به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «در جهانی که پر از ادیسونهاست تو تسلا باش»، «تسلا یک شعر بود که جهان نتوانست آن را بخواند»، «نابغه قرن بیستم زیر سایه ادیسون جان داد» ... اینها تعبیرهایی است که درباره نیکلا تسلا، مخترع صربتباری که همدوره با توماس ادیسون، مخترع شهیر آمریکایی، زندگی میکرد مطرح میشود.
ادیسون نام آشنایی برای همه ماست که به واسطه اختراع لامپ رشتهای شهرت زیادی در سراسر جهان دارد و نماد دنیای اختراع و ابتکار محسوب میشود. اما آنچه امروز دربارهاش میشنویم با آنچه از یک مخترع سختکوش به ذهن میرسد تفاوتهای زیادی دارد. گویی او دشمن رقیب خود یعنی نیکلا تسلا بوده و در بیشتر فعالیتهای علمیاش ایدههای تسلا را دزدیده و به نام خود ثبت کرده است. این تعابیر که برخی فیلمهای سینمایی و صفحات پرطرفدار شبکههای اجتماعی آن را ارائه میدهند از کجا منشأ میگیرد؟
چندی پیش خشایار ادهمی، منجم آماتور و از علاقهمندان به دنیای علم، جرقه مطالعه درباره این موضوع را مطرح کرد.
او با بررسیهای گستردهای که روی کتابها و شبکههای اجتماعی در چند سال اخیر داشت به این نتیجه رسیده بود که در پشت این تعابیر و شایعاتی که درباره تسلا و ادیسون مطرح میشود، رگههایی از ایدههای مروجان خرافات و شبهعلم دیده میشود. اتصال نظریات تسلا به طالعبینی و جذب فرکانسها و ارتعاشات مثبت برای ارتقای افکار و اهداف چیزی است که از نگاه ادهمی، ریشه نشر این محتواهای غیرواقعی است.
او با اشاره به اینکه گردانندگان صفحههای طالعبینی و قانون جذب و امثال آن در فضای مجازی در دامنزدن به این شایعات و ترویج آنها نقش دارند، اعتقاد دارد استفاده از نام تسلا، روشی کاسبکارانه برای طرح مسائل شبهعلمی و خرافی و ایجاد باورپذیری نسبت به درستی آنهاست.
زیرا این افراد با قراردادن نام تسلا (در جایگاه دانشمندی مظلوم) در کنار ادعاهای عجیبوغریب خود سعی میکنند آنها را به مخاطبانشان بقبولانند و بگویند ادیسون نگذاشت این ایدهها مطرح شود، ولی شما این فریب تاریخی را نخورید! اما واقعیت چه بوده است؟
مسأله اختراعات و اکتشافات همزمان
دکتر محمدرضا توکلی صابری به پاس تألیفات و ترجمههای فراوانی که در بیش از ۳۰ سال گذشته انجام داده است در سال ۹۷ موفق به دریافت جایزه ترویج علم ایران شد. او فارغالتحصیل دکترای داروسازی است و در انگلستان و آمریکا هم به تحصیل در رشتههای شیمی پزشکی و بیوشیمی ادامه داد و محقق پسادکتری بوده است. از دکتر توکلی کتابهای زیادی درباره شبهعلم و تمایزش با علم منتشر شده است که به گفته خودش با هدف مبارزه با شایعات مربوط به این حوزه به نگارش درآمدهاند.
او درباره صحت شایعاتی که به تسلا و ادیسون نسبت میدهند میگوید: «وقتی تعدادی دانشمند در مرزهای دانش زمان خود در زمینهای خاص تحقیق میکنند، بسیار طبیعی است که ایدههای مشترکی به ذهنشان برسد و کار را توسعه دهند. از طرفی در هر دورهای بین دانشمندان رقابتهای علمی و رقابتهایی در حوزه تجاریشدن محصولاتی که اختراع کردند وجود داشته است و نمیتوان گفت یکی بر دیگری ارجحیتی داشته است. زیرا هرکدام در حرفه خود جایگاهی داشتهاند. ادیسون و تسلا هر دو مخترع بودند، اما شخصیتهای بسیار متفاوتی داشتند.
آنچه مهم است این است که شخصیتهای آنها را از اختراعات و تلاشهایشان جدا بدانیم و بهدلیل صفات اخلاقی شخصیشان، تلاشهای علمی آنها را کوچک نشمریم. ضمن اینکه در بسیاری از مواقع درباره صحت آنچه امروز نسبت به تسلا و ادیسون گفته میشود باید به اسناد و مدارک رجوع کرد و واقعبین بود، نه این که صرفا به آنچه در فیلمها و شبکههای اجتماعی مطرح میشود اکتفا کنیم.
