به گزارش خبرنگار اقتصاد و انرژی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، مهمان ارجمند این هفته برنامه دستخط از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی است که سمتهای مختلف نظارتی و نظامی را برعهده داشته است. قبل از انقلاب برخی از فعالیتهای سیاسی، بعد از انقلاب حضور در بسیج و کمیتههای انقلاب اسلامی و حضور در جبهه و بعد نیروی انتظامی را تجربه میکند.
در نیروی انتظامی فرمانده انتظامی استانهای فارس، هرمزگان و گلستان شد. بعد، مسئولیت پلیس مبارزه با مواد مخدر را برعهده گرفت. مدتی هم جانشین دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر بود و الان هم سمتی مهم برعهده دارد که قطعاً حرفهای گفتنی از آن خواهد داشت.
در خدمت جناب آقای علی مویدی خرم آبادی، رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز هستیم که بخشهایی از کارنامه کاری ایشان را عرض کردم کردم.
*سلام و خیلی خوش آمدید.
-بنده هم عرض سلام و ارادت خدمت شما و همه بینندگان دارم.
*الان چند سال است که در ستاد مبارزه با قاچاق کالا هستید؟
تقریباً ۳ سال و ۶ ماه شده است.
*چطور گذشته است؟
من اول فرودین ۹۷ منصوب شدم. ۳-۲ ماه بعدش که بحث برجام که توسط آن ملعون برداشته شد، با شرایط جدیدی مواجه شدیم لذا کار دشوار و سختی بود.
*از همانجا شروع کنیم. بخشهایی گفته شد و بخشهایی هنوز گفته نشده و میگویند طبقهبندی دارد، از کجا شروع شد؟ چطور درگیر کار شدید؟ چطور برخی چیزها را کشف کردید؟
پیشبینی این بود ترامپ برجام را بهم بزند و قدری توسط دولتمردان و کارگزاران اقدامات پیشگیرانه انجام گرفته بود، ولی خیلی از اینها موثر واقع نشد و با اتفاقی که پیش آمد، ما شاهد افزایش چشمگیر ارز و به تبعیت از آن، افزایش قیمت کالاها و همه اجناس شدیم.
متاسفانه برخی هم از این فرصت سوءاستفاده کردند و ناجوانمردانه به سرمایههای مردم آسیب وارد کردند، اما با تلاشی که شد در کالاهای اساسی توانستیم با مقرراتی که بر اساس قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز تعریف شد، خروج کالاهای اساسی را به خارج از کشور...، چون قاچاق برعکس شد؛ بلافاصله با بحث برجام ورود بیش از هزار قلم کالا به کشور منع شد، اما بیشترین نگرانی ما از خروج کالاهای اساسی به خارج کشور بود
*چرا؟
به لحاظ تفاوت قیمتی که در داخل کشور با کشورهای همجوار داشتیم. مثلا، ما در همه کالاهای اساسی تفاوت قیمتهای ۱۰ برابری و ۲۰ برابری و چند برابری با کشورهای همسایه داشتیم. سوخت ما که یک کالای اساسی و یارانهای است با کشورهای همجوار تفاوت قیمت خیلی زیاد شد و شاید بخشی از توان و انرژی ما مصروف این موضوع شد که بتوانیم از خروج کالاهای اساسی که منجر به کمی و کسری داخل کشور نشود، متمرکز شدیم و طبیعی است در چرخه توزیع متاسفانه بیعدالتی... برخی دسترسی بیشتری داشتند و برخی دسترسی کمتری داشتند، این تبدیل به فرصت برای آدمهایی که منتظر این فرصت هستند.
*یعنی همان رانت اطلاعاتی!
بله. ما در سطح عرضه بیشترین مشکل را داشتیم. وقتی کالا میآمد، مثلاً تا آن زمان ماگوشت وارد میکردیم یعنی در سال ۹۷ بیش از ۲ میلیارد دلار گوشت وارد کردیم و ذخیره داشتیم، ولی این پیشبینی که این گوشت در شرایط خاص و اضطراری چگونه و چطور و به چه شکل و به چه نحوی توزیع شود تا به دست اهل آن برسد، این پیشبینی انجام نشده بود.
*چه کسی باید این پیش بینیها را میکرد؟
طبیعی است که سیستم کار دولت و بازار است که دست وزارت صمت است. در بحث توزیع واقعاً هنوز این مشکل را داریم.
* بحث تنظیم، یعنی اینکه چه زمانی در بازار تزریق کنند؛ یعنی این کار درست اعمال نمیشد
با تلاش همه دلسوزان و کارهای فوری و اضطراری بخشی از این کالاها که میخواست به انحراف کشیده شود، جلوگیری شد، اما بخشی هم متاسفانه به انحراف رفت و بعضاً آنهایی که مستحق و نیازمند به این کالاها بودند با مشقت مواجه شدند و به سختی به دست آنها رسید.
*مثل همان زمان که قیمت گوشت تا چقدر افزایش یافت.
بله. آن زمان در توزیع گوشت کارنامه خوب و کارکرد درستی نداشتیم. بخشی تبدیل به قاچاق شد.
*در خصوص ارز چطور؟ این ارز که سیر صعودی گرفت قطعاً در زمینه قاچاق ارز نکاتی داشتیم.
همین خلاها را در بحث ارز هم داشتیم. اولاً ورود ارز را بلافاصله آزاد کردیم، یعنی تا آن زمان کسی میخواست ارز وارد کند باید مراحل سختی را طی میکرد و بخشی از ارز ما دست افرادی در بازار رفت که تبدیل به سرمایههای نامشروع شد و یا بخش کوچکی از آن خارج شد، ولی باز توفیقات خوبی در جهت مهار آن داشتیم.
*چه میزان تقصیر را برای بانک مرکزی وقت میدانید که نتوانست تنظیم کند و چه مقدار به دیگر نهادهای نظارتی برمیگردد؟
سهلانگاریهایی در گذشته صورت گرفته بود. به لحاظ اینکه پیشبینیهای لازم انجام نگرفته بود، اما در مقاطع بعد تا حدودی جبران شد.
