به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، شبکه خبری قدس، به تازگی یک کلیپ ویدئویی را منتشر کرد که در آن نفتالی بنت، نخست وزیر فعلی رژیم صهیونیستی مشغول تدریس چگونگی تغییر محتوای صفحات ویکی پدیا به سربازان است. در این جلسه بنت به نظامیان صهیونیستی آموزش میدهد که اطلاعات مربوط به رژیم صهیونیستی و خط مشی این رژیم را در ویکی پدیا وارد کنند.
بنت در این ویدئو میگوید: "هدف از جلسه امروز این است که به سربازانمان آموزش دهیم چگونه اطلاعات را در ویکی پدیا که منبع شماره یک اطلاعات در جهان است، ویرایش کنند. "
"به عنوان مثال، اگر کسی ناوگان غزه را جستجو کند، ما نیز میخواهیم آنجا باشیم. ما میخواهیم بر آنچه در آنجا نوشته شده و همنیطور نحوه نگارش آن تاثیر بگذاریم و از ماهیت صهیونیستی آن اطلاعات اطمینان حاصل کنیم. "
جایگاه رژیم صهیونیستی با کشتار مکرر فلسطینیان در نوار غزه، اشغال و بیرون راندن آنها از خانه هایشان در کرانه باختری، تنزل یافته است. طبیعی است که این رژیم درصدد دستکاری اطلاعات در اینترنت باشد، بلکه بتواند جایگاه و اعتبار از دست رفته خود را بازیابد.
البته تغییر محتوا و یا کانالیزه کردن آن تنها مختص به رژیم صهیونیستی نیست، بلکه آمریکا نیز به عنوان اصلیترین حامی اسرائیل، دست طولایی در این رسته دارد.
در ادامه و به بهانه انتشار این ویدئو، با ساختار پروپاگاندا (تبلیغات و جوسازی سیاسی) رژیم صهیونیستی و دولتهای غربی و همینطور نقش رسانهها در بازنشر عقاید، آشنا خواهیم شد.
جنگ جهانی دوم، هالیوود را وارد جنگ تبلیغاتی کرد. هنگامی که آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد، فقط مردان و زنان جوان نبودند که برای خدمت در ارتش نام نویسی میکردند، هالیوود نیز ثبت نام کرد.
میرلیز، دانشیار مطالعات ارتباطات و رسانههای دیجیتال در دانشگاه فناوری اُنتاریو که چندین جلد کتاب در مورد آثار فرهنگی هالیوود نوشته، میگوید: قبلا شهرهای سینمایی فیلمهایی تولید میکردند که برای حواس پرتی و سرگرمی افراد ساخته میشد، اما با شروع جنگ، ایدهای شکل گرفت که میتوان آمریکاییها را متقاعد کرد که از جنگ حمایت کنند.
میرلیز میگوید: در زمان جنگ، دفتر اطلاعات جنگ آمریکا، یک واحد مجزا به هالیوود اختصاص داده بود.
بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵، این واحد، ۱۶۵۲ فیلمنامه را بررسی کرد. هر فیلمنامهای که آمریکا را ناخوشایند نشان میداد، بازبینی و یا دور انداخته میشد. هرگونه مطلبی که باعث میشد آمریکاییها "بی توجه به جنگ یا ضد جنگ" به نظر برسند، به سرعت خط میخورد.
به گفته میرلیز و به نقل از رئیس دفتر اطلاعات جنگ، سادهترین راه برای تزریق یک ایده به ذهن مردم این بود که آن ایده با تصاویر سرگرم کننده بزک شود، به نحوی که مردم متوجه نشوند که در پشت آن تصاویر، چه ایدهای تبلیغ میشود.
هالیوود دستورات پیشروی خود را از ارتش دریافت کرده بود. افرادی که پیش از این، صابون، غلات و لوازم خانگی تبلیغ میکردند، اکنون توسط دولت برای "فروش جنگ" به مردم آمریکا به خدمت گرفته شده بودند.
مورخان و دیگر دانشگاهیان خاطرنشان میکنند که این رویه، آغاز یک مأموریت منحصر به فرد آمریکایی بود که تاکنون نیز ادامه دارد. روابط بین آژانسهای دولتی آمریکا و هالیوود در طول جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بود که نحوه روایت داستانهای ارتش را شکل میداد.
میرلیز اضافه میکند: "بسیاری از فیلمهای هالیوود در ارتش آمریکا ساخته و پرداخته شده اند. این آثار برای ستایش از ارتش آمریکا ساخته میشدند. هیچ کشوری در جهان به اندازه آمریکا از قهرمان نظامی خود عکس نمیگیرد. این یک پدیده فرهنگی منحصر به فرد است. "
واشنگتن و هالیوود مانند دوقلوهای جدایی ناپذیر به یکدیگر پیوند خورده اند. جک والنتی، رئیس سابق انجمن فیلمهای سینمایی آمریکا دوست داشت بگوید: "واشنگتن و هالیوود از یک دی انای سرچشمه میگیرند. " اگر والنتی امروز زنده بود، باید رژیم صهیونیستی را نیز به این ترکیب اضافه میکرد.