کم نبودهاند دانشمندان و مخترعانی که شبیه تسلا و ادیسون، همزمان با هم روی یک پدیده علمی کار میکردند و همزمان هم به نتایج مشابه دست مییافتند؛ برای مثال همه ما الکساندر فلمینگ را کاشف پنیسیلین میدانیم درحالیکه او همراه با هاوارد فلری و ارنست چین موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. ویژگیهای شخصیتی فلمینگ و ارتباطاتی که با اهالی رسانه داشت باعث شد بیش از دو محقق دیگر نامش بر سر زبانها بیفتد.
برای چارلز داروین و نظریههایی که در باب تکامل مطرح کرد هم اتفاقات مشابهی افتاد. او مجموع مشاهداتی را که در سفرهایش به نقاط مختلف دنیا داشت، ثبت کرده بود و نامش را هم «انتخاب طبیعی» گذاشت، اما برای انتشارش همچنان مردد بود تا این که نامهای از زیستشناسی جوان به دستش رسید. این نامه از آلفرد راسل والاس بود که همان نتایج کار داروین را دریافته بود. جایی که برای چندمین بار در تاریخ دو محقق به نتایج یکسانی میرسند.
درنهایت داروین و راسل والاس مقالاتشان را همزمان با هم منتشر کردند، اما مدارک علمی نشان میداد داروین در دستیابی به این نتایج حق تقدم دارد. امروزه نام راسل والاس برای خیلی از ما ناآشناست در حالی که داروین و نظریاتش بسیار مشهور شدهاند. این اتفاقی رایج در تاریخ علم است.»
منابع مالی، لازمه پیشبرد ایدههای علمی
امیر نظام امیری و یاشار مجتهدزاده، نویسندگان کتاب «نیکلا تسلا: نابغهای که اکتشاف، زندگی او بود» هستند که انتشارات سبزان آن را منتشر کرده است. امیر نظام امیری، اکنون دانشجوی دکترای اخترفیزیک در دانشگاه فلورانس و مرکز تحقیقات اخترفیزیک INAF ایتالیاست.
او مطالعاتی درباره کارها و زندگی تسلا داشته و علاقه شخصیاش به تسلا سبب انتشار این کتاب شده است. از امیری در خصوص شخصیت این دو مخترع پرسیدم تا زوایای کمتر شناخته شده زندگی آنها را برایمان روشن کند. او در پاسخ میگوید: «هم تسلا و هم ادیسون تلاشهای زیادی در ساختوساز و اختراع داشتند. اما از آنجا که ادیسون علاوه بر هوش زیاد، تیمهای تحقیقاتی متنوعی را در شرکت خود داشت که برایش کار میکردند، شخصیت شناخته شدهتری پیدا کرد.
ادیسون وضع مالی خوبی داشت و شرکتهای پایهای مهمی را تأسیس کرده بود و قرادادهای بزرگی را در دست داشت، از طرفی قدرت و نفوذ او برای پیشبرد اهداف و گسترش ایدههایش بسیار بیشتر از تسلا بود. تسلا متولد بلوک شرق اروپاست، جایی در محدوده کرواسی فعلی. او تخیلات قوی داشت و میتوانست به آنها معنا ببخشد. او بسیار درونگرا بود.»
تسلا بخشی از دوران کاری خود را در شرکت ادیسون بهعنوان کارمند فعالیت میکرد که شاید همین مسأله باعث شده عدهای بگویند تمام اختراعات ادیسون، دزدی از ایدههای تسلا بوده است.
امیری در این باره توضیح میدهد: «وقتی تسلا به آمریکا مهاجرت کرد و با ادیسون آشنا شد، در شرکتی که ادیسون در حوزه جریان الکتریسیته کار میکرد، استخدام شد. از آنجا که تسلا نبوغ بسیار بالایی داشت در حین کار در این شرکت اگر ایده و خلاقیتی ارائه میکرد، ممکن بود باعنوان شرکت ادیسون از آن ایده یاد شود. برای همین عدهای معتقدند تحولاتی که در جریان برق مستقیم و متناوب رخ داده و پیشرفتهایی که شرکت ادیسون داشته، مرهون تلاشها و ذهن خلاق تسلا بوده است. در این که چرا غالبا رهیافت ادیسون مطرح بوده است، میتوان گفت او با در نظر گرفتن نفوذ و ارتباطاتی که داشته، خیلی سریعتر میتوانسته در تجاریکردن نظراتش موفق عمل کند.»
