کرد: اطرافیان و نزدیکان کودک باید به خاطر داشته باشند، زخم کلمات روی روان کودکان به این آسانیها التیام نمییابد و به همین دلیل، اگر مجبور هستند که کودک خود را به تنهایی بزرگ کنند، کودک مسئول این شرایط نیست. بنابراین، هنگامی که اشتباهی مرتکب میشود یا شیطنت میکند، به او احساس گناه ندهند چراکه کودک به اقتضای سن خود رفتار میکند. پس هیچگاه به او نگویند «به خاطر تو از خودم گذشتهام، ولی تو این طور مرا اذیت میکنی» یا «جوانیام را به پای تو هدر دادم که خوب درست را نمیخوانی». هنگام عصبانیت مراقب باشند، چیزی نگویند که او حس اضافی بودن پیدا کند.
مشکلات را بزرگتر از آنچه هستند، جلوه ندهید
کوهپایه زاده تصریح کرد: ردیف کردن فهرست بلند بالایی از مشکلات نزد کودک چیزی را حل نمیکند و او شنونده مناسبی برای درددلهای اطرافیان نیست چرا که کودک است و توانایی حل مشکلات را ندارد. گاه پدر یا مادر گمان میکنند با بیان این مشکلات، کودک را مسئولتر بار میآورند یا اینکه میتوانند از شیطنتهای احتمالی او در آینده جلوگیری کنند؛ در حالی که کودک با شنیدن حکایتهای این چنینی، غم و اندوهی را تجربه میکند که مناسب سن او نیست، ضمن اینکه برخی کودکان از ابراز احتیاجات یا اظهار تمایل برای چیزهایی که دوست دارند، خودداری میکنند چرا که نمیخواهند بر بار مشکلات بیفزایند.
به کودک مسئولیت سنگین ندهید
این روانشناس تصریح کرد: اطرافیان کودک مراقب باشند، حتی به صورت زبانی به کودک مسئولیتی بیشتر از ظرفیتش ندهند چرا که گاهی مادران پس از مرگ یا جدایی همسرشان، به پسر خود میگویند: «تو مرد خانه هستی». یا پدران به دختر خود میگویند «حالا که مامان نیست، تو باید مثل یک خانم رفتار کنی». این در حالی است که آن ها باید اجازه دهند کودک، همان کودک باشد و رفتارهای کودکانهاش را ابراز کند.
خاطرات بد را برایش بازگو نکنید
وی گفت: معمولا خانوادههایی که درگیر مساله اعتیاد هستند، قبل از فوت پدری که معتاد است، اتفاقات تلخ و درگیریهای زیادی را تجربه میکنند؛ پدری که بر اثر سوءمصرف مواد یا اوردوز از دنیا میرود، هیچگاه نمیتواند نقش یک پدر قهرمان و قدرتمند را برای فرزندانش داشته باشد، اما بازگو کردن خاطرات بد از والدی که حضور ندارد، کودک را در شرایط بدی قرار میدهد. زیرا یکی از والدین، از یک سو، والد دیگر را محکوم میکند و از سوی دیگر، او که هم شما را دوست دارد و هم او را، نمیداند با این احساس چه کند و باید دانست که کودکان کوچکتر از آن هستند که در موضع قضاوت قرار بگیرند. پس باید شرایطی ایجاد کرد که کودک درباره والدی که حضور ندارد، احساسات بهتری داشته باشد چرا که تنفر از پدر یا مادری که فوت کرده است، به کودکان احساس گناه میدهد.
در مدیریت امور، جدی و سرسخت در عین حال مهربان باشید
کوهپایه زاده تأکید کرد:گاهی اوقات، پدر یا مادر به دلیل نبودن والد دیگر، به فرزندان خود میدان بیشتری برای آزادی میدهند و اغلب اشتباهات آنان را ندیده میگیرند و به بهانه اینکه کودک از پدر یا مادرش محروم است، در تربیت او کوتاهی میکنند، اما آن ها باید در امور مربوط به تربیت و پرورش او جدی و سرسخت باشند و به این مساله نیز توجه داشته باشند که تربیت کودک در حوزه اختیارات والدین است، نه بستگان دور یا نزدیک و کودک هم باید بداند که در قبال اشتباهاتش، فقط باید در مقابل پدر یا مادر پاسخگو باشد نه پدربزرگ، عمو یا شخصی دیگر.
نشانهها و یادگاریها را پنهان نکنید
این روانشناس در پایان خاطرنشان کرد: گاهی اوقات، افراد فکر میکنند اگر یادگاریهای فرد از دست رفته را پنهان کنند کودک او را فراموش میکند؛ در حالی که کودکان با این روش نه تنها کسی را فراموش نمیکنند بلکه احساس میکنند دیگران در حق او بیمهری کردهاند. بنابراین، بهتر است یک آلبوم عکس از فرد ازدست رفته تهیه کرد یا حتی از میان یادگاریهایش چیزی را به کودک داد تا نگه دارد و از این طریق، کسی را که دوست داشته، اما از او جدا شده است را به خاطر بیاورد.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/