بحث تعهداتی که تجار ما در جهت برگرداندن ارز داشتند، مقررات آن اصلاح شد، زمان تعیین شد و سامانه تعهدات ارزی راهاندازی شد، سامانه جامع ارز شکل گرفت. واقعاً شاهد کار شبانه روزی در ستاد با هدایت آقای رحمانی فضلی بودیم که بخش اعظمی از تلاشهایی که باید صورت میگرفت بصورت شبانهروزی و با هدفگذاری خوبی انجام شد و توانستیم با این مقررات که دولت تصویب کرد و دستور رئیس جمهور وقت بود، بخشی از خروج کالاها را مهار کنیم.
*چقدر جلوی کالاها گرفته شد؟ آماری وجود دارد؟
من میتوانم بگویم کالاهای اساسی ما شاید به جز سوخت که نمیتوان خیلی. اما در بقیه بیش از ۸۰ درصد مهار شد. اگر نبود، بحران درست میشد و هرج و مرج میشد. انصافاً همه دستگاههای مسئول در این فرایند به مقررات روز مجهز شدند، آموزش دیدند.
*گفته بودید قاچاق از ۸۰ درصد به ۵۰ درصد کاهش یافته است.
ببینید، تا سال ۹۶ قاچاق ورودی ما ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار بود. با شروع جنگ اقتصادی که بخش اعظمی از کالاهای وارداتی ما منع شد، طبیعی است که بازار ما میل بیشتری به قاچاق پیدا کرد.
معتقدیم الان الحمدالله شرایط بهتر شده و کشور از بحث تولید، یک نفسی گرفته است. مجلس هم اخیرا در بحث تولید لوازم خانگی مصوبه خوبی داشت و الحمدالله در شرایط فعلی بخش اعظمی از کالاهای مورد نیاز از داخل تامین میشود و خیلی نیازمند به قاچاق و حتی واردات نیستیم.
*گفته بودید نقش برخیها در مبارزه با قاچاق کالا صفر یا زیر صفر است. چه کسانی هستند؟
الان در یکی دو سال گذشته به لحاظ فرمایشات حضرت آقا در ایام نوروز و شعارهای سال، همه دستگاهها واقعاً تلاشهای خوبی داشتهاند. تا آن زمان خیلی از دستگاهها به وظایفشان نپرداخته بودند. مثل بحث سامانهها که تا سال ۹۲ قانون آن وضع شده است، ولی سال ۹۷ استارت آن زده شد.
*چرا انجام ندادند؟
یکسری آئیننامهها داشت که معطل مانده بود و بلافاصله که از طریق دولت پیگیری کردیم، دولت متوجه شد که این آئیننامهها باید زودتر وضع میشد که نشده است. آئین نامهها که وضع شد سهم هر دستگاه در مبارزه کاملاً مشخص شد. برخی از دستگاهها خلاهایی دارند و الان بیش از ۷۰ درصد از این سامانهها را راهاندازی کردیم و برخی از دستگاهها کار خود را ۹۹ تا ۱۰۰ درصد انجام دادند و برخی تا ۷۰ درصد کار خود را انجام دادند.
ماجرای واردات میز و صندلی بجای تجهیزات پزشکی، توسط یک دستگاه دولتی
*گفته بودید واردات یکی از ارگانهای دولتی میز، صندلی و تلویزیون به جای تجهیزات پزشکی داشته!
متوجه شدیم یکی از وزارتخانههایی که آن زمان گزارش آن را به مراجع ذیربط و دستگاه نظارتی دادیم، وزارت بهداشت بود که بخشی از ارزهایی که گرفته بود باید به داروهای اضطراری مورد نیاز بیماران صعب العلاج اختصاص میدادند، متاسفانه بخشی به این ابزارآلات اینچنینی اختصاص داد. اولاً گزارش آن را هم به دولت و هم به وزیر وقت دادیم و هم اینکه به دستگاههای نظارتی دادیم و محکم ایستادیم و پرونده به سرانجام رسید.
*چقدر حمایت میشدید یعنی در تصمیم گیریها چقدر فشار میآمد و چقدر حمایت میشدید؟
هیچ موضوعی را به دولت و قوه قضائیه منعکس نمیکردیم که خدای ناکرده مانعی جلوی آن قرار گرفته باشد؛ یعنی پیشنهاداتی که به دولت میکردیم در اسرع وقت به ریاست جمهوری میرسید و به دولت منعکس میشد و انصافاً در تصویب این مقررات همکاری خوبی شد.
در پروندههای عمده که داشتیم که اکثراً رسانهای شد و برخی هم برخورد شد، شاید در مسیر رسیدگی پروندهها موانعی ایجاد میشد، در صدد بودند نفوذهایی در آن انجام گیرد، ولی واقعاً پرونده خاصی به جز پرونده آن خانمی که فرزند یکی از وزرا بود که شاید بعضاً در صدد توصیه و سفارش بودند، ولی از آنجا که میدانستند نه ما توصیهپذیر هستیم و نه بخشهایی که تحت نظارت ما بودند، توصیهپذیر هستند، کسی که بخواهد در این شرایط ورود پیدا کند و مسیر پرونده و گزارش را منحرف کند من حضور ذهن ندارم.
*قضیه رمزارزها هم مهم است. این اصلا از کجا شروع شد؟ آئین نامه این را دولت تصویب کرده است، درست است؟
در بحث رمزارزها تقریباً تا دو سال پیش هیچ مقرراتی وجود نداشت، هر چه وارد میشد میگفتند قاچاق است و بخشی از دولت گفته بودند دولت وارد کند و مردم وارد میکردند میگفتند قاچاقچی هستند! دولت وارد میکرد میگفتند به لحاظ این که دستورالعمل بانک یا موسسهای دارد، از آن استفاده میکردند حتی وزارت نیرو ما مطلع بود کجاها استفاده میشود.
ستاد ورود پیدا کرد، بررسی کردیم، گزارشی به دولت دادیم که آن زمان نزدیک ۵۰۰ هزار رمزارز را کشف کردیم. خب درخواستی از دولت داشتیم، دولت دستوری داد، آئین نامهای درست شد که اینها را ساماندهی و شناسایی شود. دولت تعریف کند اگر اینها قرار است فعالیت داشته باشند، مجوز گرفته شود و آنهایی که کشف شدند و پرونده برای آنها تشکیل شده، سریع تعیین تکلیف بشود و رمزارزهایی اگر دولت تشخیص میدهد مورد استفاده است، مجوز داده شود. اینها را از طریق حوزه حقوقی دولت پیگیری کردیم. انضباط بخشی ثورت گرفت.