وی میافزاید: «این نفوذ باعث میشده در القای نظر خود و فروش آن به صنایع بیش از تسلا مطرح شود و لابیهای بیشتری از تسلا که در دورهای کارمند او بوده است، داشته باشد. البته همین موضوع هم میتوانسته زمینهساز شکلگیری بحث و اختلاف نظر یا نگاه از بالا به پایین ادیسون به تسلا شده باشد و، اما دقت کنیم این به معنای دشمنی نبوده بلکه صرفا اختلاف نظرهای علمی و عملکردی بوده است. در کنار همه اینها، اسناد زیادی هم وجود دارد که این دو فرد با هم گفتگوهای بسیاری داشتند و در مسائل علمی همفکری میکردند.»
علم و فناوری محصول ذهن یک فرد نیست
ادیسون، کارآفرین و مخترع آمریکایی مشهور بر خلاف تصور بسیاری از ما، مخترع لامپ نبود بلکه لامپ پیش از او اختراع شده بود و ادیسون با تلاشهایی که داشت، توانست از رشتههای زغالاندود، طرح کاربردی و خوبی برای توسعه و ارتقای لامپ ارائه کند. او اختراعات زیادی داشت و در بعضی موارد هم اختراعات دیگران را ارتقا داده بود.
ادیسون در فعالیتهای علمی خود در زمینه انرژی الکتریکی، بنا را بر استفاده از جریان برق مستقیم گذاشته بود، اما نیکلا تسلا معتقد بود جریان متناوب امکان تبدیل ولتاژهای مختلف به هم را فراهم میکند و از این رو کارآمدتر است. نیکلا تسلا علاوه بر تحقیقات و ابداعاتی که در زمینه جریان متناوب داشت، قایقی کوچک ساخته بود که با سیگنالهای رادیویی از راه دور قابل کنترل بود. ایدههای فراوان او در حوزههای علمی متنوع و اختراعات کوچک و بزرگش باعث شد سهم بزرگی در پیشرفت علم و فناوری داشته باشد، اما آنچه در نگاه به هر اختراع باید درنظر داشته باشیم این است که هیچ یک از آنها تمام و کمال محصول فکر یک شخص نبوده است.
هر پیشرفتی در دنیای علم و فناوری مرهون تلاشهای گسترده دیگر مخترعان و دانشمندانی است که چه سالهای دور و چه همزمان با مخترعان مشهور میزیستهاند. آنها همه قطعات پازلهایی بودهاند که کار یکدیگر را تکمیل کردند و شاید گاهی با هم در تعارض بودند.
ادعاهای منسوب به تسلا تا چه حد درست است؟
میان کتابها، فیلمها و شبکههای اجتماعی امروزی، ایدههای عجیبی به تسلا نسبت داده میشود؛ مثل دستگاه شبیهسازی انسان و اینترنت. امیری در این باره توضیح میدهد: «تسلا خلاق بود و ایدههای زیادی داشت. در این بین او معتقد بود راهی وجود دارد که برق را به شکل بدون سیم به کار ببرد و به این وسیله ارتباطات بین مردم با سرعت بالاتری انجام شود.
آن زمان تلگراف راه ارتباطی بین مردم بود و ذهن تسلا تلاش داشت راهی برای استفاده از جریان برق بدون هیچ سیمی پیدا کند. برای درک بهتر این ماجرا تصور کنید ارتباط تماس تصویری که اکنون در شبکههای اجتماعی برای ما محقق شده در دوران تسلا مطرح میشد. در آن زمان احتمالا تصور افراد از آن اینطور بود که سفر در زمان اتفاق افتاده و فرد به جایی در نقطه دیگری از دنیا رفته و با دوستش دیدار داشته است.
از طرفی مطالعات او درباره شدت میدان مغناطیسی و راهکارهایی که در این حوزه داشت باعث شده نام تسلا به عنوان واحد میدان مغناطیسی انتخاب شود. شایعاتی هم درباره ارتباط تسلا با موجودات بیگانه فضایی مطرح است که هیچ پایه و اساس علمی ندارد.
مجموع این ایدهها باعث شد تسلا از زمان خودش جلوتر به نظر برسد. بعضی از صحبتها و ایدههای تسلا عملا به اشتباه تفسیر شدهاند. در دورانی که ما زندگی میکنیم ایلان ماسک هم با ایدههای شگفتآور خود پیشگام حوزههای علمی بهویژه در حوزه سفرهای فضایی است. یکی از مهمترین اهدافش سفر به مریخ و مسکونیکردن آنجاست که امروز بسیار بلندپروازانه و باورناپذیر بهنظر میرسد.»
