به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از بزرگترین و برجستهترین ابعاد بازاریابی برای یک بازی ویدیویی، نمایش تریلرهای مختلف و جذاب است. بخش عمدهای از فروش و سود مالی کمپانیها به همین دموها و تریلرهای قبل از عرضه بستگی دارد و به نحوی تعیین میکند که اثر تا چه حد در بازار موفق ظاهر شود. برخی استودیوها با نمایشهای فوقالعاده، در همان نگاه اول دل مخاطب را به دست میآورند و خود را سر زبان ها میاندازند. هر چند که یک نمایش خوب همیشه به معنی بازی خوب نیست!
تبلیغات دروغین و نشان دادن چیزهایی که در بازی اصلی حضور نخواهند داشت، از حربههایی است که برخی استودیوها در پیش میگیرند و گرچه فضای خوبی برایی فروش بازی خود فراهم میسازند، اما پس از انتشار با مشکلات زیادی مثل نمرات بد، باگهای زیاد، نارضایتی هواداران و … رو به رو میشوند. در مقاله پیش رو میخواهیم به ۹ مورد از تریلرهایی که به وضوح به گیمرها دروغ گفتند و بازاریابی گمراهکنندهای داشتند بپردازیم.
Aliens: Colonial Marines از ناامیدکنندهترین بازیهای AAA چند سال اخیر بود که توسط Gearbox توسعه یافت و به دست سگا نیز منتشر شد. این بازی که قول تجربهای سینماتیک و اکشن از مجموعه محبوب بیگانه را میداد، در عمل به یک شکست بزرگ تبدیل شد و بسیاری از هواداران را از خود و استودیو عصبانی کرد.
نمایشهایی که از گیمپلی این بازی میدیدیم نوید تجربهای شگفت انگیز را میدادند، مخصوصا تریلر گیمپلی E۳، ۲۰۱۲ که گل سرسبد بود و هایپ زیادی برای بازی درست کرد. هر چند که وقتی دستمان به محصول نهایی رسید، دیدیم که تریلرها صرفا نقابی بودهاند تا تیم توسعهدهنده پشت آن پنهان شود تا بتواند بازی را به مقدار فروشی که در نظر داشتند برساند.
کشتن هیولاها، گانپلی هیجانانگیز، سینماتیکهای تماشایی و انیمیشنهای روان و پرجزئیات از مواردی بودند که در تریلرهای Aliens: Colonial Marines میدیدیم و در بازی اصلی به هیچ وجه تجربهشان نکردیم. این بازی بیشتر از آنکه به آثار جیمز کامرون پایبند بماند، دهن کجیای به مجموعه شناخته شده بود؛ تا جایی که دو نفر از کاربران شکایتنامهای هم تنظیم کردند تا از سگا و Gearbox بابت تبلیغات دروغین شکایت کنند.
گرچه این شکایت به نتیجه نرسید، اما باز هم باعث شد شکست Aliens: Colonial Marines بیش از پیش در ذهنها حک شود و به این راحتیها از یاد برود.
بایوشاک اینفینیت از بهترین بازیهای ۲۰۱۳ بود که هنوز هم شگفتیهای خود را دارد و تجربهای عالی محسوب میشود، اما آیا چیزی که بازی کردیم همانی بود که انتظارش را داشتیم؟ قطعا نه!
سال ۲۰۱۱ و در جریان رویداد E3 دمویی از بایوشاک اینفینیت منتشر شد که ۱۵ دقیقه بود و بازیکن را در دل هرج و مرجهای کلمبیا نشان میداد. گلههای دشمنان، فرار بر فراز میلههایی که در سطح آسمان قرار داده شده بودند، و دنیایی تقریبا باز و بزرگ که بایوشاک را تبدیل به تجربهای ایمرسیو میکرد. همه این موارد در تریلر نشان داده شدند و نمایش بایوشاک اینفینیت را تبدیل به یکی از بهترین تریلرها کرد.
کن لوین، نویسنده و کارگردان بازی نیز در مصاحبههای خود مدعی شده بود که ما میخواهیم هزاران راه مختلف برای بازیکن در نظر بگیریم تا مراحل را پشت سر بگذارد و احساس محدود بودن نکند. اما وقتی بازی منتشر شد متوجه شدیم که اغلب وعدههای سازندگان صرفا بازاریابی بوده و بازی نهایی با دمو بسیار متفاوت است.
شما در بازی اصلی شاهد فوج دشمنان نبودید، نمیتوانستید از طبقات مختلف شهر به دیگر مناطق منتقل شوید، نمیتوانستید بیشتر از دو اسلحه همراه خود داشته باشید و بسیاری وارد دیگر که در این مقال نمیگنجد. بعدها از جانب خود Irrational Games مشخص شد که دلیل بسیاری از داونگریدها سخت افزار ضعیف PS3 و XBOX 360 بوده و تیم توسعهدهنده مجبور شده برای همخوانی بازی با این کنسولها، از بسیاری ویژگیهای جذاب بایوشاک اینفینیت چشمپوشی کند و آنها را در محصول نهایی قرار ندهد.
