به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، واقعا به خبرنگار فارس که با پسربچهاش به نشست خبری رفته است به اصطلاح گیر میدهید و برای آن تفنگ اسباببازی که همراه این مادر و فرزند است، هزار تحلیل بیربط میدهید و مینویسید که تروریسم پرورش میدهند! واقعا ذهنتان همینقدر بسته و تعطیل و آنقدر درگیر تئوری توطئه است که بچگی خودتان را فراموش کردهاید یا بچههای دوروبرتان را از خواهر و برادر کوچکتر یا خواهرزاده و برادرزاده و بقیه نمیبینید؟ اگر به هر دلیلی حال و روز مادر خبرنگار را درک نمیکنید، واقعا حال بچه و دنیای او را هم درک نمیکنید؟ یعنی اینقدر دنیای مجازی و جبههگیری و ریسمان وآسمان بافتن درگیرتان کرده که درکتان تعطیل شده؟
اینها را من مینویسم که نه به طیف سیاسی خاصی وابستهام، نه تندرویم و نه کندرو. همه تلاشم را میکنم که در مسائل سیاسی واقعبین باشم، اما مادرم و همه شرایطی که این مادر خبرنگار سپری میکند را به نوعی تجربه کردهام و راستش با دیدن این واکنش فقط ابراز تاسف میکنم. از این همه تنگنظری و این که همیشه و در همه حال چمن همسایه سبزتر است و مرغ او همیشه غاز است.
انگار این تنگنظریها هیچوقت نمیخواهد از سر ما دست بردارد و هر چه نسلها جلوتر میروند و دانش گستردهتر و بیمرزتر میشود، اما تنگنظری میماند، انگار چسبیده است به ژن ما و نمیخواهد ترکمان کند و ما هم تلاشی نمیکنیم که خود را از آن وا رهانیم. مادری که در آن طرف مرزها با طفل خود به مجلس نمایندگان میرود برای ما میشود اسطوره و زن متفاوت و مادر قدرتمند، ولی مادر ایرانی که با طفل خود میرود نشست خبری، میشود مادر بیملاحظه و گیر میدهیم به تفنگ اسباببازی بچهاش.
در کشور ما در سال چند بچه دست به اسلحه میشوند و اطرافیان یا هممدرسهایها و همکلاسیهای خود را به رگبار میبندند که این بچه شده باشد نماد آنها؟ از این گذشته اگر مرد هستید و در بچگی عشق تفنگبازی نداشتهاید یک جای کار میلنگد.
پسرها انگار با اسلحه و کیو کیو، بنگ بنگ به دنیا میآیند و بیشتر آنها بعد از رفتن به مدرسه این علاقه را ترک میکنند و البته تبدیل میشوند به مرد عنکبوتی، سوپر من و...، اما قبول کنیم که پسرها همیشه دنبال هیجانند و همانطور که دختر بدون عروسک بیمعنی است، پسر بدون شمشیر و تفنگ اسباببازی هم بیمعنی است. حالا شما گیر بدهید به تفنگ اسباببازی بچه این مادر خبرنگار و خودتان را زیر سوال ببرید.
شیطنت عکاسان
آزاده لرستانی؛ خبرنگار خبرگزاری فارس است.۱۲سال است که خبرنگار است و بدون حاشیه کار میکند. تا این که روز دوشنبه برای پوشش خبری اولین نشست رسانهای قاضیزاده هاشمی که مدیریت بنیاد شهید را عهدهدار شده میرود و دو تا عکاس از او و پسربچهاش عکاسی میکنند و لرستانی و «محمدحسین» اش در صدر اخبار و واکنشهای شبکههای اجتماعی قرار میگیرند. عکاس میزان و جهاننیوز از او و فرزندش عکس میگیرند و یکی از آنها حالا به هر دلیلی؛ شیطنت یا خاص بودن فضا از تفنگ اسباببازی محمد حسین در کنار سربرگهای خبرگزاری فارس عکاسی میکند و بیشتر همین عکس واکنشبرانگیز میشود و هر کسی از ظن خود چیزی مینویسد، اما راستش را بخواهید اولین واکنشهای منفی سبب میشود تا اهالی رسانه و خبرنگاران که شرایط این مادر را درک میکنند، حمایت خود را از او شروع میکنند و الان اگر سری به توییتر و اینستاگرام بزنید، مصداق جمله «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» را میبینید. آزاده و محمد حسینش قدر دیدند و بر صدر نشستند، چراکه اگر ما نمیدانستیم، خدا میدانست که او و فرزند ۱۸ماههاش چگونه راهی نشست خبری شدهاند.