این محقق حوزه اخترفیزیک تصریح میکند: «تصورات مردم با واقعیت زندگی تسلا متفاوت است. از سال ۹۱ به خاطر دارم روزنامهها و مجلات داستانهای افسانهای درباره تسلا منتشر میکردند که بعدها دریافتم هیچ سندی برای آنها وجود ندارد و شاید دلیل بسیاری از شایعات نشر همین تخیلات و افسانهها بوده باشد. این در حالی است که تسلا به ادیسون همواره احترام میگذاشت و در کنار تمام اختلافنظرها بین این دو مخترع، رابطه کاری و دوستی بین آنها وجود داشت.»
به نظر میرسد یکی از علتهای محبوبیت تسلا، اهمیت او به رساندن امکانات پیشرفته به مردم به شکل رایگان یا کمهزینه بوده باشد. در حالی که ادیسون به عنوان یک کارآفرین و صاحب چند شرکت، نگاه متفاوتی به ساخت و اختراع داشته است.
امیری در این خصوص میگوید: «وقتی تفکر تسلا را با روحیه ادیسون که عموما با سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی توأم بوده مقایسه میکنیم، به نظر میرسد تسلا اهمیت بیشتری به خدمات بشردوستانه میداده است. اما امروزه میدانیم منابع مالی برای پیشبرد ایدههای علمی و توسعه آن، نیازی اساسی به شمار میروند و اینکه ادیسون هم به بخشهای اقتصادی کار علمی اهمیت میداده دلایل زیادی داشته است.»
منبع: جام جم
انتهای پیام/
هر 2 مُردن تموم شدند
خود غربی ها این قدر براشون مهم نیست که هنر کدوم یکی بوده
بعد شما دارید یقه میگرید و دعوا راه میندازید؟
درضمن مخترع و کاشف برق هم تسلا بوده
حیف که در حق تسلا بنده خدا ظلم شد
این اراجیف و چرندیات که مخترع لامپ ادیسون بود!! بیشتر از نصف غربی ها هم این دروغ رو قبول ندارند
بعد یه عده بی سواد تو همین ایران ما کاسه داغ تر از آش هستند و کشته مرده اون جسد پوسیده ادیسون شیاد
الان لاشه اش هم خوراک مار و عقرب شده و تجزیه خاک
و در کتاب های درسی کودکان این سرزمين
اسم این ادیسون شیاد به عنوان مخترع برق نوشته شده
در مورد پاسخ به دوست عزیزی که اسمشون رو ۷۸۹۱ گذاشتن عرض میکنم:
دوست عزیزم، قرآن با چه آیه ای آمد؟ اقره... یعنی بخوان،(یعنی بخوانید و بیاموزید علم را...) در اولین آیه نگفته که نماز بخوانید و دعا کنید، گفته بخوانید یعنی بیاموزید، تفکر کردنی که در دین گفته شده به این معنی نیست که مثلا بشینیم یا دراز بکشیم و فکر کنیم! تفکر یعنی تلاش برای حل یک مسئله یک کار یک مشکل،یا مال خودت یا مال دیگران، یعنی کوشش برای رفع یک دغدغه فکری برای به آرامش رسیدن، تا از کوتاه شدن عمر جلوگیری شود، بالاترین کار صوابی که بالاترین ثواب ها را خواهد داشت این است که تلاش کنی زنده بمانی بیشتر عمر کنی و عمرت همراه با کم کردن دغدغه های ذهنی خودت و خلق خدا باشد، الان بدترین گناه بین انسان و خداوند که خداوند فرموده نمیبخشم چیه؟ نا امیدی! باعث چی میشه؟ افسردگی که باعث ترشح آرام هورمون کورتیزول که اونم باعث تبدیل پروتئین به قند میشه و کم کم تمام پادتن ها و گلبول ها سفید رو هضم و تبدیل به قند میکنه بعد دیوار دفاعی بدن میریزه و آدمی به انواع سرطان ها و بیماری های بدتر مبتلا میشه و نابود میشه(بدترین گناه اینه)
بنده منکرش نیستم که ادیسون لامپ رو اختراع کرد
ولی این قصه های افسانه ای که ازش ساختن و گفتن معلمش بهش گفته بود خنگ و یک خانواده فقیر و بدبخت داشت و مادرش بیمار بود و 50 تا اختراع داشت و....همه اش دروغه
حتی چرخ که 3-4 سال بعد از مرگ ادیسون اختراع شد رو بعضی ها گفتن حتما اون تو ساختش شریک بوده!!!