اما امروز در کشور ما یکی از چالشهایی که در آینده، چه در بحث مبارزه با قاچاق کالا و ارز و چه در بحث اقتصادی، خواهیم داشت و اینکه دنیا به سمت رمزارزها میرود و هم میتواند فرصت ایجاد کند و هم میتواند تهدید ایجاد کند. به هر حال هیچ کشوری نتوانسته این امر را ۱۰۰ درصد فرصت تلقی کند.
*اینهایی که استفاده میکنند، میگویند برای کنترل قاچاق کالا دستگاههای خاصی است که نیاز نیست ...
«ایکس ری» را میفرمایید.
*بله. ایکسریهایی که کامیونها رد میشوند و مشخص میشود داخل آن قاچاق است یا خیر. این بالاخره تهیه شد؟
ایکس ری یک صنعت بسیار پیچیده است. خوشبختانه ما مجهز به این صنعت شدیم. در گذشته کاملاً وابسته بودیم. بنا به دستور مقام معظم رهبری و پیگیریهایی که دستگاهها داشتند، خوشبختانه امروز تولید ایکسری را برای ایجاد امنیت برای تجارت و ترانزیت اتفاق افتاده و توفیقات خوب بود.
*الان قاچاق تلفن همراه به پائینترین حد رسیده است؟
به صفر رسیده است. چیزی به نام قاچاق تلفن همراه نداریم. مگر اینکه کسی به خارج سفر کندو یک تلفن همراهی با خودش بیاورد. ولی این تلفن قطعهای است که قابل استفاده نیست.
رمز ارزها، فرصت و تهدید هستند/ قاچاق تلفن همراه با رجیستری به صفر رسیده است
*بعد از طرح ریجیستری؟
بله. یکی از کارهای بزرگی که در ۳-۲ سال گذشته انجام دادیم و کل نظام باید بدان افتخار کند بحث ریجیستری کردن تلفن همراه است و ما در سال بیش از ۱۲ میلیون گوشی تلفن مورد نیاز جامعه داریم. امروز تلفن یکی از کالاهای ضروری و مورد نیاز جامعه ماست. آن زمان شاید ۹۰ درصد بصورت قاچاق بود، ولی امروز میتوانم عرض کنم این توفیق حاصل شده است. جلسهای با آقای جهرمی، وزیر وقت ارتباطات، داشتم که میگفت کاری را ۴-۳ دستگاه انجام دادیم که من بعنوان وزیر الان یک تلفن هدیه گرفتم امکان اینکه این تلفن را بعنوان وزیر فعال کنم، ندارم.
باید به همه تبریک گفت. امروز بخش اعظمی از سرمایه مردم که از طریق قاچاق تلفن به هدر میرفت، این جلوگیری شده و بعنوان یک کار بزرگ ملی و در حد تقدیر و تشکر از همه دستاندرکاران میتوان از آن نام برد. البته اقدام دیگری هم در بحث سیگار داشتیم که سیگار را هم ریجیستری کردیم و بعنوان کاری که در دنیا اتفاق افتاده است.
*یعنی این اتفاق برای سیگار هم افتاده است؟
بله. خیلی از کشورها از این کار ما الگوبرداری کردند و حتی بهداشت جهانی از این موضوع تشکر کرد و بعنوان کار مثبت تولید داخل از لحظه تولید تا مصرف میتواند رصد شود و در فروشگاههایی که سیگار قاچاق به فروش میرسد میتوان با کنترل و نظارت بفهمیم کدام سوپرمارکت سیگار قاچاق را بفروش میرساند و خدای ناکرده به مقررات و ضوابط ما پایبندی نداشته باشد.
*قاچاق خودرو وضعیتش چطور است؟
تا سال ۹۷ و قبل از بحث برجام، ورود خودرو آزاد بود، الان ورود خودرو کلا ممنوع است. قاچاق خودرو نداریم مگر این که لنجی از طریق دریا به کشوری میرود و بخواهد ماشین مستعملی را داخل خودرو بزند و بیاورد و آن هم نادر است و در بنادر و سواحل کشف میشود، چون اینها نمیتواند در چرخه پلاکگذاری و تملک قرار بگیرد. چیزی با عنوان قاچاق خودرو که امروز وقت خودمان را به آن اختصاص دهیم، نداریم.
*گفته بودید من صحبتهای وزیر بهداشت را قبول دارم و مافیای دارو وجود دارد.
الان هم عرض میکنم و خدمت جناب آقای عین اللهی که اخیراً به عنوان وزیر بهداشت منصوب شدند و هم به مردم و هم کارگزاران نظام عرض میکنم، مافیایی که در دارو داریم در هیچ حوزه دیگری نداریم. در جلسهای که خدمت آقای نمکی بودیم همین موضوع را تائید کردند و بارها این را اظهار کردند. تا بحث سامانهها در وزارت بهداشت ۱۰۰ درصد عملیاتی نکنیم، این خلاها و رانتها به اهدافش میرسد و سودجویی خودشان را دارند.
*مصداقی در خصوص مافیای دارو میتوانید صحبت کنید؟ الان برای واکسن هم این وضعیت را داریم؟
واکسن نه، مسیر واکسن از روز اول با وزارت بهداشت مقررات تنظیم شد و تعداد واکسنی که در کشور تزریق شده، مشخص است به نام چه کسی است و کجا تزریق شده و در چه مکانی تزریق شده و دغدغهای در این زمینه برای واکسن نداریم، ولی در داروهای دیگر خلاهایی وجود دارد از مسیر صحیح و شبکه توزیع خارج میشوند و بعضاً شاهد اتفاقات تلخ در کشور هستیم.
برخی داروها خارج از شبکه است و به صورت بازار آزاد به فروش میرسد. به صورت قاچاق نیست که از کشور خارج شود یا در داخل به صورت قاچاق به فروش برسد. این سامانهها آماده است و امکانات فراهم و طراحی شده و مستقر شده است. متاسفانه در نهایی کردن ان شاید تعارض منافع باعث شده است عملیاتی نشود.