رابطه رژیم صهیونیستی و سینمای آمریکا از اوایل دهه ۱۹۸۰ شروع شد. زمانی که مناخم گولان و یورام گلوبوس تهیه کنندگان اسرائیلی با رویکردی سیاسی، یک شرکت فیلمسازی آمریکایی به نام کنن فیلمز Cannon Films را تاسیس کردند.
تحت برچسب کنن، تعدادی فیلم اکشن درجه دو تولید شد. در میان فیلمهای تولیدی این شرکت، دهها فیلم سینمایی به چشم میخورد که مسلمانان و اعراب را تحقیر میکرد؛ ازجمله، صحرا (۱۹۸۳)، نیروی دلتا (۱۹۸۶)، و قاتل (۱۹۹۱).
طبق معمول، منتقدان در قبال اقدامات رژیم صهیونیستی سکوت کردند. اگر دو فیلمساز فلسطینی از این دست فیلمها ساخته بودند، چه اتفاقی میافتاد؟ اگر تحت برچسب کنن، فیلمهایی که یهودیان را به همان شیوهای که گولان و گلوبوس اعراب را تحقیر کردند اکران میشد، مطبوعات و صنعت فیلم سازی آمریکا چگونه واکنش نشان میدادند؟
حضور رژیم صهیونیستی در رسانههای آمریکا از این هم فراتر میرود. سال ۲۰۰۶ مجموعه NCIS TV CBS با حضور یک قهرمان رژیم صهیونیستی-که عامل موساد است- شروع به کار کرد. طی ۹ سالی که این سریال از رسانههای آمریکایی پخش میشد، این یهودی و همکاران آمریکایی اش بچههای عرب و مسلمان را به باد کتک میگرفتند. کاراکتر این مامور امنیتی موساد، به تحکیم روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی کمک شایانی کرد.
نمونه دیگر، سریال اسلام هراسانه Homeland است. اکثر بینندگان این مجموعه تلویزیونی نمیدانند که این مجموعه اقتباسی از فیلمنامه یک سریال اسرائیلی به نام Hatufim است. تهیه و تولید Homeland نیز به عهده فردی اسرائیلی بوده است.
فقط در یک قسمت از این مجموعه به فلسطینیها اشاره شده است. آن هم به عنوان گروهی عصبانی و خشن که به صورت گروهی تندرو ظاهر میشوند و قهرمان آمریکایی این سریال را مورد تعرض قرار میدهند!
شکل دادن به افکار عمومی
فیلمها به دلیل توانایی بالایشان در ساخت تجربههای مشترک، ابزار کاملی برای شکل دادن به نظرات عمومی بوده و هستند.
دن اومیرا، استاد علوم سیاسی دانشگاه کبک و نویسنده فیلم "اسطوره و دولت امنیت ملی" میگوید: در دهه ۱۹۴۰، حدود ۹۰ میلیون آمریکایی هر هفته به سینما میرفتند که این امر تاثیر فیلمهای هالیوودی بر افکار عمومی را نشان میدهد.
"ما در عصر اینترنت و نتفلیکس زندگی میکنیم و فراموش کرده ایم که تماشای فیلم در عصر قبل از تلویزیون یکی از مهمترین جنبههای سرگرمی عمومی تلقی میشد. در آن زمان صدها نفر در تاریکی سالنهای سینما گرد هم جمع میشدند و فیلم تماشا میکردند. فیلمهای روی پرده، احساسات را برمی انگیخت و آنها را به اشتراک میگذاشت. "
نیک کال، استاد دیپلماسی عمومی در دانشگاه کالیفرنیا که چندین جلد کتاب در مورد تاریخچه پروپاگاندا به رشته تحریر درآورده است، میگوید: قصد دولت آمریکا از ایجاد آن حس مشترک این بود که حضور آمریکا در جنگ را توجیه کند. پروپاگاندا در قالب سرگرمیهای عامیانه میتواند غرور و قهرمانی را جانشین وحشت و شک کند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، ساخت فیلمهای هالیوودی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از رژیم صهیونیستی و سیاستهای آن حمایت میکنند، نقش بسزایی در شکل دهی افکار عمومی دارد و تاییدی نامشروع برای پیشرویهای خصمانه این رژیم در اراضی اشغالی محسوب میشود.
قهرمان سازی
همانطور که در مثال مجموعه NCIS TV CBS بیان شد، شخصیت پردازی این سریال به نحوی بود که افسر امنیتی موساد را شخصی سرسخت، محق و فداکار نشان میداد. این رویه در تولیدات آمریکایی نیز جاری و ساری است. از جان وین که در فیلمهای بی شماری بازی کرده به عنوان قهرمان جنگ جهانی دوم یاد میشود. در حالی که هیچ وقت در هیچ جنگی شرکت نکرده است! جان وین محصول کارخانه قهرمان سازی هالیوود است.