200 تا همکار و کارمند نخبه و کلی شریک محقق دانش و فناوری داشته هرکسی که چیزی اختراع میکرد همه رو به نام خودش ثبت کرد
بعد هم تسلا مخترع حقیقی برق بود که اون هم متاسفانه به ناحق به سود ادیسون نوشته شد
تسلا استدلال می کرد که چون ترانسفورماتورها که عمل تغییر ولتاژ را انجام می دهند، با برق متناوب کار می کنند و انتقال نیرو فقط در ولتاژهای بالا مقرون به صرفه است، پس برای استفاده همگانی باید از برق متناوب استفاده کرد. مزیت های منطقی سیستم تسلا باعث شد حق امتیاز موتور القایی و ترانسفورماتور جریان متناوب که از اختراعات ثبت شده تسلا هستند، توسط جورج وستینگهاوس خریداری شود.
ادیسون که به خوبی بر اهمیت رسانه ها و نقش تبلیغات واقف بود و احساس می کرد نقش اسطوره ایش با این اقدام تسلا خراب می شود، بیکار ننشست و با راه اندازی کمپینی عمومی تلاش کرد جریان برق متناوب را بدنام کند. بر این اساس سعی کرد ثابت کند که برق متناوب بسیار خطرناک است و برای رسیدن به هدفش در نمایشگاه های علمی، شروع به کشتن حیواناتی مانند سگ و گربه، از طریق جریان برق متناوب و در حضور افراد زیاد کرد. این اتفاق زجر آور که باعث نفرت افکار عمومی شد.
سر انجام اسطوره شکست را قبول کرد و حقیقت علمی، بر طرز فکر ادیسون پیروز شد. سه سال بعد کمپانی «وستینگهاوس» مناقصه یک پروژه برق کشی عظیم را برنده شد. در پی آن کمپانی «جنرال الکتریک» که با شراکت و تحت نظر ادیسون کار می کرد نیز با کنار گذاشتن سیستمDC برای برق رسانی به منازل، به سیستم AC روی آورد و سرانجام AC به جریان غالب در سرتاسر دنیا تبدیل شد.
اگر اینطور بود پس چرا ادیسون همواره بر علیه جریان برق متناوب تبلیغات منفی میکرد و حتی زمانیکه به علت جریان برق متناوب چند نفر کشته شدند ادیسون با توجه به قدرت رسانه ای که داشت تونست تولید برق متناوب رو متوقف کنه؟
این که جریان برق متناوب بر مستقیم برتری داره از هیچکس پوشیده نیست و کاملا واضحه
پس شما که به راحتی و در مطلبی کاملا جانب دارانه به طرفداری از ادیسون پرداختید لطفا این رو هم بفرمایید که بین ادیسون و تسلا چه جور دوستی و همکاری وجود داشته که این همه تبلیغات منفی علیه تسلا انجام شد و دست آخر هم جناب ادیسون که از نظر شما پاک و نجیب بودن تولید برق متناوب رو متوقف کردند و جالب تر اینکه دست آخر بعد از سالها جناب ادیسون یعد از تمام تلاشهاش برای توقف برق متناوب برتری برق متناوب رو قبول کردند و خودشون به تولید برق متناوب پرداختند
این رو هم بفرمایید که جناب ادیسون چه جور نابغه ای بودند که تولید جریان متناوب رو به کل رد کردند و اون رو پر هزینه و خطرناک تلقی کردند و چطور شد که به یکباره نظرشون عوض شد و به تولید برق متناوب خطرناک و پر هزینه اقدام فرمودند؟
اکر کسی نابغه باشه از اول میتونه به درستی اختراعات و اکتشافات پی ببره نه اینکه بعد از سالها متوجه بشه
این رو حتی انسانهای با هوش پایین هم بعد از سالها متوجه میشن
چرا در فیزیک واحدی به نام تسلا داریم
ولی ادیسون با این همه اختراع ، من نشنیدم واحدی تو فیزیک داشته باشیم براش
احسنت
این به مایاد اوری میکند که خلقت مغز ادیسون کار چه کسی بود؟ کار . خدا .تسلا کی بود ؟ بنده ای از بندگان خدا .کار و امر فقط با خداست و ادیسون وتسلا چیزی جز دست خدا نبودند.
پس کدام چکار کردند ، چه فرقی بحال انها میکند؟
خیلی وقته این مسئله برام جای سوال بود