*تعارض منافع کجا با کجا؟
من تعارض منافع را در تولید و چرخه توزیع دارو کاملاً مشاهده میکنم. آقای نمکی هم بهتر از من میداند و آقای عین اللهی هم در آینده به این خواهد رسید. من از ایشان خواهش میکنم بعنوان یک اولویت در نظر بگیرند، البته نامهای خدمت ایشان تقدیم کردیم که یک وقت ویژهای را باید برای ساماندهی این سامانههایی که از تامین مواد اولیه است، بگذارند؛ چون ما بخشی در مواد اولیه مشکل داریم.
*دولت جدید را چطور میبینید؟
الحمدالله با لطف خدا و همت مردم یک دولت انقلابی و با تاکید بر شعارها و ارزشهای انقلاب اسلامی برسرکار آمد. واقعاً انسجام در بین تیم اقتصادی دولت دوازدهم نبود و مسئولین وقت هم به این امر اذعان داشند، ولی در دولت فعلی انسجام خوبی صورت گرفته است. همه سرمایههای انقلاب در عرصه این دولت قرار گرفتهاند و انشالله آینده نسبت به گذشته بهتر باشد.
*وزرا را چطور دیدید؟
ما با حوزههای اقتصادی و تجاری که کار داریم، خوب هستند به خصوص در حوزه ستادی نهاد ریاست جمهوری که دوستانی که منصوب شدند افراد صاحبنظری هستند. احساس میکنم انگیزه انجام کار وجود دارد و جدیت در کار هست و قاطعیت در تصمیمگیری هم وجود دارد. در حوزه اقتصادی شاید برخی تجربه اقتصادی و مدیریتی ندارند، اما صاحبنظر در حوزههای اقتصادی هستند و ان شاالله با بکارگیری همه ابزار و امکانات شاهد اتفاقات خوبی باشیم.
*چقدر الان ستاد مبارزه با کالا و ارز با دستگاههای امنیتی به هماهنگی رسیدهاند؟
شاید در بهترین شرایط قرار داریم. من در ۳-۲ سال گذشته که در جنگ بودیم، شاید ورود شورای عالی امنیت ملی به مباحث مبارزه با قاچاق کالا یک اقدام بیسابقه میدانم. به لحاظ گزارشهایی که به محضر حضرت آقا، ریاست جمهوری وقت دادیم، شورای عالی امنیت ملی ورود پیدا کرد و در حد اعلی همکاری داشت.
به تبع، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی نهایت همکاری را داشتند، دستگاه قضائی که نماینده ویژهای در ستاد دارند نهایت همکاری را داشتند، امروز میتوان گفت حوزههای امنیتی که جرم سازمانیافته قاچاق دست آنهاست، مثل وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و تعزیرات حکومتی، در یک شرایط ایدهآل در همکاری و هماهنگی هستند.
دو هزار پرونده قاچاق به ارزش 10 هزار میلیارد تومان در اجرای احکام مانده که نیمی از آنها تعیین تکلیف شده است
*چقدر از پروندههایی که به دستگاه قضا دادید به نتیجه رسید و چه میزان به نتیجه نرسیده است؟
من یک نکتهای را در سه سال پیش در زمان آقای آملی عرض کردم. دو هزار پرونده را شناسایی کردم که ارزش این پروندهها بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان بود که در اجرای احکام مانده بود.
همان زمان آقای آملی دستور داد و آقای اژهای شخصاً پیگیری کردند و بعد آقای رئیسی تشریف آوردند در جلسهای با ایشان، به جد دستور دادند و پیگیری کردند، کارگروهی تشکیل شد و بخشی از سرمایه ملت را از قاچاقچیان گرفت. به صفر نرسیده است، ولی فکر میکنم از آن اقدامات نزدیک به ۵۰ درصد اتفاق افتاده است و شاید ۵۰ درصد از آن پروندهها هنوز باقی است، ولی جلسهای که اخیراً با آقای اژهای داشتیم و خوشبختانه با تیمی که تشکیل دادهاند، جزو دغدغههای اصلی زمان آقای رئیسی که رئیس قوه بودند، بود. امروز هم جزو دغدغههای اصلی آقای اژهای به عنوان رئیس قوه قضائیه است و به جد تیمهایی که تشکیل دادهاند، در صدد بازگرداندن سرمایه مردم از دست قاچاقچیان هستند.
*برای بسیاری این سوال است که این لوازم و وسایلی که قاچاق است و ثبت و ضبط میشود، چه میشود؟
اینها دو بخش است. کالاهایی که معمولاً وارد میشوند اگر مواد غذایی باشد طبیعی است که باید امحاء شود، چون بهداشت تائید نمیکند. بخشی شاید لوازم و قطعات باشد که اگر استاندارد تائید نشده، باید امحاء شود. بخشی هم کالاهایی است که مورد نیاز است. مثلاً در همین جنگ اقتصادی بخشی از کالاهای لوازم پزشکی داشتیم که مورد نیاز وزارت بهداشت بود.
من گردش کاری برای ریاست جمهوری گرفتم و ایشان دستور دادند که وزارت بهداشت بررسی کند، آنهایی که استاندارد و قابل بهرهبرداری است، مورد استفاده قرار گیرد و آنهایی که مورد استفاده نیست امحاء شود. برخی از کالاها نیز لوکس است مثل خودروهای لوکس که نه شمارهگذاری میشود و نه قبل تملک است امحاء میکنیم.
*یعنی خودروهای لوکس هم امحاء میشود؟!
بله.
*خب نمیتوان کاری کرد که از آنها استفاده شود؟
اگر قرار باشد کالاهای لوکس برای مردم ممنوع باشد برای کارگزاران هم باید ممنوع باشد.
*حضرت آقا چندین بار اشاره کردند مبارزه با قاچاق، مبارزه با کولبرها و افراد ضعیف لب مرز نیست؛ بلکه مبارزه با باندهایی است که بصورت کلان فعالیت میکنند. برای کولهبرها چه اقدامی شده است؟
مرزنشین را سرمایه امنیت ملی میدانیم. مرزنشین واقعاً مرزدار کشور است و یکی از دغدغههای ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز این است که ما تجارت مرزنشینان را به عنوان یک اولویت و یک کار درازمدت که همه مولفههای تجاری، اقتصادی، توسعه یافتگی در ان احصاء شده باشد.