سایبرپانک ۲۰۷۷ برای بسیاری، مورد انتظارترین بازی سال بود و البته حق هم داشتند. خالقان شاهکاری مثل ویچر ۳ میخواستند به قول خودشان بهترین عنوان نقشآفرینی ممکن را بسازند و برای این کار سالها مشغول بودند. حضور کیانو ریوز نیز باعث شده بود شهرت بازی از محدوده گیمینگ فراتر برود و علاقهمندان به سینما نیز با کنجکاوی روند توسعه بازی را زیر نظر بگیرند.
تبلیغات سایبرپانک چندین سال قبل از عرضه شروع شد و هر بار هم موفق میشد مقدار هایپ را افزایش دهد، اما نقطع عطف نمایشهای بازی به سال ۲۰۱۸ و رویداد E3 برمیگردد. نمایشی که برای اولین بار ما را به شکل کامل با گیمپلی سایبرپانک 2077 آشنا کرد و نشان داد قرار است با چه چیزی مواجه شویم.
زمان عرضه ولی همه چیز متفاوت بود. شهر شلوغ و زندهای که در تریلرها دیده بودیم در محصول نهایی محدود شده بود به چند NPC اسکریپت شده که اصلا شلوغی قبل را نداشتند. در جریان دموی ۲۰۱۸ گفته شده بود هر کدام از NPCها خط و زندگی منحصر بهفرد خود را خواهند داشت، اما در بازی اصلی عملا چنین چیزی وجود نداشت و اگر برخی از شخصیتهای حاضر در شهر را تعقیب میکردید، میدیدید که آنها فقط دور خود میچرخند و کاری انجام نمیدهند.
هوش مصنوعی اصلا به ظرافت تریلر نبود و تا همین چند وقت پیش که با آپدیت حل شد، یکی از آزاردهندهترین مشکلات بازی به حساب میآمد. افت رزولوشن و فریم ریت در کنسولهای نسل هشتم هم که بهقدری فاجعه بود که سونی بازی را از فروشگاه پلیاستیشن برداشت و مایکروسافت نیز با درج برچسبی روی بازی، به کاربر هشدار می داد که در صورت خرید با مشکلات فنی مختلفی مواجه خواهد شد. خود CDPR نیز به این مسئله واقف بود و شروع کرد به بازپرداخت پول کسانی که بازی را نمیخوساتند و بعدتر از آن، رئیس استودیو جلوی دوربین حاضر شد و از طرفداران عذرخواهی کرد.
سال ۲۰۱۱ نینتندو علاوه بر رونمایی از کنسول نفرین شدهی Wii U، از بازی The Legend of Zelda نیز رونمایی کرد که گفته شده بود در حال توسعه برای همین کنسول است. رویداد E۳ جایی بود که توانستیم پیش نمایشی فنی از بازی ببینیم و چیزی که شاهدش بودیم واقعا زیبا بود: لینک در حال مبارزه با موجودی غول پیکر و عنکبوت مانند، با گرافیکی جذاب و سهبعدی که گفته شده بود قرار است با رزولوشن HD روی Wii U اجرا شود.
سالها گذشت و خبری از این بازی نشد. بسیاری منتظر بودند تا نینتندو هر لحظه تاریخ انتشار لجند او زلدای جدیدش را مشخص کند، اما این اتفاق هرگز جامه واقعیت به تن نکرد. پس از ۶ سال دیدیم که این پروژه به کلی متوقف شده و به جای آن The Legend of Zelda Breath of the Wild برای Wii U و سوئیچ منتشر شد.
رونمایی کردن از بازیای که قرار بود ۶ سال طول بکشد و اصلا هم شبیه چیزی که نشان داده شد نباشد، رسما تبلیغات گمراه کننده بود؛ بسیاری نیز فقط برای تجربه این بازی کنسول Wii U را خریده بودند که خب، اصلا دستشان بهش نرسید!
درست است که BOTW بازی معرکهای بود و جای هیچ اعتراضی نگذاشت، اما اصلا بازیای نبود که چندین سال قبلتر در تبلیغات دیده بودیم و انتظارش را داشتیم.
بایوور را که میشناسید؟ خالق مجموعههای Mass Effect و Dragon Age، که در طی سالیان دراز خود را به عنوان یکی از بهترین استودیوهای نقشآفرینیساز ثابت کرده بود و بازیهایش به عنوان معیار و استاندارد برای دیگر عناوین همین ژانر تعریف میشدند. سال ۲۰۱۷ مس افکت اندرومدا منتشر شد و ضعیفترین اثر بایوور را تا آن روز شاهد بودیم. استودیو پس از این شکست بلافاصله کار روی Anthem را شروع کرد و با نمایشی از گیمپلی، توانست فضای منفی را تبدیل به جوی خنثی کند.
