دراین گزارش می‌توانید درباره زاویه‌ دید انسان بخوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حتما شنیده اید که برخی در کنایه به فهم یا درک پایین برخی دیگر، به آن‌ها می‌گویند: «تا نوک بینی‌ات را می‌بینی!» جمله‌ای که به محدود بودن دید آدمی‌زاد در دریافت شهودی از اطراف خود و جهان هستی مربوط است. اما اگر از چنین افرادی هم که بگذریم و به افرادی برسیم که محدود نگاه نمی‌کنند هم باز اتفاق متفاوتی نیفتاده است؛ زیرا انسان به طور کل محدود است و این موضوع باعث می‌شود تا همیشه هر چه قدر هم که اطلاعات به دست بیاورد، باز نسبت به یک موضوع اطلاعات ناقصی داشته باشد؛ درواقع اگر بخواهیم مثال ساده‌ای بزنیم باید بگوییم که چشم هیچ انسانی، ۳۶۰ درجه، یعنی تمام اطراف انسان را پوشش نمی‌دهد و هر نقطه‌ای را که به انسان نشان دهید، عملا نقطه‌ای دیگر را از چشم او دور کرده‌اید!

شاید به همین خاطر است که در تمامی مذاهب، ایدئولوژی‌ها و عقاید، ابتدا به فکر کردن توصیه شده و سپس در تکمیل آن پای یکی از مهم‌ترین نکات برای فهم و شناخت انسان به میان می‌آید: «گفتگو!» این واژه‌ی کوتاه و مفهوم ساده، بسیار پیچیده و عمیق‌تر از ظاهر خودش است و می‌تواند کمک بسیاری به درک جهان و تکمیل شناخت انسان کند.

درواقع در گفتگو با افراد دیگر، اطلاعات انسان به راحتی افزایش می‌یابد و مهم‌تر از این نکته، زاویه‌ی دید و تحلیل و بررسی طرف مقابل نسبت به آن اطلاعات و یا حتی اطلاعات انسان است.

اما جدای از این محدودیتِ ساده، محدودیت‌های بسیار بیشتری اعم از زمان، مکان و... هم هستند که زاویه‌ی دید انسان را بسیار چارچوب‌بندی می‌کنند و باعث می‌شوند که اطلاعات کمی را در چنته‌ی خود داشته باشد. شاید به همین دلیل است که باز همیشه توصیه می‌شود انسان به تاریخ بپردازد و از مطالعه‌ی آن غافل نشود ...

گذر از محدودیت‌ها
حالا اگر بگوییم که این ذهنِ ناقص با این گستره‌ی ناچیز از درک و فهم، می‌تواند سیّالیت پیدا کرده و تنوع و خلاقیت زیادی را دربر بگیرد، شاید تعجب کنید! اما پاسخ آن‌جاست که ذهن انسان به تنهایی نمی‌تواند سیّال (یعنی پویا و در حرکت) باشد؛ اما در کنار انسان‌های دیگر چرا!

برای این سیّالیت از کار‌های مختلفی می‌توانید استفاده کنید؛ برای مثال از روش‌های ساده‌ای مانند همان تفکرِ مدام، گفتگو، حل جدول ضرب یا اعداد متقاطع، انجام بازی‌های فکری و... بهره ببرید. اما یکی از پاسخ‌ها که معمولا پاسخ هر سوال و مشکلی است، چیزی نیست جز خرید کتاب و مطالعه‌ی آن؛ کتاب‌های زیادی اعم از آثار حوزه‌های انگیزشی، روان‌شناسی، سبک زندگی و... می‌توانند در این مسیر برای انسان راه‌گشا باشند.

حال باید بگوییم که تا به این جای مطلب، مدام از چرایی محدودیتِ ذهن، لزوم رسیدن به سیّالیت ذهن، راه‌کار‌های رسیدن به آن و مسائلی از این دست گفتیم؛ اما اگر این محدودیت‌ها برداشته شوند چه؟ نمونه‌هایی از برداشته شدن محدودیت‌های ذهنی را در دانشمندان بزرگ تاریخ، از انیشتین گرفته تا دانشمندان بزرگ خودمان مانند ابوعلی سینا دیده‌ایم و وقتی شناخت از این هم وسیع‌تر می‌شود، با گذر از علم، به عرفان می‌رسیم و بزرگانی مانند ابوسعید ابوالخیر، مولانا، حسین بن منصور حلاج و... را به یاد می‌آوریم.

اما آیا غیر از این انسان‌ها، نمود‌هایی غیر عینی هم داریم؟ چیز‌هایی که باید در ادبیات به دنبال‌شان بگردیم؟ پاسخ مثبت است و باید بگوییم که در فرم روایت آثار ادبی، خصوصا آثار داستانی، سبکی به نام «جریان سیال ذهن» وجود دارد که سبکی کم‌کاربرد است و هر نویسنده‌ای نمی‌تواند آن را به کار ببرد؛ اما وقتی از آن به درستی استفاده شود، نتایج بی‌نظیری را می‌بینیم. باید گفت سیّالیتی که در موردش در بالا بحث کردیم، علاوه بر نامِ این سبک، در ساختار آن هم حضوری مثمر ثمر دارد.

