به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای سیاسی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، جریان از این قرار بود که برخی از حزبیون مدام میگفتند که چرا احزاب در کشور ما جایی ندارند و اگر به احزاب فرصت داده شود فلان کار را می کنند و چنان می شد و هزاران اما و اگر دیگر.
با این حال به نزدیکی هر انتخاباتی که میرسیم رقابت اصلاح طلبان و اصولگرایان شروع میشود؛ حال سوال اینجا بود که مگر نمیگفتید حزب در کشور ما جایی ندارد؟ پس داستان این رقابتها چیست؟
مگر احزاب نمیگویند حزب در کشور ما جایی ندارد؟ پس داستان رقابتهای سیاسی چیست؟ سوالی که سید حسین نقوی حسینی درباره آن گفته بود: «موضوع این است که در کشور ما جریانات سیاسی حرف نخست را میزنند نه احزاب سیاسی.»
موضوعی که محمد هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هم آن را تایید کرده و درباره آن گفته بود که به نظر من جناحها در ایران تقریباً کار حزب در کشورهای با نظام حزبی را انجام میدهند.
امری که وقتی از حسین نقاشی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره آن گفت که این مطلب صحت دارد، سبقه آن هم به ایام بعد از دوم خرداد سال ۱۳۷۶ بازمیگردد که توسعه سیاسی در کشور توفیق بیشتری پیدا کرد، اما به دو دلیل عمده همچنان هرگز دولت حزبی نداشته و همواره صرفا در دولت شاهد ایفای نقش جریانات سیاسی بودیم تا احزاب سیاسی.
او همچنین درباره علت آن گفته است که اساس ساختار حقوقی نظام انتخاباتی مان حزبی نیست و در قانون انتخابات هیچ گونه کرسی ویژهای نه در مجلس ، نه در شورای شهر و نه در انتخابات ریاست جمهوری به احزاب اختصاص داده نشده است؛ دلیل دوم هم این است که ما فرهنگ کار جمعی و حزبی را در کشور نداریم و در فرهنگ سیاسی ما هنوز کار حزبی و فعالیت حزبی غلبه ندارد و افراد ترجیح میدهند که وابستگیهای حزبی خود را کتمان کنند.
حال سوالی که برجا میماند این است که مگر نه اینکه محمد هاشمی گفته بود که جناحها در ایران تقریباً کار حزب در کشورهای با نظام حزبی را انجام میدهند؛ پس ایراد این موضوع چیست؟
سید حسین نقوی حسینی نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی با یک مثال به آسیب شناسی این موضوع پرداخت و گفت که شاهد بودیم که همه طرفداران جریان اصلاحات از دولت روحانی حمایت کردند و او رئیس جمهور شد و دولتش مستقر؛ اما وقتی که عملکرد مطلوبی از خود نشان نداد از یک سو حزب مشارکت اعلام می کند که او ارتباطی با حزب ما ندارد و اصلا اصلاح طلب نبوده و اجاره ای بوده است. به این ترتیب از پاسخگویی فرار می کند و هیچ کس هم نمیتواند ثابت کند که این دولت متعلق به آنها بوده است. بنابراین جریان ها پاسخگوی او نیستند در حالی که حزب پاسخگو است و مرامنامه اش مشخص و جوابگوی انتخابی است که مردم بنا به اعتماد به آن حزب به آن دست زدند.
موضوعی که حسین نقاشی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در تشریح آن گفته است که آسیب عمده اش همان اصطلاحی است که میگویند کی بود کی بود من نبودم؛ شما زمانی که یک حزب مشخص شناسنامه دار که شناسنامه دارد و دبیرکلش مشخص است و دفتر سیاسی اش معلوم ابهامی ندارید؛ یا ائتلافی از احزاب ریشه دار و مشخص وقتی شما می گویید جریان اصلاحات انواع احزاب و افراد مختلف در این جریان حضور دارند، ولی وقتی شما با یک حزب موتلفه یا اتحاد ملت مواجهید این احزاب سایت و دفتر رسمی دارند و همه چیز شفاف است و این مساله باعث میشود که شفافیت سیاسی در کشور کم شود، شاهدیم که این عناوین هر چقدر کلی تر باشند از شفافیت به دور هستند، اما هرچقدر که جزئی تر باشند؛ مثل کارگزارن و اتحاد ملت به شفافیت سیاسی بیشتر نزدیک خواهد شد.
احمد شریف فعال اصلاح طلب هم در این باره بیان کرد که شاهد بودیم پیروزی هر یک از این جریانات ماحصل وعده وعیدهایی هستند که هرگز قابل سنجش نبوده و پس از پایان مسئولیتشان در دولت ها و مجالس ما نمیتوانستیم ارزیابی درستی از میزان موفقیت آنها داشته باشیم؛ در حالی که اگر احزاب پیروز این رقابت ها بودند با توجه به برنامه هایی که ارائه داده بودند میشد از این برنامه میزان موفقیت آنها را ارزیابی کرد و در معرض افکار عمومی قرار داد؛ علاوه بر این ممکن است که در داخل این جریانات سهم خواهی هایی هم ایجاد شود و افرادی هم نقش پدرخوانده ها را بازی کنند و یک سری از احزاب هم در حاشیه قرار بگیرند و نقش پررنگی نداشته باشند و همین موارد هم باعث بروز اختلافاتی شده بود و به همین خاطر میزان موفقیت جریانات سیاسی هم کاهش یافته است.
در پایان و با استناد به این گفتهها به نظر میرسد که حزب گرایی در کشور باعث میشود که شهروند بتواند شناسنامه آن حزب را پتک محکمی کرده تا در صورت عدم اجرایی شدن هر یک از وعدههای مسئولان از آن استفاده کند؛ اما شاید بشود کمی فراتر هم به این موضوع نگاه کرد و پرسید در جامعه اسلامی جایگاه مسئولیت پذیری مسئولان کجاست و آیا در فردی که خصلت مسئولیت پذیری وجود نداشته باشد با پتک حزب میتوان آن را به مسئولیت پذیری اشتباهاتش وادار کرد و به بهانههایی از قبیل کمبود اختیارات، فشارهای بیرونی و ... پایان داد یا خیر؟!
انتهای پیام/
خراب کردن و تهمت زدن و تو بدی و من خوبم
بوجود امده اند
در عیر اینصورت اگر مشکلی را در دولت می بینید
راه حل و چاره مشکل بدهید
دور میدان نشسته اید و
میگویید لنگ اش کن
اگر راه حل مشکلات ندهید و فقط یک ریز از مشکلات بگویید