نیک کال میگوید: "آمریکاییها میتوانند داستان جنگ جهانی دوم را به گونهای بیان کنند که باعث شود احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند. مردم بریتانیا نیز همینطور هستند. ما عاشق شنیدن داستانهای جنگ جهانی دوم هستیم، زیرا دوست داریم خودمان را بچههای خوب بدانیم. "
"هالیوود میتواند راههایی برای تبدیل آمریکاییها به بچههای خوب و تبدیل نازیها به بچههای بد بیابد. "
این رویکرد هالیوود به درگیریهای بعدی آمریکا، از جمله جنگ ویتنام نیز تسری پیدا کرد.
میرلیز عنوان میکند: موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده این است که جان وین شخصاً به لیندون جانسون، رئیس جمهور وقت آمریکا نامه نوشت تا از دولت بخواهد در ساختن یک فیلم تبلیغاتی درباره درگیری در ویتنام به او کمک کند. پنتاگون تجهیزات و پایگاههای نظامی را برای فیلم فراهم کرد و فیلمنامه نهایی را تأیید نمود. بعداً معلوم شد که جنایات منتسب به ویتنامیها در فیلم، در واقع توسط خود نیروهای آمریکایی انجام شده است.
ترساندن شهروندان به منظور پیشبرد اهداف سیاستمداران
اومیرا میگوید: در حالی که که قبلاً هر جنگ بزرگی که آمریکا در آن شرکت داشت، با کاهش چشمگیر هزینههای نظامی همراه بود، پس از جنگ ویتنام ایده "دولت امنیت ملی" به وجود آمد که ارتش باید در حالت آماده باش کامل بماند و این باعث شد تا این تصور در بین مردم آمریکا ایجاد شود که: "خدای من، یک تهدید دائمی وجود دارد ... ما توسط چیزی تهدید میشویم که بروکراتها آن را کمونیسم نامیده اند ".
ظاهراً هالیوود به سیاستمداران نیز درس میداد. هنگامی که هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، تلاش کرد تا هزینههای نظامی دولت خود را از طریق کنگره افزایش دهد، سناتور آرتور وندنبرگ به او توصیه کرد که "سناتورها را بترساند. "
اومیرا میگوید: گزارش سال ۱۹۵۴ دولیتل که توسط آیزنهاور منتشرشد، تاکید میکند که هیچ کس نباید مانع توسعه یک سازمان تهاجمی، پنهان، روانی و شبه نظامی شود. ماموریتهای این سازمان از سرنگونی دولتهای منتخب در ایران و گواتمالا گرفته تا افکار متزلزل در سینماهای سراسر جهان متغیر بود.
"مزرعه حیوانات" رمان معروف و پرفروش جورج اورول، یک نمونه جالب از این دست است. از این اثر فیلم انیمیشن بلندی ساخته شد که به سرعت پرفروش شد. چهار دهه بعد، زمانی که تونی شاو، مورخ جنگ سرد، بایگانیهای مربوط به این رمان کلاسیک را بررسی میکرد، مشخص شد که سیا (سازمان جاسوسی آمریکا)، مخفیانه حق پخش این انیمیشن را خریداری کرده است و بعداً داستان را به یک پروژه تبلیغاتی تبدیل و پایان آن را نیز کاملاً بازنگری کرده تا خوکها - که نماینده کمونیستها هستند - توسط دیگر حیوانات مزرعه سرنگون شوند.
شاو میگوید: این بازنویسی توسط سیا اعمال شد تا به عنوان نماد یا الهامی برای انقلاب باشد. انگیزهای برای ساکنین کشورهای بلوک شرق تا علیه رهبران کمونیست خود قیام کنند.
شاو اضافه میکند: در حالی که رمان مزرعه حیوانات در بین منتقدان ادبی و روشنفکران "بسیار محبوب" بود، "اکثر مردم عادی که فیلم را دیدند این کتاب را نخوانده بودند. " تولیدکنندگان این فیلم میدانستند که سرمایه گذاری آمریکایی در این فیلم وجود دارد، اما خبر نداشتند که اساساً برای سیا کار میکنند.
این اثر که اقتباسی جعلی از رمان اورول است، در کلاسهای درس سراسر جهان نمایش داده شد.
ویدئو منتشرشده از نفتالی بنت، نخست وزیر رژیم صهیونیستی مصداق بارز استفاده ابزاری از رسانه ها، تحریف واقعیت و دستکاری اطلاعات است؛ پدیدهای که جدید نیست و همواره وجود داشته است. آشنایی با ساختار رسانه و کسب سواد رسانهای است که دریچهای رو به فهم بهتر و بیشتر جریانات میگشاید و ما را در مسیر کشف حقیقت رهنمون میسازد.
انتهای پیام/
ترجمه و تنظیم: عباس نوری
منابع
https://www.middleeastmonitor.com/۲۰۲۱۰۸۲۸-naftali-bennett-lies-his-way-to-washington-dc/
https://www.cbc.ca/radio/ideas/how-hollywood-became-the-unofficial-propaganda-arm-of-the-u-s-military-۱.۵۵۶۰۵۷۵
https://www.thenationalnews.com/opinion/israel-uses-hollywood-s-power-to-promote-its-own-agenda-۱.۱۵۱۱۰
همه بدن شما خوبید