این طرح را خوشبختانه احصاء کردیم و در اواخر دولت گذشته به تصویب نرسید. اتفاقاً، چون در سال گذشته به استحضار آقای رئیسی ریاست محترم وقت قوه قضائیه رسیده بود، ایشان استقبال کردند و الان جزو اولویتهای دولت فعلی است. بحث کولهبری را قطعاً تبدیل به یک تجارت رسمی میکنیم. گفتگوها انجام گرفته و کارشناسی شده است و در حال تصمیم گیری است.
*متولد ۴۱ هستید، در یکی از روستاهای خرمآباد هستید.
بله. من متولد سال ۴۱ هستم و در یکی از روستاهای نزدیک خرم آباد متولد شدم که اسم قبلی روستا تا سال ۵۴ «پیرجد» بود، ولی در سال ۵۴ به لحاظ روحیه انقلابی و شور و شعف مذهبی و حضور علما در این روستا که یک پایگاه انقلابی و دیرینه داشتند، اسم این روستا را به نام روستای «صاحبالزمان عج» تغییر دادند. ۴ سال قبل از انقلاب بود.
*پدر چه کاره بودند؟
کشاورز بودند.
*چه کشاورزی میکردند؟
دامداری و کشاورزی، گندم و جو و مسائلی از این قبیل بود.
*مادر خانه دار بودند؟
بله.
*چند خواهر و برادر هستید؟
از پدرم ۴ برادر و ۴ خواهر و یک برادر دیگر از پدر دیگر و مادر خود داریم.
*هنوز هم به روستا میروید؟
من قبل از این که در تهران خانهدار شوم اولین خانه را آنجا برای خود ساختم. عهد و پیمانی با شهدا و ایثارگران و مردم آنجا بستم و خود را خادم آنجا میدانم. شاید خیلی از کشورها را هم متناسب با ماموریتهای خود رفته ام و بهترین نقطهای که برای من در دنیا لذتبخش است همین روستای پدریام است که آنجا بنای زندگی را نهادم.
*چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۶۴.
*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
دختردایی من بودند.
*مهریه چقدر است؟
۱۴ سکه.
*خطبه عقد را چه کسی خواند؟
حجت الاسلام شاهرخی از روحانیون بسیار برجسته و صاحب نفوذ در خرمآباد که دفتردار بودند و ایشان افتخار دادند و این عقد را جاری کردند.
*حاج خانم کار و تحصیل هم داشتند؟
تحصیلات ایشان تا دیپلم است و خانه دار هستند.
*چند فرزند دارید؟
سه تا فرزند دارم که با نوهها ۶-۵ فرزند میشوند.
*۳ دختر یا پسر؟
۳ دختر دارم.
*چه میکنند؟
دختر بزرگ من به اخوی زاده خودم دادم و فرزند شهید است. تحصیلات ایشان تمام شده و خانهدار است. سه فرزند دارد. دختر دوم من مقطع کارشناسی ارشد را تمام کرده و دکترا قبول شده، کارمند یک شرکتی هستند. فرزند سوم من هم مشغول تحصیل است.
*در جایی گفته بودید یکی از نوهها میخواهد پلیس شود من خیلی تشویق نمیکنم.
بله، نوه بزرگ من علی آقا است، معمولاً همراه من در مناسبتهای مختلف و مراسمات مختلف بوده و دوستان ایشان را دیده اند. ایشان آن زمان دوست داشت پلیس شود و لباس پلیسی میپوشد و الان خیلی چاق شده و اگر بخواهد برود من اجازه نمیدهم و میگویم او را رد کنند. (میخندد)
*با بچهها و خانواده بحثهای سیاسی میکنید؟
حالا اتفاقات کوچکی باشد، معمولاً همفکر و همراه هستیم.
*گفته بودید من به سه چیز اعم از ورزش، بهداشت و مواد غذایی حساس هستم.
سه اصل را از روز اول که در بسیج بودم و بعد پلیس شدم، در زندگی من جایگاه ویژه دارد. یکی ورزش، یکی بهداشت و دیگری غذاست. این سه مورد تا الان باعث شده بتوانم اگر در کسوت نظامی باشم، یونیفرمی که میپوشم مناسب باشد و در بحث ورزش هم در بین دوستان و رفقا ید طولایی دارم.
*اهل چه ورزشی بودید؟
آن زمان که بچه بودیم کشتی و فوتبال میرفتیم. بعد که نظامی شدیم بیشتر به پیاده روی، کوهنوردی و بدنسازی علاقه دارم. یک مدتی رئیس هئیت کوهنوردی نیروهای مسلح بودم. الان هم رئیس انجمن ورزشهای هوایی هستم. ورزش در زندگی من جایگاه ویژهای دارد.
*خرم آباد و لرستان آدمهای سیاسی کم ندارد، ولی متاسفانه در بعد اشتغال، کار برای جوانان، پیشرفت استانی خیلی با سطح مطلوب فاصله دارد.
لرستان واقعاً در جنگ نقش اساسی داشت، در پشتیبانی جنگ نقش داشت. هر رزمندهای میخواست به سمت جنوب و غرب کشور برود باید از خرم آباد رد میشد و شاهد پذیرایی مخلصانه و خالصانه خرمآبادیها و لرستانیها باشد، اما بعد از جنگ شاید من به عنوان یک شهروند لرستانی، نه بعنوان کارگزار جمهوری اسلامی، میگویم لرستان واقعاً به سهم خودش در انقلاب اسلامی نرسیده و کمتوجهی شده است. امروز خیلی از استانها را که نسبت به لرستان عقبتر و ضعیفتر بودند، الان شرایط آنها بر همه مولفهها از لرستان بیشتر و بهتر است.
*در سیل اخیر هم اینطور بود.
همین روستایی که من اهل آنجا هستم، هنوز آثار سیل را در خود دارد.
*اهل سریال، فیلم سینمایی هستید؟
مباحث سیاسی را خوب میبینم، ورزشی را خوب دنبال میکنم. مباحث معرفتی به خصوص شبکه چهار را تماشا میکنم. مستند هم به خصوص مستندی که در حوزه ایرانگردی باشد، دوست دارم. خیلی اهل سریال و فیلم نیستم.
*تفریح آقای مویدی چیست؟
رفتن به کوه، پیادهروی و رفتن به روستای صاحبالزمان (عج) است. در کنار اهالی روستا برنامه پیاده روی و رسیدگی به امور خدماتی روستا و پیگیری مشکلات برای من بهترین تفریح در طول عمرم است.