مگر من دشمن شما هستم!
لرستانی میگوید: «حوزه کاریام حماسه، دفاع مقدس و شهداست. با شروع کرونا خبرگزاری فارس تحریریه را دورکار کرد و ما بیشتر در خانه کار میکنیم. روز دوشنبه اولین نشست خبری آقای قاضیزاده بود و من باید میرفتم. کسی نبود از بچههایم در خانه مراقبت کند، محمدمهدی را که چهار ساله است پدرش برد و محمدحسین را هم من. اسباببازیاش را برداشتم که سرش گرم باشد و خودش هم تفنگش را برداشت.
خوراکی هم برایش بردهبودم. چون نگران شرایط کرونا بودم، وقتی به سالن رسیدم به مسؤول رسانهای بنیادشهید گفتم صندلی به من بدهد که فاصلهام از دیگر همکارانم زیاد باشد. دو دوز واکسن زدهام و، چون محمدحسین شیرخوار است، واکسنی که به من تزریق شده بر او هم اثر میگذارد. راستش قبل از رفتن چند قل هوا... هم خواندم و فوت کردم به او و با توکل به خدا رفتم.
گفتم خدایا خودت میدانی من مجبورم محمدحسین را با خودم ببرم، خودت مراقبش باش. اتفاقا در طول جلسه محمدحسین خیلی آرام بود و من خدا را شکر میکردم. کارم با موفقیت تمام شد. عکسها و واکنشها را که دیدم تعجبکردم. مگر من دشمن آنها هستم که بدون در نظر گرفتن شرایط یک مادر اینچنین به من و بچهام حمله کردهاند؟»
لرستانی میگوید: «من عاشق کارم هستم و در همه این سالها همسرم؛ حسین آقا بهشدت از من حمایت کرده و همیشه نهایت همکاری را با من داشته تا بتوانم کارم را ادامه بدهم. این که تصویر مادری را میبینید با بچه خردسالش سرکارش رفته به نظرم باید از او حمایت کنید نه این که او را بکوبید و محکوم کنید. محکومیت برای چه؟ تفنگ اسباببازی بچه من چرا باید دلیلی باشد برای این که خبرگزاری فارس را بکوبید؟ این دو چه ربطی به هم دارند؟ مگر خبرگزاری فارس در کشور ما فعال نیست؟ مجوز فعالیت دارد و ما هم خبرنگارانش هستیم.
من مادری عاشق خبرنگاریام و هیچ محدودیتی مرا از کارم باز نمیدارد. در هر جای دنیا بود، مرا تشویق میکردند. مگر آن مادر اروپایی را که با بچه خردسالش به مجلس رفته بود، تشویق نکردند و نگفتند قدرت زن را نشان میدهد که همزمان با تکلیف مادریاش به کارهای اجتماعی و سیاسیاش هم رسیدگی میکند؟ پس چرا عکس من و پسرم حاشیهساز شد؟ کجای کار میلنگد؟ مگر یک مادر مسلمان، نمیتواند با بچه خردسالش به محل کارش برود یا در نشست خبری شرکت کند؟»
زنان ایرانی رشد کردهاند
خبرنگاری شغل ۲۴ساعته است. ما همیشه باید آنلاین باشیم. هر زمان که لازم باشد به تحریریه برویم یا خبر، اتفاق و جلسه را پوشش بدهیم. بیشتر همکاران رسانهای بهجز چند نفر از من حمایت کردند، چون شرایطم را درک میکنند. چون میدانند مادری که خبرنگار است باید چگونه همزمان چند کار را با همزمان انجام دهد. مدیران خبرگزاری فارس از من حمایت و قدردانی کردند که این بخش مهم است؛ چون خبرنگار اگر حمایت مدیر رسانه خود را داشتهباشد، میتواند کار کند وگرنه شرایطش سخت میشود.
به آنهایی که انتقاد کردند و حاشیه ساختند هم میگویم: من مادری هستم که حرفهام را دوست دارم و حضورم به همراه محمدحسین ۱۸ماهه نشان داد زنان در جامعه ما رشد کردهاند و موانعشان بسیار کمتر از گذشته است و به قول همسرم، واکنش شبکههای اجتماعی، من و پسرم را جهانی کرد!
منبع: جام جم
انتهای پیام/