در E3 2017 دموی گیمپلی Anthem تبدیل شد به یکی از بهترین نمایشهای این رویداد. گرافیک خارقالعاده، گیمپلی روان و محیطهای متنوع از معدود مواردی بودند که ما در این تریلر شاهدش بودیم. توسعه دهندگان نیز در مصاحبههای خود مدعی شده بودند که مدت زیادی روی Anthem کار کردهاند و از نتیجه کار خود مطمئن هستند.
وقتی به زمان عرضه در سال ۲۰۱۹ رسیدیم و دستمان به Anthem واقعی رسید، فهمیدیم که هر چه دیده بودیم و شنیده بودیم دروغ بوده. داونگرید گرافیکی، کم شدن تعداد NPCها، کاهش فعالیتهای جانبی و پویا نبودن نقشه مثل تریلر، از مواردی بودند که باعث میشوند انتم را در این لیست قرار دهیم.
در دموی سال ۲۰۱۷ دیده بودیم که گیمر میتواند بدون مراجعه به نقشه یا صفحه اصلی بازی، ماموریت را انتخاب کند و هر وقت که خواست از آن صرف نظر کرده و سراغ فعالیتهای دیگری برود، بدون اینکه ماموریت قبلی برایش غیرفعال شود. در بازی اصلی شما نمیتوانستید چنین کاری بکنید. برخلاف تریلر، شما مجبور بودید ماموریت را به شکل دستی انتخاب کنید، بدون خارج شدن از خطی که بازی برایتان تعریف کرده به محل ماموریت برسید و آن را تمام کنید. اگر قصد انجام فعالیت دیگری داشتید ماموریت قبلی شکست خورده اعلام میشد و محبور بودید دوباره از اول شروع کنید.
چهارمین نسخه از مجموعه فارکرای شما را به نپال و هیمالیا میبرد و در سرزمینی خیالی رها میکرد تا مثل تمام فارکرایها، یک ماجراجویی دیوانهوار داشته باشید. بازی به خودی خود چیز بدی نبود و تقریبا هر آنچه که فار کرای باید داشته باشد را در خود جا داده بود: گیمپلی روان، محیط جذاب، ایمرسیو بودن و آنتاگونیست درجه یک.
شاید با خودتان بپرسید اگر فارکرای ۴ همه اینها را رعایت کرده، پس چرا در لیست حضور دارد؟ شما را به نمایش گیمپلی بازی در E۳، ۲۰۱۴ ارجاع میدهم. جایی که دموی مفصلی از بازی دیدیم و با بسیاری از المانهای جذاب فارکرای ۴ آشنا شدیم. محیطهای گسترده، گرافیک خیره کننده، وقایع اسکریپت نشده و اتفاقی، از مواردی بودند که سازندگان به صراحت وعدهشان را دادند و توانستند دل بسیاری از هواداران را به دست آورند.
در زمان عرضه شاهد دانگرید شدید گرافیکی بازی بودیم؛ کاری که انگار یوبیسافت به آن عادت کرده و چندین و چند بار با عناوین مختلفش تکرار کرده. مواجهی اتفاقی نیز اصلا آن طوری که گفته شده بود در بازی حضور نداشت و خلاصه میشد به چند حمله و درگیری با دشمنانی که در حال گشت و گذار در طول نقشه بودند!
بسیاری از محیطهایی هم که در تریلر دیده بودیم شبیه دمو نبودند یا هم اصلا وجود نداشتند. همه اینها در کنار هم جمع شدند تا فارکرای ۴ را تبدیل به یکی از بازیهایی کنند که تبلیغات دروغین داشت و وعدههایی به گیمرها داد که به آنها عمل نکرد.
درست است که فارکرای ۴ تبلیغات گمراهکنندهای داشت، اما این بازاریابی در مقایسه با واچ داگز بدون شک چیز خاصی به حساب نمیآید! همانطور که گفتیم، یوبیسافت سابقه بدی در دانگرید بازیهایش دارد و اوج این ماجرا را در نمایش و عرضه واچ داگز دیدیم.
در E۳، ۲۰۱۲ بود که دموی واچ داگز منتشر شد و نمایشی خیره کننده داشت. نمایش واچ داگز خبر از یک عنوان نسل هشتمی میداد که انگار قصد ایجاد تحولی گرافیکی در بازیها داشت. این دمو بهقدری جذاب بود که بسیاری از گیمرها، انتظارات خود از واچ داگز را آنقدر بالا بردند که این اثر را رقیب اصلی GTA V میدانستند. با انتشار خود بازی، اما همه امیدها تبدیل به یاس شد.