*به خانم در کار خانه کمک میکنید؟
بعضاً اگر فرصت باشد، بله.
*مثلاً بلد هستید غذا درست کنید؟
غذا را خیلی بلد نیستم، ولی در خانه معمولاً غذای خاصی میخورم. من اصلاً اهل فست فود نیستم. اهل نوشابه و سُس و چیپس نیستم. ولی غذاهای سنتی، غذاهای لری مثل چلوگوشت، کباب، املت را میتوانم درست کنم.
*گوشت در بین لرها خیلی جایگاهی ویژهای دارد
الان مقبولیت ندارد، ولی قبلاً این چنین بود. اینها غذاهایی است که ا زبچگی پدران ما آموخته اند که چطور باید خود را مراقبت کنیم. بعضاً ظرف شستن و جارو زدن و کمکهای این چنینی در خانه داریم.
*قبل از انقلاب فعالیت انقلابی داشتید.
من میتوانم ادعا کنم روستای ما ... به لحاظ اینکه علما در خانه ما رفت و امد داشتند که اخویها یا اخویزادههای بنده که از بنده بزرگتر بودند و جزو سرداران و فرماندهان بودند که به شهادت رسیدند، من تربیتیافته آنها بودم، اختلاف سنی ما ۲۰ سال بود. آن زمان به لحاظ اینکه رساله حضرت امام (ره) را در خانه ما پنهان میکردند و ساواک شنیده بود و تجسس کرد و پیدا نکرد. اعلامیه و ارتباط با قم وجود داشت. من در آن زمان نبودم، ولی در سال ۵۶ و ۵۷ کاملاً یک دانش آموز توجیح و آموزش دیده و در واقع مسلط به اوضاع و مسائل سیاسی روز بودم.
*بعد از انقلاب اولین مسئولیتی که گرفتید چه بود؟
من اول بسیج بودم و همزمان من سه نهاد ثبتنام کردم؛ سپاه، وزارت اطلاعات که شکل گرفت و کمیته ثبتنام کردم. ما را در هسته گزینش بردند و مسئول بخشی از گزینش کمیته شدیم و بعد رئیس بازرسی شدیم، بعد جبهه و بعد وارد چرخه فرماندهی شدیم و مسئولیت را برعهده گرفتیم.
*جبهه اولین بار که رفتید چه زمانی بود؟
سال ۶۵ اولین بار به فاو رفتم.
*چطور شد که کمیته منحل شد؟ کمیته، شهربانی و ژاندارمری ادغام شد و نیروی انتظامی شد؟ شما جزو موافقین یا مخالفین بودید؟
من جزو مخالفین بودم.
*چطور؟!
به لحاظ اینکه احساس میکردیم هر سه نیرو هویت خودش را از دست میدهد. کمیته انقلاب اسلامی به محض اینکه انقلاب شکل گرفت، اولین نهاد انقلابی بود، بعد سپاه شکل گرفت. این کمیته یک مولود همراه با انقلاب بود. در پسوند آن هم که انقلاب اسلامی بود، فکر نمیکردیم انقلاب این فرزند را براحتی ذبح کند؛ البته مصلحت نظام و تشخیص نظام بر این بود که ادغام شود.
ولی من فکر میکنم هر سه نیرو فدا شدند و آن گونه نیروهایی که در این سه نهاد باید به جاها و جایگاههایی میرسیدند، متاسفانه نرسیدند، البته شاید اگر این ادغام نمیشد مشکلات امنیتی برای نظام پیش میآمد. ما با سه نهاد امنیتی مواجه بودیم؛ ژاندارمری، شهربانی و کمیته. اگر در اغتشاشاتی که بعداً پیش میآمد، در فتنه ۸۸ من فرمانده استان فارس بودم، شاید بعد از تهران بیشترین تجمعات را در این استان داشتیم. شاید اگر این انسجام در بین نیروها نبود در همکاری و همراهی و اداره کردن امور امنیتی کشور اشکالاتی ایجاد میشد، اما اینکه بخواهند با این شعار بگویند این نهاد منحل شد، درست نیست.
*حکمی که در ناجا دریافت کردید چه بود؟
من رئیس حفاظت اطلاعات در یکی دو استان شدم و بعد شاید اولین حفاظتی بودم که با دستور آقای قالیباف، فرمانده انتظامی استان گلستان شدم.
*پس با آقای قالیباف کار کردید؟
بله.
*این درست است که دوران شکوفایی ناجا در دوره آقای قالیباف بود؟
ببینید ناجا تا قبل از آقای قالیباف واقعاً هویت خود را نیافته بود. من احساس میکردیم برخی میخواهند این هویت به دست نیاید. این بعنوان یک نهاد امنیتی دست دو و سه تلقی شود. از نظر کادر انسانی بهترین نیروها و با تجربهترین نیروها و متخصصترین نیروی امنیتی را داشت، ولی تا زمان آقای قالیباف واقعاً قبل از ایشان احیا نشده بود. آقای قالیباف که آمد نفس تازهای گرفت.
*به حکم آقای قالیباف فرمانده استان گلستان شدید.
بله.
*در آنجا وضعیت چطور بود؟ گلستان هم مرزی محسوب میشود؟
بله. استانی بسیار دارای پتانسیلهای خوب، مردمی شریف و عزیز که جزو دوران خوش خدمت من بود. استان کوچکی است و برای اداره کردن امنیت کار سختی نبود. جوان بودم و اولین فرماندهی من بود خیلی برای من راحت بود.
*بعد به هرمزگان رفتید.
بله.
*آنجا چطور بود؟
یک دوره قبل از آن رئیس حفاظت اطلاعات آنجا بودم و استانی است که خیلی وابستگی به مردم آنجا دارم.
*در چه سالی به هرمزگان رفتید؟
در سال ۸۴ رفتم تا ۸۶ انجا بودم و آقای احمدی مقدم دستور دادند که من را به فارس فرستادند.
*فارس به جهات مختلف پیچیدهتر از این دو استان است؟
فارس از نظر تنوع، شاید به اندازه کل ایران تنوع دارد. هم تنوع در قومیت، هم فرهنگ، هم تنوع در سرزمین و هم تنوع در جرائم دارد. پیچیدهترین جرائم آن زمان در استان فارس اتفاق میافتاد. شاید استان راحتی برای خدمت کردن برای من بود و توفیقات خوبی در آنجا خداوند نصیب من کرد.