جریان سیال ذهن چیست و چرا؟
رمان‌هایی که با سبک جریان سیال ذهن نوشته می‌شوند را شاید بتوانیم جذاب‌ترین پیشنهادات برای خرید کتاب بدانیم و به نوعی این آثار با پیچیدگی‌های خود، نیاز دارند که مخاطبی جدی آن‌ها را بخواند. مخاطبی که اصول بالا را رعایت کرده و از ذهنی خلاق، باهوش و حواس جمع برخوردار باشد تا بتواند پیچیدگی‌های این سبک را درک کند.

جریان سیال ذهن، نوعی خاص از روایت داستانی است، نه داستان یا سوژه‌ای خاص! در این داستان‌ها نویسنده برای حداکثر کردن فهم مخاطب از حقیقت، در ظاهر از پیچیدگی‌هایی مانند عقب و جلو بردنِ زمان، تغییر زاویه‌ی دید راوی یا استفاده از چند راوی، پرش‌های مکانی، بهره بردن از چند نوع زبان، مانند زبان دستوری، زبان داستانی و حتی زبان شاعرانه استفاده می‌کند و حتی بعضا با گذاشتن خودش و مخاطب به جای شخصیت داستان، درونیات شخصیت خود –که به گفتار تبدیل نشده‌اند- را هم ابراز می‌کند! اما کیست که نفهمد این عناصر به فهم بیشتر مخاطب از یک داستان کمک می‌کنند و به صورت غیر مستقیم باعث می‌شوند تا او تمام جوانب یک داستان را از خوب و بد، ریز و درشت و دیده و نادیده را بفهمد؛ همین است که اغلب آثار این سبک، آثاری جذاب و بسیار موفق هستند. چند نمونه از این رمان‌ها عبارت‌اند از: بوف کور اثر صادق هدایت، شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری، اولیس اثر جیمز جویس، به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف، سنگ صبور اثر صادق چوبک، خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر و سمفونی مردگان اثر عباس معروفی که به دو مورد آخر در ادامه خواهیم پرداخت.

خشم و هیاهو
کتاب خشم و هیاهو، کتابی مشهور، اثر ویلیام فاکنر، نویسنده‌ی آمریکایی معاصر است که توانست پایه‌گذاری بر دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات برای این نویسنده باشد. در این کتاب، محدودیت‌های انسانی و عقاید خشونت‌بار نسبت به عقاید صلح‌آمیز بررسی می‌شوند و با استفاده از داستانی که درون آن اربابانی سفیدپوست و برده‌هایی سیاه‌پوست حضور دارند، این موضوع به خوبی واکاوی می‌شود. فاکنر با استفاده از سبک جریان سیال ذهن، از زاویه‌ی دید تمام افراد این داستان، چه اربابان و چه برده‌ها، به راحتی هرچه تمام‌تر، موضوعات کثیفی هم‌چون جنگ‌طلبی، نژادپرستی و... را که شاید ساعت‌ها نیاز به توضیح داشته باشند را در یک رمان کوتاه به تصویر می‌کشد!

او دو روی سکه را جلوی هم قرار می‌دهد و با استفاده از پرش‌های زمانی و مکانی، تمام ویژگی هایش شخصیت هایش را به ما نشان می‌دهد تا باعث شود هیچ نکته‌ای از قلم نیفتد و مایی که هیچ درکی از جامعه‌ی ارباب و برده‌ای آن زمان آمریکا نداریم، به راحتی داستان را درک کرده و از آن درس‌های عمیقی بگیریم.

سمفونی مردگان
یکی از معضلاتی که هنوز هم در جوامع جهان سومی، مانند جامعه‌ی ما وجود دارد، تقابل سنت و مدرنیته و مشکلات ناشی از تضاد این دو است. حال ببینید که هفتاد هشتاد سال پیش این وضع چه‌قدر بدتر بوده است و معضلات چه‌قدر بیشتر! درواقع جامعه‌ی ما هنوز در حال توسعه است و در این فرآیند، نه کاملا مدرن شده و نه سنت‌های خود را فراموش کرده است. در این لبه‌ی تیغ، می‌تواند مشکلات زیادی پیش بیاید که عباس معروفی در رمان سمفونی مردگان، با استفاده از سبک جریان سیال ذهن به آن‌ها پرداخته و نقاط کوری از این تقابل را که شاید به چشم‌مان نیاید، با زبان داستانی و استفاده از شخصیت‌هایی که هرکدام نماد یک قشر جامعه هستند به تصویر کشیده است.

شخصیت‌های عقب‌مانده و واپس‌گرا در این داستان در تقابل با شخصیت‌های روشن‌فکر قرار می‌گیرند تا مخاطب دقیقا حال هر کدام از آنان را درک کرده و بتواند با هم‌ذات‌پنداری‌ای که اتفاق می‌افتد، نتیجه‌ای جامعه‌شناسانه از رمان حاضر بگیرد. از همین رو خرید کتاب و مطالعه‌ی رمان سمفونی مردگان هم می‌تواند در تکمیل درک ما نسبت به جامعه‌ی خودمان بسیار موثر باشد.

منبع:بیتوته

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۳۹ ۱۳ مهر ۱۴۰۰
والا بستگی به طرف اش دارد! yjc یک مطلبی بگذار که باحال باشه. اخه این چیه ؟