نورپردازیهای ضعیف، جلوههای بصری بد، انفجارهای نهچندان جذاب، تعداد کم NPCها در سطح شهر، هوش مصنوعی بد، فیزیک عجیب و غریب و بسیاری موارد دیگر باعث اعتراض طرفداران شد و حتی با آپدیتهای بعد از عرضه نیز بازی همچنان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکرد.
شاید واچ داگز در کل اثری سرگرمکننده باشد و یک اکشن جهان باز مناسب برای پر کردن اوقات فراغتتان محسوب شود، اما نمیشود انکار کرد که این عنوان قربانی تبلیغات دروغین خودش شد و تفاوت فاحش بین تریلر و بازی اصلی، به شهرت یوبیسافت و برند واچ داگز آسیب زد.
گیمپلی کیلزون ۲ در E۳، ۲۰۰۵ توسط سونی و گوریلا گیمز به نمایش گذاشته شد تا قدرت PS۳ را به رخ بکشد و طبیعتا افراد بیشتری را ترغیب به خرید کنسول کند. تریلری که در رویداد پخش شد، برخلاف چیزی که گفته شده بود، به شکل کامل in-engine نبود و ترکیبی از لحظات ساخته شده با ابزار سینمایی و گیمپلی اصلی بود.
متاسفانه یا خوشبختانه چیز زیادی از پخش این دمو نگذشته بود که مردم متوجه تفاوت برخی از بخشهای تریلر با بخشهای دیگر شدند و صدای اعتراضشان نیز بلند شد. بازی در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و گرچه موفق هم عمل کرد و توانست رضایت منتقدین و مخاطبین را به دست آورد، اما چیزی نبود که در دموی ۲۰۰۵ دیده بودیم.
چندی پیش یکی از تهیهکنندگان بازی در گوریلا گیمز، Angie Smets، فاش کرد که تریلر مذکور فقط برای استفاده داخلی ساخته شده بوده و نباید عمومی میشده، اما مدیر عامل سونی، Ken Kutaragi اصرار داشته که از همین دمو برای E۳ استفاده کنند که اصلا نتیجه خوبی نداشت.
کیت توسعه بازی برای PS۳ در سال ۲۰۰۵ تازه به گوریلا گیمز تحویل داده شده بوده و امکان نداشته که در چند ماه، سازندگان توانسته باشند چنین بازیای را آماده کنند (که میتوان با انتشار بازی در ۲۰۰۹ به این مسئله پی برد)، در نتیجه میتوان اصرار نا به جای سونی برای نمایش دمو را عامل این مورد دانست که باعث میشود کیلزون ۲ نیز در لیست ما حضور داشته باشد.
میرسیم به شماره یک لیست، بازیای که با نمایش خود ادعای چیزی را کرد که بعدها خود سازنده نیز اعتراف کرد در توانشان نبوده: Halo ۲.
در E۳، ۲۰۰۳ دموی گیمپلی هیلو ۲ را دیدیم. دمویی که گرافیکی خیره کننده برای آن زمان و مخصوصا کنسول Xbox داشت. تا آن زمان هیچ عنوانی چنین نمایشی نداشت و ادعای چنین چیزی را هم نداشت، اما بانجی دست به ریسک زد و پس از واکنشها، متوجه شد که اشتباه بزرگی مرتکب شده.
دموی هیلو ۲ بهقدری غیر واقعی بود که وقتی به بازی اصلی دست یافتیم، دیدیم که یکی از مراحل داخل دمو کلا حذف شده و به دلیل ضعف سختافزاری کنسول، سازندگان مجبور به برداشتنش شدهاند. بعدها ۳۴۳i با کالکشن مستر چیف این مشکل را برطرف کرد و مرحلهی حذف شده را به بازی برگرداند.
کریس بوچر، طراح ارشد هیلو ۲ در خصوص دمویی که به نمایش درآمده بود میگوید: «ما داشتیم چیزی میساختیم که اصلا روی هیچ موتوری قابل بازی نبود… اگر به مرحله Flood از هیلو ۲ نگاه کنید متوجه خواهید شد که تجربه چنین چیزی که کاملا دستساز بود اصلا در آن زمان عملی نبود.»
هیلو ۲ بازی محشری بود و همه نیز بر آن واقفیم، اما نمایش E۳ اصلا با بازی اصلی قابل مقایسه نبود و شاهد دانگرید گرافیکی بزرگی بودیم که با توجه به سختافزار Xbox، خیلی هم غیر منطقی به نظر نمیرسد.
اینجا به انتهای لیست میرسیم. نظر شما در خصوص بازیهای بالا چیست؟ فکر میکنید کدام بازی از قلم افتاده و لایق حضور در فهرست نمایشهای دروغین بوده؟
منبع: ویجیاتو
انتهای پیام/