*در فتنه ۸۸ چطور ورود کردید؟
استان فارس به لحاظ این که استان سیاسی است و عقبه سیاسی دارد و مردم این استان خط کشی شده از نظر سیاسی هستند، ولی خداوند لطف کرد با همکاری علمای آنجا و همه حوزههای امنیتی یک تعامل خوبی بین هر دو جریان برقرار کردیم که متعرض به اموال و مردم و خیابان بستن و برخورد با مامورین نداشته باشیم. یعنی بخشی از پتانسیل ما، جریان انقلاب بود که در اختیار ما بود و همکاری میکردند، پشتیبانی میشدیم و همراهی میکردند. جریانی هم که مخالف بود بخش اعظم افراد عاقل و دلسوز نظام بودند، آنها را بکار گرفتیم و با همکاری آنها طوری مدیریت شد که آن زمان در کشور به عنوان استانی که کمترین تخریب و کمترین مجروح را داشتیم. حتی یک مجروح و کشته در استان نداشتیم.
*جریان بهائیت هم آنجا پایگاه است.
بله. یک پایگاه بهائیت آنجا داشتیم و فعال بودند.
*این هم کار را سخت میکرد؟
برای سرزمینی مثل فارس این پررنگ نبود. خیلی کمرنگ و کوچک است و در حدی نیستند که بیان شوند، ولی در عین حال برای سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی همان کوچک بودن حائز اهمیت است.
*بعد به تهران آمدید و رئیس پلیس مواد مخدر شدید.
بله. من خبر نداشتم و یک روز از طریق سایت متوجه شدم این حکم زده شده است. این با حکم آقای احمدی مقدم زده شد. بعنوان رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر منصوب شدیم و در سال ۹۰ مهاجرت به تهران کردیم و در این پست انجام وظیفه کردیم. این پست هم بین المللی به لحاظ نوع ماموریت و کاری که دارد، است. دامنه وسیع ماموریتی دارد و پلیس بین المللی و فراملی محسوب میشود.
جامعه ما فهم درستی از موضوع اعتیاد ندارد و نظام باید این فهم را ایجاد میکرد
*آنجا هم کارهای بزرگی کردید، همیشه در دایره منتقدان خودتان بودید که معتادان متجاهر، جمع نشدن آنها و قضایای مواد مخدر و ... مطرح بود؛ به نظر من یکی از حوزههای سخت مواد مخدر است.
در بحث اعتیاد هنوز مردم ما فهم درستی از آن ندارند و شاید نظام نتوانسته خوب فرهنگ درستی در فهم از اعتیاد ایجاد کند. فضا را قبلاً به سمت فضای پلیسی برده بودیم. اوایل انقلاب معتاد را میگرفتند و میبردند، آویزان میکردند، پادگان حبس میکردند، بازداشت میکردند، شلاق میزدند. اعتیاد نوعی بیماری است. دنیا به این رسیده که این بیمار را باید چطور درمان کرد.
*کشورهای دیگر چطور برخورد میکنند؟
برعکس ما عمل میکنند.
*این مطلب را تحقیق شده بیان میکنید؟
بله. بیش از ۳۰ کشور رفته ام و نشسته ام و از صفر تا صد مباحث اعتیاد این کشورها را بررسی کردم. امروز دنیا به این رسیده که اعتیاد نوعی بیماری است و این بیماری باید در حوزه پیشگیری انجام بگیرد که تبدیل به بیماری نشود. اگر بیمار شد چگونه با آن برخورد کنند، اگر بیمار علاجناپذیر است چطور مدیریت شود، خانواده معتاد باید چگونه برخورد کند.
*مهمترین کاری که در پلیس مبارزه با مواد مخدر کردید، چه کاری بود؟
من همین نگاه پلیس که بدبینانه به معتاد بود را تغییر دادم. اینکه پلیس برای جمع کردن معتاد در کف خیابان هزینه شود و نگهداری کند، این رویکرد را تغییر دادم. سطح بندی بین مواد خطرناک و مواد کم خطر کردیم.
*جمع کردن محله هرندی زمان شما اتفاق افتاد؟
بله، زمان ما انجام گرفت و بازسازی شد. آن زمان شهردار هم آقای قالیباف بود که همکاری و همفکری خوبی داشتند. متاسفانه، چون آن برنامهها ادامه پیدا نکرد متاسفانه به حالت قبلی بازگشت.
*عجب! دوباره برگشته است؟
بخشی به حالت قبلی برگشته است. البته اخیراً هم اقدامات خوبی انجام گرفته است، ولی معتقد هستم باید بیشتر به محلاتی همچون هرندی و شوش توجه کرد.
*بعد قائم مقام دبیر کل شدید
من عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر بودم به لحاظ این که رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر بودم، آقای رحمانی فضلی که وزیر کشور شد و با حفظ سمت رئیس ستاد شدند، در جلسات خدمت ایشان رسیدیم و از قبل شناخت نسبی به ما داشتند؛ بلافاصله برای قائم مقامی ستاد پیشنهاد دادند. من نپذیرفتم. دوست داشتم در پلیس بمانم و تا یک سال مقاومت کردم. آقای رحمانی فضلی موفق شد آقای اشتری را قانع کند و این ماموریت را روی دوش ما گذاشتند و به عنوان قائم مقام در خدمت ایشان به مدت دو سال بودیم.
*واقعا در بحث مبارزه با مواد مخدر دستگاههایی که باید انجام وظیفه کنند، وظایف خود را جدی میگیرند؟
به اندازهای که پلیس این دغدغه را دارد و داشت، شاید دستگاههای دیگر ندارند. اولین دستگاهی که در این امر نقشآفرینی میکند صداوسیما است. حوزههای فرهنگی که باید فرهنگسازی کنند که با اعتیاد چطور برخورد شود. دستگاههای بهداشتی و دستگاههای پشتیبانیکننده شاید به اندازه پلیس این دغدغه را نداشتند.
*چند سوال متفاوت هم بپرسیم؛ سال ۶۸ به آقای هاشمی رای دادید؟
نه، من از زمان آقای ناطق به آقای ناطق رای دادم.
*نه، آقای ناطق سال ۷۶ بودند.
بله. بعد از آن که آقای هاشمی آمدند. من به آقای هاشمی رای ندادم. خیلی از آقای احمدی نژاد آن زمان دفاع کردیم البته نه از آقای احمدی نژاد بلکه از رویکرد و شعار جدیدی که دادند، حمایت کردیم. ما خواستار تغییر بودیم.
*به چه کسی رای دادید؟
من به آقای احمدی نژاد رأی دادم. هر دو دوره به ایشان رای دادم. البته متاسفانه!
* در سال ۸۸ هم به آقای احمدی نژاد رای دادید؟
بله.
*سال ۹۲ چطور؟
به آقای قالیباف رای دادم.
*سال ۹۶ چطور؟
آقای رئیسی!
*سال ۱۴۰۰ هم به آقای رئیسی رای دادید؟
بله. اتفاقاً من موقعی که ستاد مواد مخدر بودم، من را نهاد ریاست جمهوری خواستند و آقای رحمانی به بنده نگفته بود و فقط گفتند دفتر رئیس جمهور شما را میخواهد و با رزومه آنجا بروید. من رزومه را تحویل دادم و صحبت شد. به شوخی گفتم از نظر سیاسی من را انتخاب کردید یا از نظر مدیریتی و اجرایی و کاری؟
دوستان گفتند ما میدانیم از نظر سیاسی خط مشی متفاوتی دارید و ما هم سیاسی فکر نمیکنیم. نیاز به این که مدیر اجرایی داریم و آقای رحمانی فضلی معرف شماست و شما را تائید میکند. البته آقای روحانی برای من محترم هستند و در این ۴-۳ سال هر کاری که از طریق ستاد داشتیم، عنایت داشتند و این دال بر این نیست که آقای روحانی را قبول نداشتم. تشخیص و رأی ایشان این چنین بود و قرار نیست تجسسی انجام شود، ولی اولین حرفی که آقای روحانی بیان کرد، در نوروز ۹۷ بود که گفت، آقای مویدی دغدغه آقا را در کلام ایشان دیدید؟ گفتم بله، ایشان گفت دغدغه من دغدغه آقاست.
من دو دستور از آقا را معطل دیدم. افتخار میکنم این دو دستور را عملیاتی کردم. یکی دستور آقا در بحث سامانهها بود که معطل مانده بود. حتی مقاومتهایی صورت گرفته بود. این دستور را آقای رحمانی و بنده در بحث سامانهها داشتیم. اولین روزی که با هم برنامهریزی کردیم، اولین برنامه تمرکز بر بحث سامانهها بود. آقا در دیدار دولت فعلی در هفته دولت بیان کردند بحث سامانهها را دنبال کنید. در بحث تنفیذ تعدادی از کارگزاران در محضر آقا بودند ایشان از بحث قاچاق صحبت کردند.
من اولین اولویت کاری خودم را تمرکز بر اجرایی کردن سامانهها داشتم و در تاریخ این مدال برای من خواهد ماند و دستور دوم حضرت آقا بحث استقرار پلیس در گمرکات بود.
*که قبلاً مستقر نبودند؟
بله. مقاومت هم شد. حتی برخی از وزرای وقت مخالفت کردند و نامه خدمت آقا نوشتند که آقا ناراحت شدند که شما باید دستور را اجرا میکردید، چرا نامه برای من نوشتید.
*چه کسانی نامه نوشته بودند؟
فکر کنم یکی از مخالفین آن زمان وزارت راه و وزارت اقتصاد بود.
*زمان کدام وزرا؟
آقای آخوندی یکیشان بود و دیگری را نمیدانم که مخالفت کردند و آقا ناراحت شده بود. من گردش کار را خدمت آقای روحانی گرفتم، آقای روحانی به آقای جهانگیری دستور داد و من خدمت ایشان رسیدم. دیدم ذهن آقای جهانگیری آمادگی دارد و همراه ما بود. گفتم آقا دستور داده و من میدانم برای پلیس هزینه دارد و پلیس باید پاسخگو باشد، ولی باید دستور آقا عملیاتی شود. آقای جهانگیری دستور داد و گفت ستاد مرجع تنظیم آئیننامه و شیوهنامه باشد. ما با آقای رحمانی فضلی نشستیم و خوشبختانه بحث استقرار پلیس را بررسی کردیم. روزهای اول که خدمت سردار باقری رفتم، ایشان بیان کرد این جزو مطالبات آقاست و وظیفه من است و از شما که جزو نیروهای مسلح هستید این مطالبه را دارم. من به ایشان قول دادم که پلیس را مستقر کنیم.
گمرک باید پاسخگوی عمل نکردن به وظایفش باشد
*در گمرک با نماینده مجلس درگیری شده بود، این در زمان مسئولیت شما بود؟
آن زمان من نبودم، قبل از من بود. البته با گمرک تنش زیاد داشتیم. یکی از دستگاههایی که در بحث سامانهها هنوز به وظیفه خودش عمل نکرده و ما معرفی کردیم، گمرک است؛ گمرک باید پاسخگو باشد. بخشی از هزینههای ناخودآگاه ما در بحث تجارت...
*چرا همراهی نکرده است؟
یکسری برداشتهای من درآوردی و مقاومتهای سازمانی و دستگاهی بیخود است که مصلحت نظام را در آن نادیده میگیرند.
*خیلی ممنونم. من خداحافظی میکنم، آخر برنامه را به دستخط و قلم آقای مویدی عزیز میسپارم تا به یادگار برای ما بنویسند.
«بسم الله الرحمن الرحیم.
هو العزیز.
ایران قهرمان سلام.
این دستخط سند ارادت من به شما مردم نیک این سرزمین است. دستخطها در حافظه تاریخ به یادگار میماند. هرچه خالصتر، ماناتر، ماندگارتر.
دستخطها گرهگشای زندگی مردم بوده اند و بار دیروز، امروز و فردای ما را به دوش میکشاند. پیام و نشانی از اینکه امروز مینویسد برای آنکه فردا خواهد خواند.
خاک پای ملت ایران
علی مویدی خرم آبادی.
با آرزوی سلامتی و صحت».
اتتهای پیام/
وای بر مسرفین
وزارت بهداشت بود که بخشی از ارزهایی که گرفته بود باید به داروهای اضطراری مورد نیاز بیماران صعب العلاج اختصاص میدادند، متاسفانه بخشی به این ابزارآلات اینچنینی اختصاص داد.